سرباز عقل

مطالبی درباره فلسفه و جامعه شناسی | غرب شناسی | شرق شناسی | اسلام و ایران | رسانه و تکنولوژی | سیر مطالعاتی

سرباز عقل

مطالبی درباره فلسفه و جامعه شناسی | غرب شناسی | شرق شناسی | اسلام و ایران | رسانه و تکنولوژی | سیر مطالعاتی

مشخصات بلاگ
سرباز عقل

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ»
«إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حَتّىٰ یُغَیِّروا ما بِأَنفُسِهِم»
خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی‌دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند. (قرآن کریم. سوره مبارکه رعد آیه 11)

مسیحیت

 

دین مسیحیت| تفسیر مسیحیت از خدا و انسان| نقش پولس در تحریف مسیحیت: دین مسیحیت، آیینی تئوسانتریک است که به نحوی تدریجی از سال های دهه چهل میلادی و در یک فرایند طولانی چند صد ساله (در حد فاصل قرن اول تا قرن چهار و پنج میلادی) تکوین و تدوین پیدا کرده است. در شکل گیری دین مسیحیت، شخصی به نام پولس نقش بسیار موثری داشته است به نحوی که گاه در تعبیری مسامحه آمیز، پولس را پدید آورنده اصلی دین مسیحیت می نامند.

 

سه جریان بزرگ فکری و فرهنگی را می توان از آبشخورهای دین مسیحیت دانست:

  1. میراث فلسفه یونانی- رومی در روایت فیلونی- نوافلاطونی آن
  2. آیین مشرکانه یهودیت
  3. اسطوره ها و مناسک و آداب و باورهای مشرکانه شرقی (مصری، جریان های به اصطلاح گنوستیکِ بین النهرین، برخی وجوه آیین های هندو و بودایی)

 

این سه جریان فکری- فرهنگی در ذیل جان مایه تئوسانتریک در هیأت یک نظام فکری مشرکانه (با ظاهر دینی و شریعت مآبانه) فعلیت یافته است و تدریجا دین مسیحیت نامیده شده است. پولس، مایه های فکری اصلی آیین مسیحیت را تبیین کرده است.

دین مسیحیت آیینی نیست انگار (نیهیلیست) است که نیست انگاری آن، دجال منشانه است زیرا علی رغم باطن غیر توحیدی خود (به نحوی بی پایه و اساس و کاذب) مدعی دیانت است. آیین و دین مسیحیت تصویری از خدا و از نسبت خدا با بشر ارائه می دهد که نوعا خلاف تلقی توحیدی از خدا و از نسبت میان خدا و انسان است. مفهوم خدا در دین مسیحیت ملهم از تلقی اسطوره ای مشرکانه از خدا و تفسیر یونانی از زئوس است.

 

مسیحیت و نقش یهودیان در تحریف انجیل

تاریخ شکل گیری مسیحیت و تحریف آن

عهد عتیق و عهد جدید| تاریخ انجیل و انجیل های چهارگانه

 

در عالم غرب باستان، زئوس (خدای خدایان) در حکم پدر مخلوقات به ویژه پدرِ نوع انسان بود. در دین مسیحیت همان تلقی پدر و فرزندی میان زئوس و بشر، در خصوص نسبت میان خدا و انسان ها عنوان می گردد و مشخصا خداوند «پدر» نامیده می شود. تلقی این گونه از خداوند و قائل بودن به وجود فرزند برای خدا، شرک محض است که خداوند در سوره توحید، مومنین را از گرفتاری به چنین وهم و پنداری بر حذر داشته است. در واقع تلقی دین مسیحیت  از خدا و نسبت خدا و بشر به دلیل جوهر مشرکانه ای که دارد و به دلیل تاثیرپذیری عمیقی که از مفهوم یونانی زئوس  پیدا کرده است، جز در هیأت نوعی ارتباط و پیوند مشرکانه پدر و فرزندی قابل تعریف نمی گردد.

 

مسیحیت یهودی- مسیحیت صهیونیستی- آمریکا- اسرائیل- صهیونیسم- فراماسونری- غرب- غرب شناسی- تورات و انجیل- مسیحیت سیاسی- سیاست آمریکا- دین و مذهب آمریکا- اسرافیل

 

ویلهلم فردریش هگل، فیلسوف مدرنیست آلمانی در تبیین همین وجهه نظر یونانی- مشرکانه از خدا و نسبت میان خدا و بشر در دین مسیحیت (و البته با نگاهی تایید آمیز و همدلانه) چنین می نویسد:

«خدا باید یک پسر داشته باشد. زیرا ابدیت، بدون زمان؛ خدا بدون انسان؛ حقیقت بدون ظهور تاریخی اش؛ بی معنی است»

 

همین وجهه نظر مسیحی در خصوص نسبت خدا با بشر زمینه طرح مدعای شرک آلود «تجسد یافتن خدا در وجود بشر» را فراهم می نماید. عالم غرب قرون وسطی در ذیل فهم تئوسانتریک دین مسیحیت از خدا و عالم و آدم به تجسد خدا در هیأت بشری (بنا به مدعای کفرآمیز مسیحیان یعنی در هیأت حضرت عیسی مسیح (ع)) باور داشت و سرانجام همین باور مشرکانه، بستر مناسب برای ترویج اومانیسم و سوبژکتیویته فراهم می نماید. دین مسیحیت در درک خود از مفهوم خدا و نسبت خدا و بشر از باور مشرکانه برخی اندیشه های شرقی در خصوص تثلیث (حلول خدا در سه چهره و در واقع یگانه و سه گانه بودن همزمان خداوند) نیز عمیقا  تاثیر پذیرفته و تقلید کرده است.

 

اساسا مفهوم خدا در اندیشه دینی مسیحی آمیزه ای است از مفهوم یهودی «یهوه» و مفهوم یونانی زئوس که به شیوه آیین های هندو (در آیین هندو، خدا در سه چهره برهما، شیوا، ویشنو ظهور و حلول می کند) و مصر باستان ( در اندیشه مشرکانه مصر روزگار فراعنه، خدا دارای سه چهره اوزیریس، ایزیس و هوروس بوده است) ظهور و تجلی سه گانه ای دارد. به عبارت دیگر مسیحیت، تصویری یهودی- یونانی از خدا را با تثلیث مشرکانه در آمیخته است.

آنچه دین مسیحیت در خصوص تجسد خداوند در هیأت بشر و فدا شدن خدا در هیأت انسان به منظور نجات بشر عنوان می کند نیز تماما برگرفته از افکار مشرکانه و اسطوره ای مرسوم در مشرق زمین و مدیترانه است و هیچ محتوای توحیدی و الهی و دینی ندارد. ویل دورانت در خصوص تاثیرگذاری آراء و اسطوره های یونانی و شرقی در زیر ساخت های نظری دین مسیحیت می نویسد:

 

پیدایش دین مسیحیت و حضرت عیسی (ع)

حضرت عیسی (ع) و مسیحیت تئوسانتریک

نقد یهودیت و مسیحیت در اندیشه های نیچه

 

«می توان پنداشت که برخی از عناصر الهیات و اخلاقیات رواقیان از محیط دانشگاهی طرسوس در دین مسیحیت پولس داخل شده باشد. از جمله اصطلاح رواقی «تفحه» (پنوما) را که مفهوم آن در ترجمه های جدید به روح برگردانده شده است. مانند بیشتر شهرهای یونانی، در میان ساکنین طرسوس نیز کسانی وجود داشته اند که پیرو اسرار ارفئوسی یا کیش های دیگر متضمن اسرار بودند. پیروان این مذاهب معتقد بودند خدایی که می پرستند به خاطر آنها مرده، از قبر برخاسته و اگر او را از روی ایمان محکم و مطابق رسوم صحیح بخوانند آنان را از هادس (جهان ظلمت پس از مرگ) نجات می دهد و در نعمت زندگی جاوید و سرشار از سعادت سهیم می گرداند...

 

مسیحیت یهودی- اسرافیل- غرب- غرب شناسی- آمریکا- اسرائیل- فلسطین- یهودیت و مسیحیت- صهیونیسم- فراماسونری- تورات و انجیل- دشمن شناسی- سرزمین موعود- ملت برگزیده

 

مردم مصر، آسیای صغیر و یونان دیر زمانی به خدایانی مانند اوزیریس و آتیس و دیونوسوس که به خاطر نجات بشر مرده بودند، اعتقاد داشتند. عنوان هایی از قبیل: سوتر (منجی) و الئوتریوس (رهاننده) به این خدایان اطلاق شده بود. واژه کوریوس (خداوند) که پولس به مسیح اطلاق می کند، همان عنوانی بود که کیش های سوریه و یونان به دیونوسوس که می مرد و رستگاری را عملی می ساخت داده بودند... پولس به این الهیات مردم پسند و تسلی بخش پاره ای مفاهیم عرفانی می افزود که قبلا بر اثر کتاب و حکمت و فلسفه فیلون جاری و ساری بود» (ویل دورانت: تاریخ تمدن: جلد سوم: قیصر و مسیح)

 

در تلقی مسیحیت از خداوند، عینا این نگاه اسطوره ای عنوان می شود که خداوند به منظور نجات بشر در هیأت حضرت عیسی (ع) در زمین تجسد یافته و به صلیب کشیده شده و فدا گردیده است تا گناهان بشر بخشیده شود. در این تلقی حضرت عیسی (ع) هم بشر و پیامبر و فرزند خدا و هم خود خداست و نوعی تثلیث میان «پدر، پسر، روح القدس» وجود دارد که هر سه اینها در عین حال یک چیز بوده و خودِ خدا هستند. این تلقی تثلیثی مشرکانه عینا از اندیشه ها و اسطوره های مشرق زمین و یونانِ اسطوره ای و نظایر آنها اقتباس گردیده است.

 

«کری ولف» در خصوص اقتباس اندیشه مسیحی از اسطوره های کهن شرقی چنین می نویسد:

«بسیار پیش از آنکه افسانه مسیح به وجود بیاید فریژی ها (یکی از کشورهای باستانی واقع در مرکز آسیای صغیر که شهر قونیه فعلی و شهر باستانی  تروا در آن واقع بوده است) یک افسانه اساطیری راجع به آتیس نیمه خدا و نیمه انسان داشتند و این افسانه بسیار به داستان عیسی شبیه بوده است...

آتیس مرده و سپس زنده شده است و فریژی ها به افتخار رستاخیز او جشن های باشکوهی شبیه به عید پاک مسیحیان بر پا می کردند. افسانه های اساطیری هندیان قدیم در کتاب های مقدسی به نام «ودا» ها گردآوری شده است... در آنها نیز صحبت از خدایان و نیمه خدایان است... در ایران باستان آیین مهرپرستی (میترا)، در مصر آیین «اوزیریس» و در یونان قدیم مذهب دیونیزوس زاگره (دارای شباهت زیادی با روایت پولس و مسیحیت از تجسد خدا و مصلوب شدن به منظور خرید گناهان بشر و فدا شدن خدا برای نجات بشر هستند). افسانه اساطیری زاگره شباهت بسیار به تلقی مسیحی از مسیح دارد: زاگره نیز برای بازخرید گناهان بشر به زمین فروآمده، سپس مرده و باز زنده شده است (و زاگره در عین تجسد زمینی یافتن خدا بوده است). »

 

پروتستانتیسم، پیوریتانیسم . مسیحیت یهودی

سیر مطالعاتی صهیونیسم شناسی

یهودیت و استقرار بیت المقدس در خاورمیانه

 

پس از صعود حضرت عیسی (ع) به آسمان، در ابتدا کانون تمرکز پیروان ایشان عمدتا در همان شهر قدس (اورشلیم) بود. اما به تدریج با فعال شدن پولس و انجام تبلیغات در میان غیر یهودیان در عین اینکه انحصار این دعوت جدید از یهودیان خارج شد، کانون اصلی تمرکز آن نیز به شهر «انطاکیه» در سوریه فعلی منتقل گردید و در این شهر بود که برای اولین بار در حدود سال 44 میلادی اصطلاح مسیحی رواج می یابد و زمینه برای جدایی آیین مسیحیت از یهودیت فراهم می گردد.

 

مسیحیت یهودی- مسیحیت صهیونیستی- آمریکا- اسرائیل- صهیونیسم- فراماسونری- غرب- غرب شناسی- تورات و انجیل- مسیحیت سیاسی- سیاست آمریکا- دین و مذهب آمریکا- اسرافیل

 

بالا گرفتن امواج مخالفت خشونت بار یهودیان با پیروان آیینی که به تدریج مسیحیت نامیده می شد و اعدام چند تن از مسیحیان از جمله «یعقوب برادر یوحنا» و استیفان، روند جدایی مسیحیت از یهودیت و استقلال آن را تقویت کرد. از سال 44 میلادی دیگر پولس به صورت پیشوای اصلی مسیحیت ظاهر گردید. دو اتفاق دیگر روند استقلال کامل و تام و تمام مسیحیت را تکمیل کردند:

 

1 ::: برگزاری شورای اورشلیم در سال 48 میلادی که از نتایج آن فاصله گیری بیش از پیش آیینِ در حال تکوینِ مسیحیت از شریعت یهودی بود.

2 ::: تهاجم ویرانگر امپراطوری روم به فلسطین در سال 70 میلادی و نابودی نظام کهانت و اقتدار رسمی و معابد یهود در این شهر که موجب تضعیف شدید اقتدار سازمانی یهود گردید و زمینه را برای جدایی و استقلال کامل مسیحیت از منشأ یهودی اش فراهم ساخت. پیروان و مبلغان آیین مسیحیت به نقاط مختلف به ویژه رم سفر کردند و به تبلیغ آیین مسیحیت پرداختند، بدین سان می بینیم که آیین مسیح تا انتهای قرن اول میلادی در تمامی امپراتوری روم انتشار یافت. قسمت بزرگی از ساکنان امپراطوری هنوز مسیحی نشده و قراء و قصبات بسیاری نیز وجود داشتند که بشارت انجیل را هنوز نشنیده بودند، ولی کلیساها در شهرهای عمده امپراطوری تاسیس یافته و دانه خردل شروع نموده بود که درخت بزرگی گردد.

 

کسی که بیشترین نقش را در تدوین و تبیین نظام فکری و مفاهیم بنیادین مسیحیت (اموری چون: تفسیر مسیحی از خدا و نسبت آن با بشر، تجسد خدا، فدا شدن برای نجات بشر، تثلیث، تفسیر یهودی- یونانی از خدا، دعوت غیر یهودی ها به مسیحیت و طرح داعیه جهانی برای مسیحیت و ...) و نیز زمینه سازی برای تنظیم نوعی نظام کلیسایی و دعوت مسیحی (در صورت بسیار ابتدایی و اولیه آن) و ترویج و نشر آیین مسیحیت در ورای مرزهای فلسطین و به ویژه در رم و نقاط مختلف امپراطوری روم بر عهده دارد، پولس است.

 

فرقه های مسیحیت در امریکا

مسیحیت صهیونیستی| مسیح باز مصلوب

مسیحیت در خدمت سیاست غرب

 

پولس کیست؟ پولس، یهودی ای از پیروان فرقه فریسی بود که شهروند امپراطوری روم محسوب می شد و با ادبیات و فرهنگ یونانی آشنا بود. پولس در آغاز دعوت حضرت عیسی (ع) با ایشان به شدت دشمنی کرد و به آزار و اذیت پیروان حضرت عیسی (ع) پرداخت. اما بعدها (چند سال پس از صعود حضرت عیسی (ع) به آسمان) مدعی شد که در مکاشفه ای حضرت عیسی (ع) را دیده است. پولس از آن پس تغییر رویه داد و تدریجا به عنوان یکی از مبلغان و در واقع به اصلی ترین بنیادگذار مسیحیت بدل گردید. پولس نقش بسیار مهمی در تحریف آموزه های اصیل حضرت عیسی (ع) (تعالیم عیسوی) داشته است.

 

مسیحیت یهودی- اسرافیل- غرب- غرب شناسی- آمریکا- اسرائیل- فلسطین- یهودیت و مسیحیت- صهیونیسم- فراماسونری- تورات و انجیل- دشمن شناسی- سرزمین موعود- ملت برگزیده

 

ویل دورانت در معرفی پولس می نویسد:

«بنیادگذار الهیات کیش مسیح در شهر طرسوس واقع در کیلیکیا در حدود سال دهم میلادی به دنیا آمد. پدرش فریسی بود و او را مطابق اصول پرشور این فرقه پرورش داد. این حواری غیر یهودان همواره خود را فریسی دانست، حتی پس از آنکه شریعت یهود را رد کرد. پدرش ضمنا شارمند روم بود و این امتیاز پر ارج را به او انقال داد.

احتمال دارد که نام پولس (که به معنی کوچک است) معادل یونانی شائول عبری باشد... این جوان پس از آنکه حرفه خیمه دوزی را فراگرفت و در کنیسه محل تعلیم یافت پدرش او را به اورشلیم فرستاد. به روایت خود پولس در پیشگاه «گملیئل»... از او و دیگران بود که پولس تفسیر دقیق ظریف و گاه مغلطه آمیز و سفسطه بازانه کتاب مقدس را که بعدها در تلمود عرضه شد، آموخت.

پولس با وجود آشنا بودن به فرهنگ و رسوم یونان، همواره روحا و خصلتا یهودی ماند... با سربلندی این نظر را حفظ کرد که یهودیان برگزیده خدا هستند تا واسطه نجات بشر باشند. پولس، خود را الهام شده از جانب خدا و قادر به اعجاز می پنداشت. همچنین روحی علمی داشت، می توانست با تحمل رنج تشکیلاتی بدهد و برای تاسیس و نگهداری جماعات مسیحی ناشکیبانه شکیبایی داشت. او به نام یهود حمله به مسیحیت را آغاز کرد و سرانجام به نام مسیح آیین یهود را کنار گذاشت... پس از سفری طولانی داخل کنیسه های دمشق شد و اعلام کرد که عیسی «پسر خدا» است...

مسیحیت از اعتقاد به رستاخیز عیسی و نوید زندگی جاوید قدرت یافت، در الهیات پولس شکل آیینی پیدا کرد، با جذب اعتقاد و رسوم مشرکان رشد یافت و با وارث شدن الگوهای سازماندهی و نبوغ روم بدل به کلیسایی شکوهمند و پیروز شد.»

 

پولس مدعی بود که به او الهام می شود و نیز دعوی انجام معجزه داشت، پولس یهودی ای بود که با فلسفه  وفرهنگ و ادبیات یونانی آشنایی داشت و اگرچه وجه غالب و اصلی شخصیت او وجه یهودی بود، اما در عین حال در شخصیت و برخی وجوه فکری او نوعی آمیختگی میان یهودیت و تفکر یونانی- رومی پدید آمده بود.

 

نفوذ همه جانبه صهیونیسم یهودی بر رسانه ها

مسیحیت یهودی| راست مسیحی و یهودیان امریکا

نقد مسیحیت در اندیشه های نیچه

 

«برخی احادیث اسلامی پولس را مسئول گمراهی مسیحیان شناخته اند» «پولس یا شائول بنیانگذار دیانت تحریف شده مسیحیت محسوب می گردد. او همان فردی است که قائل به اولوهیت عیسی بن مریم (ع) می باشد... این پولس کیست؟ او در مورد خودش می گوید: من مردی یهودی بودم که در شهر طرسوس متولد شدم؛ اما بر اساس قانون مردسالاری در نزد مردی به نام گملئیل تربیت شدم و مردان و زنان را دستگیر و تسلیم زندان نمودم»

 

پولس که در ابتدا دشمن مسیحیان بود و به دستگیری و آزار و شکنجه آنها می پرداخت به مدعای خودش در مکاشفه ای حضرت عیسی (ع) را می بیند و پس از آن به قول خودش پیرو آن حضرت می گردد. اما در واقع، آیینی تازه و مشرکانه را ترویج می کند که بر پایه تثلیث و خدا پنداشتن و در عین حال فرزند خدا پنداشتنِ حضرت عیسی (ع) و رای کفرآلود تجسد خدا و فدا شدن خدا به منظور نجات انسان و برخی آرای مشرکانه دیگر قرار دارد.

 

این آیین تدریجا مسیحیت نامیده می شود و در رم و برخی نقاط دیگر نشر داده می شود و از اوخر قرن اول مجموعه ای از نویسندگان و اندیشمندان که آباء کلیسا نامیده می شود، نظیر ژوستین، جروم، ترتولیان، کلمنت، اریگنا و ... به تکوین و بسط آن می پردازند و در آرای «آگوستین» (متوفی در سال 440 میلادی) صورت کلامی- فلسفی منسجمی پیدا می کند. از نیمه دوم قرن اول میلادی صورت های اولیه انجمن ها و تجمعات مسیحی پدیدار می شود و بسط می یابد و تدریجا با گسترش نفوذ و تعداد هواداران دین مسیحیت، نظام کلیسایی سازمان یافته ای پدید می آید. این گونه است که دین مسیحیت کاتولیک در یک پروسه زمانی 300 تا 500 ساله تدریجا بسط و تکوین می یابد و در اواخر قرن چهارم میلادی بر امپراطوری روم مسلط می گردد.

 

پولس بانی و بنیانگذار سنگ بنای اولیه مسیحیت کاتولیک (مسیحیت کاتولیک اولین صورت دین مسیحیت است که هنوز نیز پرنفوذترین فرقه مسیحیت است و فرقه های دیگری چون فرقه مسیحیت ارتدوکس و فرقه مسیحیت پروتستان و نظایر آن در واقع انشعاباتی از فرقه مسیحیت کاتولیک اند) و پدید آورنده اصلی آیین مسیحیت است. متکلم مسیحی معاصر، هانس کونگ درباره نقش پولس در تاسیس مسیحیت و کلیسای کاتولیک می کوید:

 

«بدون پولس، کلیسای کاتولیک وجود نمی داشت، بدون پولس، الهیات آبای یونانی و لاتین وجود نمی داشت، بدون پولس کلیسای مسیحی یونانی مآب وجود نمی داشت... نیچه در آخرین اثر خود به نام «دجال» پولس را بنیانگذار واقعی مسیحیت و در عین حال، بزرگترین تحریف کننده آن توصیف می کند. نیچه با قرار دادن عیسی در مقابل پولس، نقادی جدید را متوجه پولس می سازد: نیچه درباره عیسی می گوید: «اساسا تنها یک مسیحی وجود داشت و او بر روی صلیب مرد. بشارت بر روی صلیب مرد»

 

مسحیت یهودی و یهودی شدن آمریکا: مسیحیت سیاسی و اصولگرا، پروتستانتیسم و صهیونیسم آمریکایی، غرب و غرب شناسی، یهودیت و مسیحیت، آمریکا اسرائیل و فلسطین

 

آن گونه که مورخان عنوان می کنند پولس، شخصی جاه طلب و کینه توز بود، او قدرت اراده زیادی داشت و گرفتار خودبینی بود و خود را بهره مند از عصمت می دانست و مدعی بود که آنچه بیان می کند، آموزه های حضرت عیسی (ع) است و عنوان می کرد که این آموزه های به او وحی گردیده است.

 

«دکتر رابرت تسلر می گوید: آنچه ما را از پولس دور نموده و حتی موجب برچسب زدن ما به او می گردد، کارهایی است که رقبای معاصر او بالفعل از او مشاهده کرده اند، همان گونه که این واقعیت از بحث های داغ موجود در نامه ها و پیام های او فهمیده می شود، به طور مثال ادعای عصمت، به رخ کشیدن خود، کم صبری، تمایل به انتقام، آزار رساندن به مخالفان خود و عشق به سیطره و ... این امکان وجود ندارد که بتوان تعالیم پولس را که برگرفته از بافته های ذهنی خود او بوده- و تبدیل به پایه اصلی بنای دین مسیحیت گردیده است- به آموزه های عیسی نسبت داد. علت آن است که آنچه پولس به عنوان دینی مسیحی ارائه کرده است، کاملا در تضاد با تعالیم عیسی است»

 

مسیحیت یهودی| مسیحیت صهیونیستی شده

مسیحیت یهودی| جنبش اصلاح مذهبی

اصول گرایی مسیحی

 

دان ناردو نیز در کتابش «پیدایش مسیحیت»، به این موضوع اشاره می کند که پولس مدعی بود که آنچه عنوان می کند حاصل الهام و مکاشفات آسمانی از به قول او «خدای ما عیسی مسیح» است و به این ترتیب برای آموزه های شرک آلود خود ریشه آسمانی جعل می کند.

به هر حال بر اثر تبلیغات پولس و تا حدی هم پطروس تا دهه 50 میلادی تدریجا اصطلاح مسیحی باب گردید و به ویژه پس از حمله روم به سرزمین قدس و ویرانی معابد یهودی، فاصله پیروان آیین جدید (مسیحیت) از یهودی ها بیشتر شد و به مرور زمان غیر یهودیان بیشتری به جمع پیروان مسیحیت در آمدند و این آیین (مسیحیت) بیش از پیش صاحب هویت مستقل و متمایزی نسبت به یهودیت گردید و باورها و مراسم و مناسک خاص خود را پیدا کرد به گونه ای که در اوخر قرن اول میلادی دیگر دین مسیحیت، صورت مستقلی پیدا کرده بود و به ویژه در میان گروه های مستضعف و ناراضی امپراطوری روم و شام و آسیای صغیر هوادارانی پیدا کرد. از پایان قرن اول میلادی و به موازات تعمیق بحران  انحطاطی و سیر رو به زوال غرب باستان، دین مسیحیت از نفوذ و قدرت بیشتری برخوردار گردید.

 

سرباز عقل: درباره غرب سده های میانه: شهریار زرشناس// دین مسیحیت| تفسیر مسیحیت از خدا و انسان| نقش پولس در تحریف مسیحیت

نظرات  (۱)

  • یه جَــــــواد
  • اووف خیلی دیگه تخصصی شده
    مام که علم زده
    یعنی علم ما رو زده
    مام دیگه حسشو نداریم چیزی بخونیم
    البته نمیزد هم ما همین جوری تنبل بودیم
    پاسخ:
    نه بابا کجاش تخصصیه. بشین بخون ببین از کجا آب به خورد مسیحیت دادن.
    البته فکر کنم شما توی حوزه از این جور چیزا می خونید. نه؟

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">