صهیونیسم و هویت یهودی| اسرائیل و یهودیان ارتدوکس امریکا
صهیونیسم و هویت یهودی| اسرائیل و یهودیان ارتدوکس امریکا: پذیرش تعاریف صهیونیستی از هویت های یهودی از سوی اعضای گروه های یهودی
صهیونیست (در شکل لائیک آن) خود را به عنوان یک نهضت برای عادی سازی (روابط) یهودیان مطرح کرد، و مفهوم «یهودی خالص» را صاحب هویت یهودی حقیقی عنوان نمود تا جایگزین یهودی تبعیدی شود که هویت خود را مخفی، و هویت دیگران را بر تن می کرد. رژیم صهیونیستی که گاهی به آن «یهودی» می گویند نمایشنامه ای است که این هویت را محقق خواهد کرد.
برخی از صهیونیست های مذهبی این طرح صهیونیستی را پذیرفتند و به امید اینکه بعدا فرصت پیدا کنند و دیدگاه مذهبی خود را تحمیل کنند و «یهودی حقیقی» تنها طبق تعریف ارتدوکسی یهودی شناخته شود، با لائیک ها هم داستان شدند. این مسئله تنش هایی عمیق میان دولت صهیونیستی از سویی، و گروه های یهودی سراسر جهان- با تمام گوناگونی و ناهمگونی شان- از سوی دیگر به وجود آورد.
صهیونیستم چنان که تبیین کردیم، هویت یهودی خارج از مستعمره صهیونی را هویتی ناقص و بیمار می داند که می بایست از بین برود. در اصطلاح صهیونی نام این مسئله «تبعید دیاسپورا» است (یعنی پاک سازی گروه های یهودی یا سوء استفاده از آنان). این امر کشمکشی شدید میان اعضای گروه های یهودی و مستعمره صهیونیستی ایجاد کرد؛ زیرا از نظر اعضای این گروه ها هویت خود یا هویت های یهودیشان نه تنها بیمار نبود، بلکه سزاوار حفاظت و پیوستن به آن بود.
چگونگی مذهبی شدن و یهودی شدن امریکا 3
اصولگرایی مسیحی و جنبش اصلاح مذهبی
این در حالی بود که نهاد صهیونی تلاش می کرد از مقامشان بکاهد و از ایشان خوراکی برای تغذیه رزیم صهیونیستی بسازد. این امر باعث شد تا مهاجرت به فلسطین اشغالی و اسکان در آنجا تنها معیار ارزیابی میزان صهیونیست و یهودی بودن یک یهودی باشد. این مشکل پیوسته در توطئه های صهیونیستی و خارج از آن به جنجال کشیده می شد.
1 :::: با توجه به مفهومی که صهیونیسم از هویت یهودی حقیقی در نظر دارد، رژیم صهیونیستی گاهی روش هایی را به کار می برد که به نفع اعضای گروه های یهودی نیست، بلکه به نام آنان و به نفع خود او است. می توان گفت حادثه بولارد نقطه مهمی در این نزاع باشد؛ زیرا این حادثه بیانگر برخورد دو دیدگاه نسبت به هویت است: یکی دیدگاه صهیونیستی و دیگری دیدگاه امریکایی یهودی. از نقطه نظر صهیونیستی، آمریکایی یهودی اول و آخر یهودی به شمار می آید، به همین دلیل می بایست به رژیم صهیونیستی خدمت کند، در حالی که دیدگاه آمریکایی- یهودی این است که یک آمریکایی- یهودی در درجه اول، آمریکایی است و منافع او با رژیم صهیونیستی متفاوت است.
2 :::: یهودیان جهان خصوصا متدینین آنان با نگاه به دولتی که به آن «یهودی» می گویند، در می یابند که هویت آن و هویت ساکنان آن کاملا یهودی نیست. آمار سکولاریسم در میان اسرائیلی ها بسیار بالاست و این مسئله ای است که به یهودیانی که از رژیم صهیونیستی بازدید می کنند می آزارد. بازدید کنندگانی که از جوامع مصرف گرای خود گریخته و به اسرائیل پناه می آورند ناگهان با جامعه ای اباحی گر و باز سکولارتر از جوامع غیر یهودی که آن را پشت سر گذاشته اند رو به رو شده و غفلگیر می شود.
در واقع جامعه اسرائیل از دهه هفتاد، رویکرد مصرف گرایی شدیدی را آغاز کرد که تحت کنترل هیچ ضابطه اخلاقی یا فرهنگی یا عقیدتی نبود. این پرسش ها تنها متوجه متدینین نیست، و یهودیان لائیک یا تطبیق یافته که مناسک دینی خود را بر پا نمی کردند در تلاش بودند از طریق اسرائیل بخشی از هویت و تجربه دینی را به دست بیاورند. آنان با وجود اینکه کاملا از مصرف گرایی و فرهنگ سکولار در کشورهایشان بهره می برند، به اسرائیل می روند و به آنان اعانه می پردازند تا با یک تجربه دینی- قومی زندگی کنند. (اگر چه به شکل موقت. تو گویی که به قول یکی از خاخام ها، اسرائیل دیزنی لند یهودیت است). اما سکولار صریح این دولت یهودی آنان را از این لذت و آن هیجان محروم می کند.
نفوذ صهیونیسم یهودی بر رسانه ها
نفوذ صهیونیسم یهودی بر رسانه ها 1
3 ::: علاوه بر آنچه گفتیم، یهودیان متدین سوال می کنند: رژیم صهیونیستی را به کدام معنا می توان یک دولت یهودی نامید؛ وقتی این رژیم تمام اختلافاتش با دیگران را از طریق خشونت نظامی تسویه می کند و نمی توان با معیارهای اخلاقی یهودیت درباره آن قضاوت کرد؟ نیز، انسان هر شرافت و تصوری هم داشته باشد سخت است راهی که با آن انتفاضه را سرکوب می کند «یهودیت» بنامد.
4 :::: یهودیان متدین از این که تعریف صهیونیسم از هویت یهودی نمادها و اصلاحات دینی را توقیف کرده است به شکلی که بسیاری از یهودیان اکنون یهودیت و صهیونیسم را مترادف هم می پندارند، و تصور می کنند انسان می تواند هویت یهودی اش را از طریق کمک های مالی به دولت صهیونیستی، و خرید اوراق بهادار اسرائیل به دست بیاورد،. چنانکه خاخام الکساندر شندلر گفته است: «اکنون برخی از یهودیان تصور می کنند که اسرائیل معبد یهودی آنان و نخست وزیر آن خاخام اکبر است!»
اما بزرگترین نقطه درهم پیچیدن اعضای گروه ها و رژیم صهیونیستی در زمینه تعریف هویت یهودی و معیاری است که از آن استفاده شده است؛ زیرا نهاد دینی که در احزاب دینی خود نماد می یابد، برای بنا نهادن یک تعریف بر مبنای ارتدوکس پافشاری می کند و برخورد سریعی میان یهودیان جهان نهاد دینی در مورد یهودیان هندی (بنی اسرائیل) در دهه پنجاه، در مورد یهودیان فلاشا در دهه هشتاد، و در مورد یهودیان قرائی و سامری در طی این سال ها رخ داد، که ریشه اصلی همه این برخورد ها اصرار نهاد دینی بر روی تعریف خودشان از «یهودی» بود که نتیجه آن دور کردن این گروه ها بود.
این برخورد ها یا با یهودی شدن مجدد اعضای این گروه ها طبق شریعت، و یا با عقب نشینی آنان و پذیرفتن درجه دوم خود در هرم دینی یهودی پایان یافته است. همچنین نهاد دینی جوانمردی هایی در قبال آنان از خود نشان داد. اما همه این برخورد ها با گروه های کوچک که نفوذی نداشتند و قرن های متمادی از یهودیت خاخامی جدا شده بودند تاثیری نداشت. لذا برخورد ها در ایجاد بحران عمومی کارامد تاثیری نداشت. اما این برخورد ها با همین موضوع با یهودیان ایالات متحده امریکا، روسیه، اوکراین، و سایر گروه های یهودی، مهم و عمیق بود و تاثیر بیشتری در رژیم صهیونیستی و اعضای این گروه ها داشت.
به طور کلی می توان گفت که ارزش های سکولاریسم در عصر کنونی میان اکثریت یهودیان جهان گسترش می یابد و آنان یا کاملا از دین روی گردانده اند یا به شکل هایی ساده تر از آن گرویده اند؛ مانند یهودیت اصلاح طلب یا محافظه کار و در میان آنان تنها اقلیتی ارتدوکس یافت می شود. مثلا در ایالات متحده امریکا تعداد یهودیان اصلاح طلب و محافظه کار دو میلیون نفر است، اما یهودیان ارتدوکس تنها چهارصد هزار نفر هستند. سایر یهودیان نیز یا لاادریون هستند یا اعتنایی به یهودیت ندارند، اما تلاش می کنند در مسائلی مانند ازدواج و غیره نزد خاخام های اصلاح طلب یا محافظه کار بروند.
یهودیت و استقرار بیت المقدس در خاورمیانه
یهودیت و استقرار بیت المقدس در خاورمیانه 1
احتمال دارد میزان سکولاری یهودیان روسیه و اوکراین بسیار بالاتر از این باشد. با این حال و علی رغم سکولار شدن این یهودیان، و دوری متدینین از ارتدوکس، آنان به بقایای هویت قومی خود چنگ می زنند، که شاید تحت تاثیر صهیونیسم باشد. به همین دلیل اصرار دارند علی رغم رویگردانی از عقیده شان، خود را یهودی بنامند، و پس از آن خواستار تصویب تعریفی کثرت گرا از یهودیت هستند؛ یعنی تعریفی مطابق میل آنان که ضمن آن هر یهودی که خود را یهودی می داند، پذیرفته شود. آنان رژیم صهیونیستی را یک رژیم یهودی کثرت گرا به معنای قومی می دانند که قادر است هویت آنان را از این طریق به انجام برساند.
در این چارچوب عجیب نیست که اصلاح قانون بازگشت با این پیشنهاد که در تعریف یهودی کسی که «مطابق شریعت یهودی» یعنی به دست خاخام ارتدوکس، یهودی شده، عنوان شود موجب سرباز کردن اختلافات پنهان شود؛ زیرا در واقعیت امر این پیشنهاد اکثر یهودی شدگان و خانواده هایشان در ایالات متحده امریکا را کنار می زنند. مشهور است که هر سال ده هزار امریکایی با توجه به ازدواج با یهودیان، یهودی می شوند و تنها هزار نفر از آنان در دادگاه های ارتدوکسی به یهودیت می گروند. اما سایرین به دست خاخام های اصلاح طلب و محافضه کار، یهودی می شوند و در اسرائیل خاخام ها آنان را به عنوان یهودی نمی پذیرند.
مشکلی دیگری نیز وجود داشت که چندین بار مطرح شد و تعریف جدید هم (حتی در صورتی که تصویب می شد) آن را حل نکرد. مشکل این بود که خاخام های ارتدوکس از زنان مطلقه یهودی خواستار «جیط» شدند، یعنی گواهی طلاق از یک دادگاه شرعی یهودی برای مشروع بودن طلاق، که خاخام های اصلاح طلب این سنت را باطل کردند. به این ترتیب کودکان هر زن یهودی مطلقه که بدون داشتن گواهی طلاق شرعی ازدواج می کرد، از نظر ارتدوکسی ها کودکی نامشروع محسوب می شد، حتی اگر آن زن کسی بود که یک نهاد ارتدوکسی یهودیت او را پذیرفته بود. لذا انتظار می رفت به سبب افزایش آمار طلاق غیر شرعی میان یهودیان در خارج- چه در ایالات متحده امریکا چه در کومنولث دولت های مستقل (اتحاد جماهیر شوروی سابق)- و به سبب بی اطلاعی از این جیط، مشکل تشدید شود.
اعضای گروه های یهودی خصوصا در ایالات متحده امریکا، مضمون پنهان در پسِ اصلاح قانون بازگشت و تلاشی که با هدف آن انجام می شود را کاملا در می یابند. به همین دلیل حجم پذیرش آنان از این تلاش به حدی بود که تعجب رهبران را در نشستی که به مناسبت مجلس فدرال های امریکایی و برای گفتگو درباره همین موضوع (در سال 1988 میلادی) برگزار شده بود، برانگیخت.
مجلس فدرال سازمانی است که سایر سازمان های یهودی آمریکایی را شامل می شود. با تلاش رهبری برای کاهش اهمیت اصلاح پیشنهادی و ناچیز شمردن آن، این قاعده شورید و خشم خود و قصد خود را برای نشان دادن این عمل به عنوان یک عمل ضد اسرائیلی نشان داد. حتی تعدادی از آنان درباره این اصلاح برنامه ریزی شده به نمایندگان خود در کنگره امریکا شکایت کردند. نمایندگان که برخی از آنان غیریهودی بودند، شکواییه رای دهندگان یهودی شان را به حکومت دولت یهودی منتقل کردند. روزنامه های اسرائیل از این احتمال سخن گفتند که در کنگره امریکا هنگام صحبت درباره کمک امریکا به اسرائیل این مورد به بحث گذاشته شود.
به این ترتیب به جای اینکه رژیم صهیونیستی دیاسپورا در جهت تحقق منافع خود ابزاری برای اعمال فشار علیه امریکا به کار گیرد، اعضای گروه های آمریکایی یهودی از طریق آمریکا برای حفظ منافع خود بر رژیم صهیونیستی فشار آوردند. برخی گفته اند میزان توافق یهودیان ایالات متحده امریکا برای اصلاح قانون بازگشت همانند توافق آنان برای جنگ 1967 میلادی است، آن هنگام که به شدت از پیروزی نیروهای اسرائیلی احساس افتخار کردند؛ زمانی که هویت یهودی بی اساسشان به دلیل پیروزی ارتش دولتی یهود تقویت شد. قانون بازگشت به این هویت لطمه می زند. اصلاح آن این هویتشان را می گیرد و آنان را به یهودیانی صرف اصلاح طلب یا محافظه کار، یعنی یهودیانی درجه دو بدل می کند.
توجه به این نکته ضروری است که در حالی که یهودیت برای اغلب مهاجرنشین های صهیونیستی به مسئله ای قومی، و نه دینی صرف (و به همین دلیل به موضع نهاد ارتدوکس توجهی نمی کنند) تبدیل شد، برای یهودیان جهان کاملا شکل دیگری داشت؛ زیرا یهودیت آنان علی رغم سکولاریسم آشکارشان، با انتساب قومی شان منافات داشت، و قابلیت تعریف قومی صرف نداشت، از این رو اهمیت بُعد دینی علی رغم فُرمالیته و ضعیف بودن برای آنان از اهمیتش برای اسرائیلی ها بیشتر باقی ماند.
یکی از موفقیت های انتفاضه این بود که وقتی خبر آن به رسانه های خارجی رسید، مبارزه فلسطین را از یک قضیه سیاسی یا اخلاقی به یک قضیه رسانه ای بدل کرد که به چهره یهودی و به تبع آن به هویت و دیدگاه او نسبت به آن هویت لطمه می زند. شاید هم فیلم های روزانه بر صفحه تلویزیون آمریکا به آماده سازی فضا برای انقلاب آمریکایی های یهودی و سایر اعضای گروه ها کمک کرده باشد تا صهیونیست ها را هدایت کرده و اصلاح قانون بازگشت را نپذیرند.
تحول مهم سوم در نقطه التقای یهودیان جهان در مهاجرنشین صهیونی با یکدیگر نمود می یابد: یعنی سازمان صهیونیسم جهانی. دو توافقنامه صهیونیستی سازی پیشین شاهد بر این بوده است که بخش های بزرگی از یهودیان ایالات متحده امریکا، صهیونیسم را از قبل رد کرده اند. یهودیان اصلاح طلب که مروجان تطبیق سازی هستند و نیز برخی اندیشمندان یهودی محافظه کار صهیونیسم را هنگام تشکیل آن به شکل عقیدتی رد می کرده اند، اما به مرور زمان این اعتراض ها را فراموش کردند و به سازمان صهیونیسم جهانی پیوستند. این در حالی است که می بینیم گروه های یهودی دینی و در خود این گروه ها برخی احزاب دینی در اسرائیل، یا ضد صهیونیسم هستند، یا غیر صهیونیست هستند و یا در این سازمان صهیونیستی ظاهر نشده اند.
قتل عام فلسطینیان در اردوگاه های صبرا و شتیلا
نقد یهودیت و مسیحیت در اندیشه های نیچه
این وضعیت در انتخابات سی و یکمین کنفرانس صهیونیستی (1987 میلادی) که به پیروزی اکثریت حزب کارگر اسرائیل و نمایندگان یهودیان اصلاح طلب و محافظه کار و سکولار انجامید، منعکس شده است. این نخستین مرتبه ای بود که تشکیل سازمان صهیونیستی بدون بازتاب موازین قدرت درون دولت صهیونی بود. این کنفرانس با 291 رای مقابل 271 رای، ضرورت برابری کامل میان همه گرایش های یهودی را تصویب کرد؛ مسأله ای که جنبش مزراحی (صهیونیست مذهبی) را به تهدید برای بازنگری در وضعیتشان درون جنبش صهیونیستی رسانید. واقعیت این است که این با شرایط درون رژیم صهیونیستی تفاوت داشت؛ زیرا نفوذ احزاب دینی را وسعت می داد.
رسیدن مهاجران روسی بار دیگر مشکل هویت را مطرح کرد؛ زیرا طبق آخرین آمارها تعداد یهودیان روسی تنها یک میلیون و پانصد هزار نفر بود، و اکنون این سوال مطرح بود که این تعداد بی شمار از کجا آمده بودند؟ خصوصا که می دانیم یهودیان روسی تا حد بسیاری تطبیق یافته و گروهی پا به سن گذاشته بودند. در توضیح بر این نظریم که در میان یهودیانی که به اسرائیل مهاجرت کردند تعداد زیادی یهودی مخفی شده وجود داشت که رابطه خود را با یهودیت کاملا از دست داده، و نام خود را به عنوان یهودی ثبت نکرده بودند. اما اخیرا دریافتند که انتساب یهودی سودآور است و گذرنامه خروج از کشور روسیه و ورود به حکومت صهیونیستی را تضمین می کند.
شاید این نخستین بار در تاریخ باشد که چنین وضعی به وجود می آید: به نفع انسان باشد که ریشه های یهودی خود را کشف و اضهار کند و از آن بهره ببرد. این شبه یهودیان ختنه نشده بودند، با زنان یهودی ازدواج نکرده بودند، فرزندانشان یهودی نبودند و تنها چیزی که آنان را به یهودیت مرتبط می کرد این بودکه (به گفته یکی از خاخام های اسرائیلی) واقعا یک نفر از آنان در مسکو دفن شده بود. گروهی دیگر نیز بود که ما آن را مدعی یهودیت می نامیم. آنها یهودی نیستند و گواهی تولدی که یهوی بودن آنها را اثبات می کند، خریده اند.
مسیحیت نیست انگارانه و نیهیلیست غرب
فرهنگ سکولار و اومانیست غرب مدرن
این هزاران نفر به اسرائیل رسیدند و به موجب قانون بازگشت درخواست تابعیت دادند. برخی می گویند آنان ممکن است تا 30 درصد مهاجران را هم تشکیل دهند. موسسه خاخامی نیز هشدار می دهد که مبادا اسرائیل به دولتی غیر یهودی تبدیل شود. اما موسسه اشکنازی (لائیک) حاکم هیچ زیانی در استقلال از این مهاجران، تا وقتی مشکل شهروندی اسرائیل را حل می کنند، نمی بیند و مانعی در پذیرش تعریف سکولاری شارانسکی از یهودیت نداشت. یهودی از نظر او کسی است که خود را یهودی تحت فشار می داند. نهاد خاخامی طبیعتا این تعریف را نپذیرفت. به همین دلیل دادگاهی شرعی در مسکو تشکیل داد تا درباره هویت یهودی مهاجران تحقیق کند؛ مسأله ای که کینه آنان را برانگیخت و موجب اعتراض نژاد های لائیک در اسرائیل شد.
بحرانی که درون رژیم صهیونیستی و میان گروه های یهودی در جهان به راه افتاد و نتیجه تلاش برای تصویب دینی یا لائیک صهیونیستی از هویت است، امری طبیعی و قابل انتظار شمرده می شود؛ زیرا این تعریف فراز و فرودهای تاریخی و پیچ و خم های آن را نه لحاظ می کند و نه منبع می داند، و ترکیب ژئولوژی عقاید گروه های یهودی را نادیده می گیرد. نیز، صرف تعریف عقیدتی نیز خود را بر واقعیت متنوع تحمیل می کند. در نتیجه علی رغم هویت های یهودی متعدد که مهمترین آنها «هویت یهودی جدید» است و نژاد یهودی را در حاشیه قرار می دهد، این امر وجود هویت یهودی واحد را تحمیل می کند.
تعریف صهیونیستی بر آن است که یهود ملتی واحد با تاریخی واحد است، و در واقع گروه هایی پراکنده اند که تجارب تاریخی گوناگون، و انتسابات قومی و دوگانه پرستی و طبقاتی و مذهبی متعدد دارند. همچنین اعضای این گروه ها، هنگامی که در فلسطین اشغالی اسکان داده شدند، خواه ناخواه انتساب و تجارب تاریخی شان را با خود داشتند. با تعریف صهیونیستی از هویت آنان، بحران سربر می دارد؛ زیرا اکثریت قریب به اتفاق آنان دریافتند که یهودی نیستند یا یهودیت شان مشکوک و حتی مردود است. درست همان اتفاقی که برای یهودیان بنی اسرائیل و فلاشا افتاد و در صورتی که قانون بازگشت اصلاح شود برای یهودیان ایالات متحده امریکا و اتحاد جماهیر شوروی (سابق) اتفاق خواهد افتاد.
نفوذ یهودیان و صهیونیست ها بر رسانه های امریکا
مسیحیت و نقش یهودیان در تحریف انجیل
تحریف عهد عتیق کتاب مقدس یهودیان
نقد مسیحیت و یهودیت در اندیشه های نیچه
سرباز عقل: یهودی کیست؟ عبدالوهاب المسیری// صهیونیسم و هویت یهودی| اسرائیل و یهودیان ارتدوکس امریکا
- ۹۷/۱۲/۰۴