دوران رنسانس| کمون های شهری در اروپا و ایتالیا: بستر ظهور دموکراسی های مدرن
دوران رنسانس| کمون های شهری در اروپا و ایتالیا: بستر ظهور دموکراسی های مدرن: در سده های یازده و دوازده و سیزده میلادی، برخی شهرهای اروپایی در ستیز با حکومت های فئودالی و به منظور حفظ استقلال خود، در مقابل فشار اشراف فئودال، به تاسیس کمون های شهری پرداختند. در اواخر غرب قرون وسطی و آغاز دوره رنسانس در شهرها، بازرگانان و بانکداران و صاحبان کارگاه ها و مانوفاکتورها (این ها را می توان پدران طبقه سرمایه دار نوظهور دانست) از نفوذ و قدرت زیادی برخوردار بودند.
شهرها در اواخر غرب قرون وسطی به تدریج به پایگاه حضور و نفوذ و قدرت نمایندگان عالم مدرن بدل گردیدند. این شهرها را بورگ یا بورژ می نامیدند و ساکنان آن بورژوا نامیده شدند. چون در این شهرها سرمایه داران هسته اصلی قدرت را تشکیل می دادند، از این رو نحوی همراهی میان مفاهیم بورژوا و سرمایه دار به اذهان متبادر گردید.
بورژواها در واقع نخستین ساکنان شهرها در اواخر غرب قرون وسطی بودند که تجسم روح و اراده و خواست و تمایلات مدرنیستی بودند. از همین رو است که ما، انسان بورژوا را صورت مثالی بشر مدرن تلقی می کنیم و مفهوم بورژوا و انسان بورژوا را فراتر از صرف مفهوم طبقاتی بورژوازی (آنگونه که مارکس عنوان می کرد) لحاظ می کنیم.
در شهرهای اواخر قرون وسطی به منظور اداره شهر (به صورت مستقل از اشراف فئودال) و حفظ استقلال آن، نوعی سازماندهی سیاسی به نام کمون های شهری پدیدار می گردد. این کمون های شهری هسته اصلی دولت های سکولار – مدرن اند.
به عنوان یکی از نمونه های کمون های شهری می توان به کمون شهری میلان در قرن یازده میلادی اشاره کرد. این کمون به نحوی «سکولار- لائیک» به اداره امور می پرداخت و یکی از نخستین نمونه ها از این دست بود. کمون های شهری اواخر قرون وسطی و دوران رنسانس عمدتا تحت سلطه طبقه سرمایه دار مدرنیست نوظهور قرار داشت، هر چند که نمی توان ماهیت آنها را تماما مدرنیستی دانست.
قرن یازدهم میلادی را می توان مبدأ زمانی ظهور کمون های شهری ای از این دست دانست. کمون ها در ابتدا به صورت یک انجمن یا شورای خصوصی بودند اما به سرعت به یک سازمان عمومی بدل شدند. کمون ها در آغاز حیات خود به صورت مستقیم با اتوریته مقام کلیسایی و دوک ها و فئودال ها درگیر نشدند و کوشیدند تا به موازات آنها و نیز در رقابت با انها (به منظور به دست آوردن اختیارات بیشتر در مدیریت شهرها) فعالیت نمایند. کمون ها در این مقطع می کوشیدند تا با جذب بیشتر ساکنان شهرها بر دامنه نفوذ و اقتدار خود بیفزایند.
تاریخ غرب مدرن: رنسانس و غرب مدرن
باید توجه داشت که کمون های شهری اواخر قرن یازدهم و دوازدهم و حتی (تا حدودی) اواخر قرن سیزده میلادی هنوز به صورت تام و تمام ماهیت مدرن نداشتند و بیشتر به مثابه سازمان هایی مختص دوران گذار (گذار از غرب قرون وسطی به غرب مدرن) فعلیت پیدا می کردند و از این رو وجوهی از ویژگی های غرب قرون وسطی را به موازات برخی مولفه های مدرن، در خود همراه داشتند. کمون های شهری را نمی توان دولت های مدرن متمرکز دانست اما می توان آنها را هسته های اولیه پیدایش دولت های مدرن دانست.
در اوخر غرب قرون وسطی، به ویژه در شهرها مجموعه ای ناهمگون از امتیازات، اتوریته ها، نظام های دادرسی گوناگون و تقابل و کشمکش ها میان جناح ها و گروه های مختلف وجود داشت. کمون ها در بسیاری اوقات در ستیز با کلیسا قرار داشتند و به احکام کلیسایی چند دران توجهی نشان نمی دادند. کمون های شهری نه فقط با اتوریته کلیسایی و نظام کلیسایی در ستیز و تقابل بودند بلکه با یکدیگر نیز در رقابت و نزاع بودند. در ایتالیای قرن سیزدهم میان کمون های شهرهای مختلف نحوی رقابت و اختلاف وجود داشت.
کمون های شهری در درون خود نیز گرفتار تضاد شدید و کشاکش بودند. در شهرهای اواخر غرب قرون وسطی و آغاز غرب مدرن گروه ها و لایه های مختلفی حضور داشتند که آنها را می توان صورت اولیه طبقات اجتماعات مدرن دانست. کمون های شهری عمدتا تحت تسلط گروه ها و طبقاتی بودند که انها را «مردم چرب» (populo grasso) یا «مردم بزرگ» ( populo majoro) می نامیدند.
مردم چرب یا مردم بزرگ عنوانی بود برای طبقه سرمایه داران شهری و نیز آن دسته از اشراف و نجیب زادگان فئودال که با سرمایه داران شهری پیوندهای خانوادگی و مالی برقرار کرده بودند، به کار می رفت. در شهرها غیر از مردم چرب، گروه ها و طبقات اجتماعی دیگری نیز حضور داشتند که از آن میان می توان به ویکنت ها و نمایندگان کلیسا و امپراتور و نیز مردم کوچک populo minute اشاره کرد. مقصود از مردم کوچک، پیشه وران و صنعتگران کوچک و خرده پا و کاسبان و صاحبان مغازه ها و تجارت های کوچک بودند.
گروه های وسیعی از ساکنان شهرها را نیز کارگران کارگاه ها و باربران و حمالان و بیکاران تشکیل می دادند. البته همه ساکنان شهرها حق مشارکت در کمون ها و رای دادن و انتخاب شدن را نداشتند. گروه ها و طبقات مختلف اقتصادی- اجتماعی در صنوف و تشکل ها گرد هم آمده و در نحوی تنازع و رقابت اقتصادی- اجتماعی بر سر کسب منافع و امکانات بیشتر به نزاع بر می خواستند. از دل همین رقابت ها و کشمکش ها است که تضاد ها و مبارزه های طبقاتی مرسوم در اجتماعات مدرن پدیدار می گردد و گسترش می یابد و بر فضای مناسبات اجتماعی حاکم می گردد.
گروه ها و طبقات اجتماعی – اقتصادی به منظور دست یافتن به موقعیت بهتر و نفوذ بیشتر در کمون های شهری و کسب قدرت سیاسی با یکدیگر رقابت و نزاع بعضا خونین و خشن می کردند. همانگونه که از زمان رنسانس (دوره رنسانس) به بعد و در همه اکوار غرب مدرن، مبارزات طبقاتی تمام عیاری به منظور نفوذ در ساخت قدرت سیاسی و به دست گرفتن حکومت و تاسیس دولت و یا به دست آوردن سهم بیشتر در بلوک قدرت میان طبقات و گروه ها و لایه های مختلف اقتصادی- اجتماعی جریان داشته است و دارد.
در کمون های شهری به منظور انتخاب قانون گذاران و مجریان و قضات، گردهم آیی هایی برگزار می شد که بعضا آنها را پارلمان نمی نامیدند. البته در این پارلمان ها فقط افرادی که حق رای داشتند شرکت می کردند و بر پایه اساسنامه کمون ها «سالاران» را به عنوان قانون گذار و قاضی و مجری اداره امور بر می گزیدند. این سالاران را در کمون های شهری ایتالیا «کنسول» می نامیدند
در کمون های شهری اواخر قرون وسطی و رنسانس دوران رنسانس فقط مردم چرب و نجیب زادگان شهری حق رای دادن و انتخاب شدن داشتند، به عبارت دیگر فقط آنها دارای حقوق سیاسی بودند. این سالاران (کنسول ها) اداره روزمره حکومت و اعمال قدرت در زمینه های اجرایی و قضایی و اداری و نظامی را در اختیار داشتند. در آستانه قرن دوازدهم میلادی در کمون های شهری «پاوی» (در سال 1084 میلادی)، میلان (از 1097 به بعد)، بولونی (از 1123 میلادی) و بسیاری شهرهای دیگر ایالیا، کمون های شهری و کنسول هایی که آنها را اداره می کنند را مشاهده می کنیم.
پدید کمون های شهری در بسیاری دیگر از نواحی اروپای غرب قرون وسطی نیز دیده می شود. این کمون ها غالبا تحت کنترل مردم چرب و یا ائتلافی از مردم چرب و نجیب زادگان قرار دارند. به میزانی که به رنسانس (دوره رنسانس) نزدیک می شویم و نیز در کور رنسانس (دوره رنسانس)، سرمایه داران نوظهور مدرنیست به قدرت حاکم در کمون ها بدل می گردند و همین امر موجب تشدید تضادهای درونی کمون های شهری می شود. دموکراسی های اومانیستی سرمایه سالارانه و نیز سرمایه دارانه از دل همین کمون های شهری است که پدیدار می شود و بسط می یابند.
سرمایه داران مدرن با قدرت گرفتن در کمون های شهری به طور مستمر به تضعیف مقام و موقعیت کشیش ها و کلیسا و اشراف زادگان فئودال در شهرها می پردازند. در آستانه رنسانس (دوره رنسانس) بسیاری از شهرهای اروپا و کمون های آنها کانون جنگ شدید میان ائتلاف مردم چرب و مردم خرد از یک سو و اشراف فئودال و اصحاب کلیسا از سوی دیگر بود. در بسیاری از این نزاع های سیاسی- اقتصادی، سرمایه داران با تکیه بر نیروی کارگران شهری و طبقات خرد و با به میدان آوردن آنها به عنوان پیاده نظام اعتراضات و قیام های سیاسی، کمون های شهری را تحت کنترل خود درآورده و اغراض خود را پیش می بردند و اکثریت کارگران و مالکان و کاسبان خرده پا علی رغم مصائبی که متحمل می شدند و زحماتی که می کشیدند، از امتیازات اقتصادی – اجتماعی و سیاسی بی نصیب مانده و همچنان مورد بهره کشی و چپاول قرار می گرفتند.
از قرن سیزدهم میلادی تدریجا کمون های شهری بر سرنوشت شهرهای مختلف و حیات سیاسی بسیاری از شهرهای ایتالیایی حاکم می شوند. این کمون ها، اولین صورت جمهوری های مدرن اند. از قرن چهاردهم میلادی به بعد، الیگارشی ای سرمایه دارانه به طور کامل بر این جمهوری ها مسلط می شود. روند سیطره کانون ها و محافل سرمایه داری مدرن بر کمون های شهری (جمهوری ها) برخی شهرهای ایتالیا به انحاء و صور مختلف و با اشکال مختلف ظاهر گردید. در واقع در آغاز رنسانس (دوره رنسانس)، بسیاری از کمون های شهری ایتالیا بدل به جمهوری های الیگارشیک مدرن گردیدند و در مواردی نیز از دل کمون های شهری، گونه هایی از حکومت های پادشاهی سرمایه دارانه تولد یافت.
دوران رنسانس در غرب و تاثیر اومانیسم و مدرنیسم بر رنسانس
غرب شناسی قرون وسطی| غرب تئوسانتریک
وضعیت غرب و اروپا پیش از رنسانس
در کمون های شهری آستانه رنسانس (دوره رنسانس) و جمهوری هایی که از دل آنها پدیدار گردید، تفاوت های طبقاتی و مالی آشکار و فزاینده ای دیده می شود. اکثریت ساکنان شهرها را مردم خرد تشکیل می دادند. این مردم خرد، خود دارای دسته بندی های مختلفی بودند، عده زیادی از آنها را کارگران بی حرفه و خدمتکاران و مردم فقیر خانه به دوش تشکیل می دادند، طیفی از این مردم خرد پیشه وران و کاسبکاران خرده پا بودند.
عده ای از ساکنان شهرها را نجیب زادگان شهری تشکیل می دادند. گروه هایی از سرمایه داران نوکیسه و نوظهور که وارد صحنه فعالیت های سیاسی – اجتماعی شده بودند، مردم بزرگ و دارا نامیده می شدند. وجود شکاف ها و نزاع های طبقاتی در بسیاری اوقات، جمهوری های مدرن صدر رنسانس (دوره رنسانس) را دستخوش انفجار و پاشیدگی ار درون می کرد. مردم تابع کمون ها (ساکنان شهر) در مقابله با فشار فئودال ها و بعضا امپراطور از بیرون، با یکدیگر متحد بوده و از جمهوری تبعیت و دفاع می کردند، اما همین کمون های جمهوری در داخل خود اسیر انبوهی از تضاد ها و رقابت ها و چند دستگی ها بودند. در واقع از سده سیزدهم میلادی به بعد با ظهور کمون هایی که به صورت جمهوری های دموکراتیک مدرن (جمهوری های مبتنی بر دموکراسی اومانیستی) اداره می شدند، تضادهای مختلفی در جمهوری های مدرن ایتالیا خودنمایی می کند.
جمهوری های نوظهور مدرن (بورژوایی) تحت کنترل شهروندان صاحب سرمایه قرار داشتند. از قرن سیزدهم به بعد در نقاط مختلف اروپا به ویژه در ایتالیا شاهد ظهور و پیدایش جمهوری هایی هستیم که سرمایه داران حاکم آنها، از یک سو این جمهوری ها را در تقابل با کلیسا و اشراف فئودال و امپراطور، به صورت مستقل اداره می کنند و از سوی دیگر در داخل جمهوری ها به استثمار و سرکوب کارگران و فقرا می پردازند.
در مواردی در داخل کمون های جمهوری دسته بندی هایی در حمایت از پاپ و کلیسا، و یا امپراطور نیز پدیدار می گردید. نظیر آنچه در نزاع میان «گلوف ها» (هواداران پاپ) با «ژیبلین ها» (هواداران امپراطور که مخالف پاپ بودند) در برخی کمون های شهری ایتالیایی در آستانه رنسانس (دوره رنسانس) شاهد بوده ایم. البته ریشه اصلی این اختلاف ها در تعلقات رو به رشد سکولار ناسیونالیستی و رقابت های منفت طلبانه مدرن بوده و غالبا ارتباط چندانی با اعتقاد به پاپ نداشته است.
جمهوری های مدرن، قدرت نظامی ای پدید آورده بودند که در ایتالیا آن را میلیس می نامیدند. کمون های جمهوری در سده چهاردهم میلادی در پی بروز طاعون و ورشکستگی بسیاری از شرکت ها و کارگاه ها (که رقابت نوظهور سرمایه دارانه آنها را ورشکست کرده بود) گرفتار بحران های اقتصادی گردید. این بحران های اقتصای تضاد های درونی کمون ها را تشدید می کند. این بحران ها موجب گسترش روند نزدیکی و همسویی اشراف زمین دار و سرمایه داران شهری و نجیب زادگان نوپا (زمین داران مدرن غیر سنتی) به یکدیگر گردیدند. بدین سان تدریجا شکاف میان طبقات دارا و استثمارگر که در بالای هرم قدرت کمون ها قرار گرفته بودند، و بلوک قدرت را اداره می کردند و انبوه فرودستان عمیق تر و شدیدتر گردید و گاه و بی گاه به صورت شورش ها و انقلاب های خونین بروز کرد.
وضعیت فرهنگی، سیاسی، اجتماعی شهرهای ایتالیا در دوره رنسانس
ایتالیا در دوره رنسانس تحت تاثیر فرهنگ سکولار و اومانیست غرب مدرن
در سال 1347 میلادی در شهر رم اتفاقی رخ داد که برخی از مورخان آن انقلاب رم نامیدند. شاید بتوان انقلاب رم در سال 1347 میلادی را اولین انقلاب مدرنیستی بورژوایی تاریخ غرب (و یا حداقل یکی از نمونه های اولیه و آغازین انقلاب هایی از این دست) نامید. ماجرا از این قرار است که در سال 1347 میلادی شورش بزرگی در شهر رم رخ می نماید، این شورش جهت گیری ضد اشراف فئودال داشت و رهبری آن را یک محضر دار (از طبقه سرمایه داران مدرن نوظهور) به نام کولادی رینزو بر عهده داشت. کولادی رینزو از اشراف فئودال بیزار بود و به دنبال فضایی مناسب برای حرکت آزادانه سرمایه و سرمایه داران مدرن در مسیر سودجویی سکولار- اومانیستی و انباشت سرمایه بود.
پاپ، انقلاب رم را محکوم کرد اما فشار سرمایه داران نوظهور رمی پاپ را ناگزیر می کند که کولادی رینزو را به عنوان مسئول مالی شهر رم به رسمیت بشناسد. کولادی رینزو و حامیانش در پی پیروزی انقلاب رم، یک جمهوری تشکیل می دهند که حاکمان آن از رده مردم چرب بودند.کولادی رینزو خود را آزاد کننده جمهوری مقدس رم می دانست و با تاسیس یک جمهوری دموکراتیک از سنخ دموکراسی اومانیستی، اشراف فئودال را رم بیرون می کند. رینزو کوشید تا مناسبات خود را با پاپ حفظ نماید و جمهوری دموکراتیک رم اگر چه صبغه مدرنیستی و به ویژه سرمایه دارانه داشت اما می کوشید تا مناسبات خود را با پاپ حفظ کند. جمهوری رم در سال 1347 میلادی یکی از نمونه های مشخص ظهور جمهوری های مدرن از درون کمون های شهری است.
جمهوری رم تحت رهبری کولادی رینزو، مدافع منافع سرمایه داران نوظهور شهر رم بود. دفاع از منافع سرمایه داران به ناگزیر جمهوری رم را در تقابل با پاپ و نیز امپراطور قرار می دهد. کولادی به منظور پیشبرد اغراض خود کوشید تا با کمون های شهری فلورانس و پروز ائتلافی علیه پاپ به وجود اورد. کولادی رینزو می کوشید تا جمهوری رم را بر مبنای سیاست های لائیک و سکولار- اومانیستی اداره نماید و به تبع آراء دموکراتیک- اومانیستی ای که توسط متفکرانی نظیر مارسیگ پادوآیی عنوان می گردید، تلقی هایی مدرن از قدرت سیاسی را ترویج کرده و بدینسان پاپ و اشراف فئودال را به حاشیه براند.
اشراف فئودال رم ناگزیر می شوند که در برابر قدرت جمهوری رم عقب نشینی کرده و ظاهرا به آن تمکین نمایند. اما در خفا به دنبال توطئه جهت براندازی جمهوری رم بودند. فئودال ها نیرویی از ناراضیان تشکیل می دهند و با ارتش رم که کولادی رینزو آن را فرماندهی می کرد، می جنگید. این جنگ در نوامبر 1347 میلادی رخ می دهد و به پیروزی رینزو می انجامد. کولادی رینزو پس از پیروزی در این جنگ با سران اشراف فئودال به نحوی تفاهم می رسد، زیرا رینزو به عنوان نماینده مردم چرب (سرمایه داران و گروه هایی از نجیب زادگان شهری) نگران بود که تداوم جنگ با اشراف فئودال، زمینه ساز تحرک سیاسی فقرای شهری و انبوه فرودستان گردد.
نمایندگان مردم خرد از اینکه کولادی رینزو با اشراف فئودال و پاپ تبانی کرد خشمگین شدند و جمهوری رم دستخوش مجموعه ای ازآشوب گردید. سرانجام قانون اساسی جمهوری دموکراتیک رم در سال 1358 میلادی تصویب می گردد. تجار و صنعتگران و بانکداران و در کل سرمایه داران مدرنیست ایتالیا و دیگر نواحی اروپا پایگاه اصلی حامی و پیشبرنده رنسانس بودند. رژیم های دموکراتیک اومانیستی ای که در برخی شهرهای ایتالیا و پس از آن در بسیاری نقاط دیگر اروپا پدیدار گردیدندریال رژیم هایی ظالم و استثمار گر بودند که حرکت های استعماری علیه اقوام و ملل آسیایی و آفریقایی و ساکنان قاره آمریکا را نیز سازماندهی و حمایت می کردند.
تاریخ دوره رنسانس و ظهور غرب مدرن با رفرماسیون مذهبی
دولت های مدرن سکولار اومانیست دوره رنسانس در ایتالیا
سرباز عقل: دوران رنسانس: شهریار زرشناس// دوران رنسانس| کمون های شهری در اروپا و ایتالیا: بستر ظهور دموکراسی های مدرن
- ۹۷/۱۰/۲۸