غرب شناسی قرون وسطی و غرب تئوسانتریک. تئوس و کاسموسانتریسم
غرب شناسی
غرب سده های میانه و قرون وسطی. غرب تئوسانتریک
تئوس و تئوسانتریسم و کاسموسانتریسم
می توان گفت عالم غرب قرون وسطی که به آن غرب مسیحی یا غرب سده های میانه هم می گویند، از اواخر قرن چهارم میلادی آغاز می گردد. اگر بخواهیم زمان مشخصی را به عنوان سرآغاز عالم غرب قرون وسطی اعتبار نماییم، می توان سال 384 میلادی را به عنوان سرآغاز و مبدا زمانی غرب سده های میانه در نظر گرفت. در سال 384 میلادی، مسیحیت به عنوان دین رسمی امپراتوری روم اعلام می شود.
البته انحطاط عالم غرب باستان از قرن اول میلادی آغاز شده بود و از اواخر قرن دوم میلادی در هیات بحران های مختلف در امپراتوری روم، خود را نشان می داد. اما در دو، سه دهه پایانی قرن چهارم است که دیگر می شود از غلبه صورتِ نوعیِ تئوسانتریسم به جای کاسموسانتریسم و آغاز غرب قرون وسطی نام برد.
عالم غرب باستان که می توان مسامحتا آن را غرب یونانی- رومی نیز نامید، در ذیل کاسموسانتریسم (دنیا مداری یا کیهان مداری) ظهور و فعلیت یافته بود، حال آنکه عالم غرب قرون وسطی ذیل تئو سانتریسم قرار و فعلیت می یافت. عالم غرب سده های میانه را نوعی متافیزیک تئوسانتریک (نوعی نفس مدبر تئوسانتریک) که مسیحی نامیده شده است، راه می برد. از همین رو است که غرب قرون وسطی را غرب مسیحی می نامند.
غرب به عنوان یک تاریخ، با نیست انگاری (نیهیلیسم) ولایت الهی ظهور و فعلیت و تحقق یافته است. اولین ظهور غرب به عنوان یک ماهیت تاریخی که آغازِ تاریخ غرب است، ظهور و غلبه نیست انگاری (نیهیلیسم) کاسموسانتریک (نیست انگاری (نیهیلیسم) دنیامدارانه یا به تعبیری دیگر، نیست انگاری (نیهیلیسم) کیهان مدارانه) است.
عالم غرب باستان که اولین صورت ظهور و فعلیت تاریخ غرب بوده است، عالم نیست انگاری (نیهیلیسم) دنیامدارانه بوده است. در پی بروز بحران انحطاطی در غرب باستان و استمرار و تعمیق این بحران، سرانجام دوره غرب باستان به پایان می رسد و عالم غرب قرون وسطی جایگزین آن می شود. عالم غرب قرون وسطی، عالم نیست انگاری (نیهیلیسم) تئوسانتریک است. در واقع با رفتنِ غرب باستان و آمدنِ غرب سده های میانه (غرب قرون وسطی) نیست انگاری (نیهیلیسم) تئوسانتریک جانشین نیست انگاری (نیهیلیسم) کاسموسانتریک می شود. البته این تغییر عالم ها امری تدریجی بوده است و می شود گفت که از اواخر قرن اول میلادی یک دوران گذارِ تدریجی آغاز شده بود که سرانجام در اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم میلادی، عالم غرب قرون وسطی را جانشین عالم غرب باستان نمود و فروپاشی کامل امپراتوری روم در قرن پنجم میلادی در واقع واپسین حلقه تکمیلی آن بود.
اگر چه امپراتوری روم با حمله بربرها در سال 410 میلادی و مجموعه ای از حملات دیگر در سراسر قرن پنجم دچار فروپاشی و نابودی کامل گردید، اما اگر به دنبال تعیین یک مبدا زمانی مشخص (البته به صورت اعتباری) برای آغاز غرب قرون وسطی باشیم، سال 485 میلادی مناسب به نظر می رسد. در این سال با رسمیت یافتن مسیحیت به عنوان دین رسمی امپراتوری روم، سیطره تئوسانتریسم رسمیت و قطعیت پیدا می کند و صورتی عیان و آشکار می یابد. غرب قرون وسطی، غرب تئوسانتریک است، در عین حال غرب قرون وسطی، غرب مسیحی است. بنابراین باید درباره معنی و مفهوم تئوسانتریسم و نسبت میان مسیحیت و تئوسانتریسم و ماهیت مسیحیت سخن گفت.
تئوس و تئوسانتریسم
تئو یا تئوس به چه معناست؟ تئوسانتریسم چیست؟تئوس واژه ای یونانی است. در زبان یونانی تئوس را از جهاتی معادل خدا قرار می دادند، اما باید توجه کرد که تئوس معادل مفهوم اصیل و حقیقی و توحیدی و دینیِ خدا نیست، تئوس در واقع طاغوتی است که به غلط و به اشتباه خدا دانسته شده است. تئوس، در اصل همان طاغوت است و با زئوس یونانی اشتراک در ریشه دارد.
«کلمه طاغوت با زئوس و تئوس یونانی اشتراک در ریشه دارد. به بیان دیگر، یا کلمه طاغوت عینا کلمه تئوس یونانی است که به زبان عربی وارد شده و معرب گشته یا آنکه کلمه عربی است که با کلمه زئوس و تئوس یونانی اشتراک در ریشه دارد... طاغوت همان زئوس و تئوس یونانی است که با دئوس با لاتینی و دیو به فارسی و دِوَ با سانسکریت هم ریشه است... زئوس و تئوس یونانی، نه تنها غیر از خدایی است که ادیان توحیدی و کتب آسمانی ما را بدان دعوت می نمایند، بلکه همان طاغوت است»
«در زبان یونانی، خدا را تئوس می نامیدند، اما مقصود آنها از خدا با آنچه بعدها در ادیان یکتاپرست عنوان گردیده است کاملا تفاوت دارد»
تئوس در زبان لاتین و در غرب قرون وسطی هم معادل خدا به کار رفته است، اما در عالم غرب قرون وسطی نیز وقتی از خدا و تئوس و تئوسانتریسم سخن گقته می شود، مقصود خدا (در معنای دینی و توحیدی) و معنا و مفهوم اصیل و حقیقی و الهی و توحیدی و دینی خدا نیست. بر خلاف اقوال مشهور مدرنیست ها، عالم غرب قرون وسطی عالم دینی و مبتنی بر خدامداری نبوده است و بر غرب قرون وسطی، تئوسانتریسم حاکم بوده است و وقتی از خدا سخن می گویند در واقع نوعی تلقی مشرکانه طاغوتی را مدنظر دارند که آن را در واژه لاتینی تئو یا تئوس عنوان می کنند.
تئوسِ غرب قرون وسطی با زئوس و تئوس یونانی و غرب باستان قرابت هایی دارد اما عین آن نیست. تئو یا تئوس غرب قرون وسطی به چه معناست و چرا می گوییم غرب تئو سانتریک (همان عالم غرب قرون وسطی)دینی نبوده است؟
تئوس یا تئوی غرب قرون وسطی با خدای حقیق و اصیل دینی تفاوت دارد. اگر چه در عالم غرب قرون وسطی، تئو یا تئوس را خدا تلقی می کردند و می نامیدند، اما آنچه در غرب سده های میانه و در مسیحیت تحت عنوان تئوس یا خدا عنوان می شد، معادل مفهوم و معنای خدای دین توحیدی نبود. در واقع در غرب مسیحی، تحت عنوان خدا یا تئوس نوعی مفهوم و تلقی مشرکانه عنوان می شد. در عالم غرب قرون وسطی، خدا (مفهوم و معنای اصیل و توحیدی خدا که قرآن عظیم به ما می شناساند) در معنای اصیل دینی آن، مدار و محور و دائر مدار نبود، بلکه به جای آن، نوعی مفهوم مشرکانه طاغوتی تحت عنوان تئوس یا خدا دائر مدار امور بود و مسیحیت نیز در واقع، تئوسانتریک و تئومدار بود، نه خدا مدار (در معنای اصیل دینیِ توحیدی آن).
غرب قرون وسطی غرب مسیحی است. بر خلاف آنچه مورخان مدرنیست و اومانیست عنوان می کنند، غرب مسیحی، عالم دینی نبوده است، زیرا آنچه تحت عنوان مسیحیت به تدریج ساخته شد و پدید آمد، همان آموزه های اصیل دینی حضرت عیسی (ع) نبود، بلکه نوعی روایت نیست انگارانه (نیهیلیست) از عالم و آدم بود که مدار و مبنای آن، تئوس بود. تئوس غرب قرون وسطی، صورتی از صور ظهورات طاغوت و طاغوت مداری است.
در عالم غرب باستان، صورت طاغوتی کاسموس (عالم، کیهان، جهان، دنیا) اصالت و مرکزیت و محوریت یافته بود و زئوس یونانیان و ژوپیتر رومیان و صورت مثالیِ بشر غرب باستان در ذیل آن فعلیت و تحقق می یافت، اما در غرب قرون وسطی، صورت طاغوتی دیگری به نام تئوس است که مرکزیت و اصالت می یابد و جهان (کاسموس، دنیا) و نیز صورت مثالیِ بشر غرب قرون وسطی در ذیل آن فعلیت و تحقق پیدا می کند.
تئوس غرب قرون وسطی (که وقتی مسیحیان و اهالی عالم غرب قرون وسطی از خدا و خدامداری سخن می گوید مقصودشان تئوس است) صورتی از صور طاغوت است و تجسم نیست انگاری (نیهیلیسم) و انکار ولایت الهی است. تئوس غرب قرون وسطی، طاغوتی است که با زئوس و طاغوت مداری کاسمو سانتریکِ یونانی- رومی تفاوت دارد.
تئوس عالم غرب سده های میانه، وجهی از زئوس را دارد اما عین آن نیست. تئوسِ غرب مسیحی (همان که در مسیحیت به غلط تحت عنوان خدا مطرح می گردد)، طاغوت است. طاغوتی که دجال منش است و حالتی شبه دینی (صورت دروغینِ به اصطلاح دینی) دارد، اما در باطن طاغوتی و غیر دینی و ضد دینی است.
تئوس غرب قرون وسطی که در هیات مسیحیت به صورت یک آیین مذهبی غیر حقیقی (آیین مشرکانه که دینی نیست اما دعوی آن دارد که دین است) ظهور و فعلیت یافته است، وجوهی از میراث یونانی- رومی و نیز وجوهی از نیست انگاری (نیهیلیسم) دجال منشانه یهودی و نیز وجوهی از شرک اسطوره ای آیین های به اصطلاح گنوستیک را با هم دارد و در کل، صورتی از صور ظهور طاغوت است و تجسم نوعی از انواع ولایت طاغوت و شرک است.
سرباز عقل: درباره غرب سده های میانه: شهریار زرشناس
غرب شناسی: غرب سده های میانه و قرون وسطی. غرب تئوسانتریک: تئوس و تئوسانتریسم و کاسموسانتریسم
- ۹۷/۰۹/۲۸