غرب شناسی بررسی ادوار ماهیت غرب و سیر تاریخ فرهنگی تمدن 4 بررسی ادوار هشت گانه ماهیت در غرب
غرب شناسی
بررسی ادوار ماهیت غرب و سیر تاریخ فرهنگی تمدن 4
بررسی ادوار هشت گانه ماهیت در غرب
ماهیت غرب به هشت دوره ی عمده تقسیم می شود مرحله ی اول آن مثل همه ی ملت های دیگر دوران شمن گرایی است که بعدا اشاره می کنیم. شمن گرایی دورانی است که جادو و خرافه بر انسان حاکم است امروز هم در بعضی از مناطق تاسمانی در جنوب استرالیا و در آمریکای لاتین و در بعضی از مناطق آفریقایی همچنان وجود دارد و جادوگر همه کاره است و سحر و جادو زمینه ی اداره یک جامعه است.
گام دوم در سیر ماهیت غرب شناخت ابعاد میتولوژیستیکی یا اسطوره گرایانه غرب است،غرب در یک مقطعی با اسطوره ها عجین می شود و این بعد امروز بر پیکره ی غرب حکومت می کند شما اگر امروز از هرکول و و چهره های این طوری نام می برید این ها همان میراث دوران سه هزار ساله ی غرب در ابعاد اسطوره گرایانه ی است لذا ما مجبوریم برای غرب شناسی اسطوره ها را بشناسیم و تبیین کنیم.
بعد سوم مرحله ی ناتورالیستیک یا طبیعت گرایانه است. غرب وقتی خواست از افسانه ها بیرون بیاید اولین حرکتی که انجام داد خود را با طبیعت عجین کرد. بعد چهارم بعد راسیونالیزم اولیه یا عقل گرایی اول است.این دوره در واقع اولین عقل گرایی بشر برای همه ی انسان ها در کره ی زمین است. دوره ی راسیونالیزم اولیه شاهد چهره های شاخصی مثل افلاطون و ارسطو و سقراط و فیثاغورث را هستیم.این دوره زمانی است که بشر عقل گرایی را در دستور کار خودش قرار داد این مرحله ی چهارم سپس تلفیق می شود با دوران دین گرایی در غرب که یهودیت و مسیحیت را با این تفکر عجین می کند .این مقطع را به طور عمومی و ضمنی دوران قرون وسطی می نامیم و سپس ما در مرحله ی ششم عصر راسیونالیسم ثانویه و عقل گرایی مرحله ی دوم را داریم که به طور مشخص عقل شمارش گر موضوعیت دارد که این ها را به نوبه ی خودش حتما تبیین می کنیم.
مرحله ی هفتم ما با مقوله ی پوزیتیویسم یا اصالت تجربه آشنا می شویم غرب به پوزیتیویزم میل می کند و اصالت را به تحصل و تجربه می دهد که اوج و شکوفایی علوم تجربی در غرب و ماهیت تکنیکی از این جا آغاز می شود. و در آخرین مرحله که الان در آن قرار داریم از نظر سیر فلسفی در غرب، عصر آمپریسیسم و حس گرایی غرب است. بشر غرب امروز در مکانیزم معرفتی خودش بیش از هر زمان دیگری تعقل خود را به حس و حواس محدود کرده که این ها را هم آسیب شناسی می کنیم.
در مجموع شمن گرایی و بعد میتولوژیستیکی بعد ناتورالیستیک و بعد راسیونالیستیک اولیه و دین گرایی قرون وسطی و بعد راسیونالیسم ثانویه و بعد پوزیتیوسیم و نئوپوزیتیویسم و سپس آمپریستیک. این هشت دوره ماهیت غرب است که سعی می کنیم به صورت ساده در جلسات متعددی تبیین کنیم که دوستان ادوار ماهیتی غرب را بشناسند و از بیرون زاویه ی دید درستی را داشته باشند. اما اشاره کردم دیدگاه ما زاویه ی دید علوم استراتژیک است. زاویه ی دید علوم استراتژیک متاسفانه هنوز در کشور ما ضعیف مانده است.باید توجه داشت که غرب را کانت، دکارت، هگل،ارسطو، افلاطون، توماس اکویناس،و دیگران نساختند بر خلاف آن چه که امروز در محیط های دانشگاهی ما تئوریزه می شود. غرب را ماهان، اسباکمن، چهره هایی این چنینی هم در ساخت آن تاثیر جدی داشته اند همینطور که امروز شما می بینید بیشتر از آن چه که از فیلسوف زنده ی غرب یعنی هابرماس شما بشنوید و بدانید بیشتر از هانگتینگتون می شنوید، بیشتر می شنوید که فوکویاما چه گفته است و حکم هانگتینگتون چه بوده است، لذا امروز دیگر دورانی نیست که در غرب شناسی به دیدگاه های فیلسوف ها و جامعه شناس های غرب مثل گیدنز زیاد پرداخته شود.
متن سخنرانی دکتر حسن عباسی با موضوع غرب شناسی