سرباز عقل

مطالبی درباره فلسفه و جامعه شناسی | غرب شناسی | شرق شناسی | اسلام و ایران | رسانه و تکنولوژی | سیر مطالعاتی

سرباز عقل

مطالبی درباره فلسفه و جامعه شناسی | غرب شناسی | شرق شناسی | اسلام و ایران | رسانه و تکنولوژی | سیر مطالعاتی

مشخصات بلاگ
سرباز عقل

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ»
«إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حَتّىٰ یُغَیِّروا ما بِأَنفُسِهِم»
خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی‌دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند. (قرآن کریم. سوره مبارکه رعد آیه 11)

غرب شناسی2

 

غرب شناسی| عصر اسطوره گرایی در غرب| غرب شناسی استراتژیک: نبرد تروا معروفترین و شاخص ترین حماسه ای است که در طول دوره میتولوژیستیک غرب سروده شده و بنیان شناخت و آگاهی ما نسبت به عصر میتولوژیستیک غرب را شامل میشود که شاخص ترین و دقیق ترین روایت عصر اسطوره گرایی غربی است. چهار طیف بازیگر و کنش گر اصلی در هر دوره اسطوره گری و اسطوره گرایی در غرب وجود داشته :

 

طیف اول قهرمانان و پهلوانان که بازیگر وکنش گر و نقش اول این حماسه ها و داستان ها محسوب میشوند ، مثل آخیلوس یا آشیل که در اسطوره شناسی خودمان هم رستم ، سهراب ، تهمینه ، اسفندیار ، سیاوش و سودابه پهوانان و قهرمانان این عصر محسوب میشوند.

 

اسطوره های غرب شناسی

 

تاریخ غرب مدرن| رنسانس و غرب مدرن

سیر مطالعاتی تاریخ غرب

سیر مطالعاتی تاریخ اروپا

 

طیف دوم خدایان هستند . خدایان در این مسیر ، بطور مشخص هیبت انسان و شمایل انسانی دارند و چیزی ماورای انسان نیستند ولی در غرب شناسی بخصوص در عصر میتولوژیستیک ، خدایان به دو طیف عمده تقسیم میشوند : یکی خدایانی که طبیعت و گذاره های طبیعی را شامل میشوند ؛ یعنی خدای رعد و برق ، خدای ابر و ماه ، خدای رودخانه ها و خدای دریاها ، هرکدام از این گزاره ها خدای ویژه خودش را داشته و به موازات آن خدایانی که ویژگی انسانی داشته اند خدای زیبایی ، خدای خیر ، خدای شر ، خدای اخاق ، خدای نیکی و مواردی ازین قبیل.

 

غرب شناسی

 

در کلیت مسئله، آنچه در عصر میتولوژیستیک غرب می بینیم، بحث تکثر خدایان است. یعنی بعد پلورالیزم و یا کثرت گرایی که امروز در غرب می بینید از اینجا نشأت می گیرد. کثرت در معرفت ، کثرت در دین ،کثرت در موقعیت اجتماعی ، کثرت در علم کثرت و در شناخت انسانها. ما باید گزاره و مؤلفه تکثرگرایی خدایان را جدی بربتابیم.  توجه داشته باشید که این مؤلفه ، یک مؤلفه اساسی است و هیچ گاه در طول 2700تا 3000 سال گذشته -که تاریخ عصر میتولوژیستیک و اسطوره گرایی غرب است - وقتی این گزاره در ذهن ما باشد و فرایند آن را در نظر بگیریم به دوران مدرن که میرسیم ، بحث تکثر گرایی و پلورالیسم برای ما موضوعیت جدی پیدا میکند و شفاف تر خواهد بود ، البته این تکثر در الهه ها ، فقط مختص غرب نبوده است ، در شرق هم این را میبینیم.

 

خدا و انسان در هنر غربی و هنر اسلامی

بررسی ادوار ماهیت غرب و سیر تاریخی فرهنگی تمدن

غرب شناسی| ماهیت غرب و مطالعات غرب شناسی

 

 بطور مشخص در هندوئیسم ، بالغ بر سه هزار خدا و الهه وجود دارد که هر یک از این ها نماد یک مؤلفه و مشخصه هست ؛ در واقع بت پرستی بسیار کهنی استمرار داشته که بیش از پانصد میلیون نفر فقط در کشور هند به پرستش این بت ها و این طیف های اسطوره ای مشغول بودند. در ایران آن  زمان ، مخصوصا در دوران زرتشت عمدتا ثنویت و پرستش دو الهه موضوعیت داشته : یکی الهه خیر اهورامزدا و دیگری الهه شر ؛ این یک ویژگی محسوب میشود و باید در یک فرآیند تحقیقی تبیین شود که تکثر الهه ها از ایران به سمت شرق و از ترکیه به سمت غرب ، در حدود 3000 سال پیش و تکثر خدایان چه کارکردی داشته و چرا در حیطه مرکزی بین این دو بال ، ما تکثر خدایان را نمیبینیم.

 

همانطور که در عصر میتولوژیستیک غرب پیدا و هویداست ، خدایان بیش از هر چیزی نمود داشته است. به هر مؤلفه و گزاره ای که نمیتوانستند جنبه عینی و مادی بدهند ، خدایی برایش می تراشیدند و اساسا ما در طول تاریخ غرب ، هیچگاه با وحدانیت ، توحید و موحد بودن انسان غرب ، هیچ گزاره نزدیکی را نمی توانیم پیدا کنیم. قرون وسطی همراه با عجین شدن فلسفه و کلام مسیحی و یهودی است و در آن مقطع هم تثلیث موضوعیت پیدا میکند. در این دوره هم موحد بودن و یک خدایی کاملا منتفی است.

 

اسطوره های غرب

 

تثلیثی که در مسیحیت هست ) پدر ، پسر ، روح القدس ( هر چند که سه گزاره آن در مجموع در کلام مسیحی یک موضوع را بر میتابد ، اما بوی وحدانیت از آن به مشام نمیرسد که این هم ریشه در تلقی آنها در عصر باستان دارد. طیف سوم در اسطوره شناسی پس از طیف پهلوانان و خدایان ، طیف اهریمنان است. اهریمنان در برابر خدایان اساطیری قرار میگیرند. اگر در گزاره ای چهره شاخصی به نام خدای آن مؤلفه دارید ، عنصر شری هم هست که در برابر خدای اسطوره ای که منشأ خیر بود ، منشأ شر محسوب میشود و کارکرد آنها عمدتا این بود که مانع عملکرد پهلوانان و قهرمانان شود و همواره سد راه آنها میشدند.عمدتا هیبت اهریمنان آمیزه ای از نیم تنه انسان و نیم تنه یک حیوان و در کمال زشتی ، شقاوت ، بیرحمی ، تزویر و شرارت بوده است که عمدتا خدایان و پهلوانان علیه آنان ائتاف می کردند .این اهریمنان یک دشمن دو وجهی داشتند : یک وجه آن خدایان و وجه دیگر قهرمانان و پهلوانان بودند . ابتدا به ساکن اهریمنان با پهلوانان درگیر میشدند و در هنگام ناتوانی ، خدایان به کمک پهلوانان می آمدند.

 

اسطوره ها در غرب باستان

 

غرب و جهان در عصر جاهلیت مدرن

ماهیت غرب| مراحل مختلف غرب شناسی

غرب شناسی| بررسی ادوار هشت گانه ماهیت غرب

 

طیف چهارم در اسطوره شناسی ، طیف غولان محسوب میشود . به اعتقاد یونانیان ، قبل از اینکه انسان در روی زمین آغاز به حیات کند چهره هایی به نام غول وجود داشتند که از انسان ها بلندقامت تر ، زورمندتر ، دارای دست و پاهای متعدد ، بعضی یک چشمی و بعضی دارای یک دندان بودند . خدایان اینها را به بند کشیدند و مهارشان کردند . در واقع غولان ، معارضین خداهای اسطوره ای هستند.همواره منازعه خدایان و پهلوانان با غولان و اهریمنان ، منازعه ابدی بین خیر و شر تلقی شده ؛ یعنی غولان و اهریمنان منشأ شر و پهلوانان و قهرمانان و اهریمنان منشأ خیر نامیده می شدند . یک منازعه بین خیر متکثر و شر کثیر . این کنش و واکنش ها و کشمکش ها بین این دو طیف ، روح فرهنگ عصر میتولوژیستیک را ساخته است.

 

غرب شناسی 1

 

این نوع فرهنگ را در بُعد حماسی آن میبینیم ؛ یعنی روح حاکم بر این فرهنگ که حاصل جنگ ها و کشمکش هاست ، آن فرهنگ را فرهنگی حماسی کرده است. بنابراین ادبیات عصر اسطوره گرایی و میتولوژیستیک ، ادبیاتی حماسی و رزمی بوده است ، چه در شاهنامه ما و چه در ایلیاد و ادیسه هومر که در بنیان مردم غرب محسوب میشود. در ادبیات حماسی عصر میتولوژیستیک غرب ، اغلب مردها نماد غول بودند و تقریبا برای اکثر اهریمنان از زنها مایه می گذاشتند که جای بررسی و ارزیابی دارد.

 

همانطور که در عصر شمن گرایی ساحر بودن و جادوگری محل  تلاقی قدرت ، ثروت ، مکنت و توجه تلقی میشد ، زمانی که وارد عصر میتولوژیستیک میشویم ، پهلوان بودن نماد جدی قدرت محسوب میشود . در اینجا تفکر و تعقل داشتن با قدرت و زور بازو داشتن جنبه عینی پیدا میکند.جادوگر و ساحر بودن در عصر اول غرب شناسی ظهور و بروز دارد و جادوگر هست که طبیب است ، حاکم را تبیین می کند ، قاضی و آگاه از اسرار غیب است و بر علوم و رمز و راز جماعت وحشی و بدوی احاطه دارد . در اینجا شخصیت شاخص و کاریزماتیک جادوگر جای خود را به یک پهلوان می دهد . در عصر شمن گرایی فضیلت ، رازدانی و احاطه بر اسرار غیب است و در عصر میتولوژیستیک فضیلت ، زورمندی ، توانمندی و اقتدار است که فرد را به اسطوره تبدیل می کند .

 

غرب و اومانیسم

تقسیم بندی چهارگانه ویکو از سیر تاریخی فرهنگی تمدن ها

غرب شناسی| ادوار ماهیت غرب

 

سرباز عقل: غرب شناسی: متن سخنرانی حسن عباسی با موضوع غرب شناسی استراتژیک// غرب شناسی| عصر اسطوره گرایی در غرب

نظرات  (۲)

یکی از مشکلات قدیمیه من با حرفای دکتر عبّاسی اینه که برای خودش مبانی هستی شناختی و انسان شناختی خاص داره و بر مبنای اونا حرف میزنه. امّا خود این مبانی رو جایی ندیدم تا ببینم دقیقا چیه و بررسی کنم.
پاسخ:
از یکی از شاگرداش شنیدم که می گفت مبانی فکری حسن عباسی و بیشتر نظریه هایی که میده عموما (همشون نه) مبنای قرآنی و حدیثی دارند.
اینکه به قرآن و حدیث استناد میکنه رو خودمم دیدم. 
امّا ایشون یک چارچوب نظری خاص خودش داره که با اون میره سراغ قرآن و حدیث.
یعنی یک منطق خاصی داره کهه نمی دونم اون چیه.
جایی هم جدا بحث نکرده.
پاسخ:
اصولا حسن عباسی با منطق (منطق به معنایی که ما می شناسیم. منطق ارسطویی) مسائل و موضوعات رو تببین و ارائه نمی کنه :)
قبلا هم در مباحث غرب شناسی اشاره های غیر مستقیمی به این موضوع کرده بود.
--------------------------------

راستی آخرین کامنت خصوصی بنده رو خوندید؟ 
حقیقتا خیلی راسخ و جدی ام.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">