سرباز عقل

مطالبی درباره فلسفه و جامعه شناسی | غرب شناسی | شرق شناسی | اسلام و ایران | رسانه و تکنولوژی | سیر مطالعاتی

سرباز عقل

مطالبی درباره فلسفه و جامعه شناسی | غرب شناسی | شرق شناسی | اسلام و ایران | رسانه و تکنولوژی | سیر مطالعاتی

مشخصات بلاگ
سرباز عقل

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ»
«إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حَتّىٰ یُغَیِّروا ما بِأَنفُسِهِم»
خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی‌دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند. (قرآن کریم. سوره مبارکه رعد آیه 11)

غرب شناسی وضعیت غرب و اروپا پیش از رنسانس

شنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۷، ۱۰:۰۷ ق.ظ

غرب شناسی

وضعیت غرب و اروپا پیش از رنسانس

 

بخش بعدی مناسبات اجتماعی در دوران فئودالیته مناسبات میان فئودال ها و رعایایشان را در بر می گیرد. به رغم وجود تفاوت های محلی این روابط در اروپای غربی کم و بیش از شکلی واحد پیروی می کرد. هر رعیت یا «سرف»، هم در قبال کار کردن در زمین ارباب و هم به واسطه زندگی در منطقه وی، نسبت به ارباب خود یک رشته تکالیف و وظایف مشخص داشت. در بهار هر سال او باید مقدار معینی از زمین های ارباب را شخم می زد و در طول سال تعدادی از احشامش (اسب و قاط و گاو) را برای کار بر روی زمین های ارباب در اختیار وی قرار می داد. در هر هفته تعداد روزهای معینی باید برای ارباب کار می کرد  و مقادیر معینی ارزاق (گوشت، مرغ، تخم مرغ، لبنیات) و هیزم سالیانه به ارباب تحویل می داد (چون در حقیقت مستاجر ارباب تلقی می شد)

 

یک رعیت هرگز حق نداشت منطقه اربابش را ترک کند و به عبارت دیگر می توان گفت رعیت جزء دارایی های اربابش شمرده می شد؛ اگر فئودال به جنگ می رفت رعایا هم باید با وی می رفتند؛ چنانچه دختر یک رعیت ازدواج می کرد و یا پسرش را می خواست به مدرسه (که متعلق به کلیسا بود) بفرستد باید مبلغ معینی به ارباب پرداخت می کرد؛ چون در حقیقت آنها هم جزء دارایی ها ارباب محسوب می شدند و به تعبیری اختیار آنها در دست ارباب بود. اگر رعیتی موفق می شد مبلغی پول پس انداز کند می توانست با پرداخت آن به ارباب، خود و خانواده اش را آزاد کند. همچنین اگر رعیتی از منطقه زندگی اش فرار می کرد و به مدت یک سال و یک روز مجددا به دست ارباب نمی افتاد «رعیت آزاد شده» تلقی می شد و دیگر ارباب نسبت به او هیچ حقی نداشت.

 

قانون توسط فئودال تعیین و اجرای آن در قصر او انجام می گرفت و زندان هم توسط ماموران او اداره می شد. البته از اواسط قرن دوازدهم در انگلستان و بخش های دیگری از اروپا محاکمه توسط ارباب ها متوقف شده بود و به جای آن توسط هیئت منصفه ای مرکب از 12 نفر از معمرین و ریش سفیدان منطقه صورت می گرفت. محاکمه توسط ژوری یا هیئت منصفه به تدریج در مابقی اروپا هم رواج یافت و شکل رسمی محاکمه ها در غرب شد.

 

اگر در خارج از شهرهای اروپای قرون وسطی وجود اشراف باعث به وجود آمدن توازن قوا شده بود، در داخل شهرها نیز چندین عامل باعث می شد تا پادشاه یا دربار نتواند با استبداد مطلقه حکمرانی کند. از نظر سیاسی مهمترین اقشار شهری، تجار، اصناف و پیشه وران بودند. دربار سه منبع درآمد داشت: زمین های خالصه کشاورزی، مالیات به دست آمده از فئودال ها و بالاخره مالیات تجار و اصناف در داخل شهرها. با توجه به معلوم بودن محصول سالیانه یا اجاره املاک  خالصه درآمد حاصله از این منبع رقمی مشخص بود. بعد از منشور مگناکارتا و تشکیل پارلمان، مالیات از اشراف هم تقریبا دارای حساب و کتاب شده بود. می ماند مالیات از اصناف و تجار درون شهرها، که در اینجا هم دربار دارای قدرت مطلق برای تعیین مالیات نبود. در دوران قرون وسطی محصولات کشاورزی و دام زیربنای اقتصاد را شکل می داد، که عمدتا در منطقه فئودال ها تولید می شد. این کالاها توسط تجار و اصناف در شهرها جا به جا و توزیع می شد.

 

هرگونه فشار حکومت برای گرفتن مالیات بیشتر از آنها و اساسا هر نوع مداخله ای در کار و کسبشان که از درآمد آنان می کاست به نوبه خود بر درآمد فئودال ها هم اثر می گذاشت. طبعا هر قدر درآمد تجار و اصناف درون شهرها بیشتر بود قدرت خرید برای محصولات فئودال ها در بیرون شهرها افزایش می یافت؛ بنابراین فئودال ها اگر چه در پایتخت و محل استقرار پادشاه و دربار زندگی نمی کردند، به صورت غیر مستقیم باعث به وجود آمدن نوعی توازن قدرت میان تجار، اصناف و پیشه وران ساکن در شهرها از یک سو و دربار در سوی دیگر می شدند. این وضعیت به آزادی عمل نسبی تجار، اصناف و به طور کلی همه اقشار شهری می انجامید.

 

نحستین و مهمترین پیامد این استقلال عمل نسبی این شد که به تدریج در طی قرون وسطی اصناف مختلف و تجار توانستند درون پایتخت و شهرهای بزرگ اروپایی انجمن ها یا اتحادیه های صنفی ایجاد کنند. در کل می توان گفت که عملکرد این اتحادیه ها مستقل ار حکومت بود. اعضای هر صنفی از میان معمرین و بزرگان خود افرادی را برای ریاست بر می گزیدند و همه امور مربوط به آن صنف از جمله چانه زنی بر سر میزان مالیات یا وضع قوانین و مقررات  و هر مورد دیگری که ارتباط به امور آن صنف پیدا می کرد با هماهنگی، چانه زنی و در نهایت توافق این رهبران انتخابی حل و فصل می شد.

 

سرباز عقل: غرب چگونه غرب شد؟ صادق زیبا کلام

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">