سرباز عقل

مطالبی درباره فلسفه و جامعه شناسی | غرب شناسی | شرق شناسی | اسلام و ایران | رسانه و تکنولوژی | سیر مطالعاتی

سرباز عقل

مطالبی درباره فلسفه و جامعه شناسی | غرب شناسی | شرق شناسی | اسلام و ایران | رسانه و تکنولوژی | سیر مطالعاتی

مشخصات بلاگ
سرباز عقل

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ»
«إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حَتّىٰ یُغَیِّروا ما بِأَنفُسِهِم»
خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی‌دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند. (قرآن کریم. سوره مبارکه رعد آیه 11)

۲۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اومانیسم» ثبت شده است

دین و تجدّد

مواجه یهودیت، مسیحیت و اسلام با تجدّد

قسمت سوم

 

در دوره متأخر، فلسفه و علوم طبیعی و انسانی جولان داد و متجددین را گرفتار کرد و سرانجام پس از انقلاب اسلامی نحله های پراگماتیستی- لیبرالیستی و بالاخره متدلوژی و اندیشه باز پوپری که بر مبنای غیر از وحی و الهام آسمانی و القائات رحمانی تکوین یافته است، آفت معرفت دینی انقلاب و حوزه ها گردید. اما ایمانیان که از سرچشمه ایمان و تفکر معنوی حضرت امام (ره) برخوردار بودند، روح خبیث این اندیشه را درک کردند و به معارضه با آن پرداختند.

  • سرباز عقل

دین و تجدّد

مواجه یهودیت، مسیحیت و اسلام با تجدّد

قسمت دوم

 

همان غربی که خدایانش از معصومیت مبرا بودند و آدمش بی گناهی را نمی شناخت، مسیحیت را نیز در اندیشه ی شرّ مستغرق ساخت. اما مسیحیت قرون وسطی هرچه بود از چاله هرز این شرارت ذاتی در مراتبی رهایی یافت و حتی بر این نظریه یونانی زده روح معنوی دمید و آن را تعالی بخشید.

 

دوران تجدید حیات فرهنگی یونان و روم، با آغاز رنسانس و تفکر اومانیستی به مثابه جوهر این دوران، پایان عصر معنویت و ایمان مسیحی سنتی بود. در دوره جدید حقیقت دین مسیحیت در سیطره تفکر بشر انگارانه به کل مستور و نهان شد و فِرَق کهن صورت کاملا جدید به خود گرفتند.

  • سرباز عقل

دین و تجدّد

مواجه یهودیت، مسیحیت و اسلام با تجدّد

قسمت اول

 

دین یهود از آغاز عصر متافیزیک با یونانیت و روح ناسوتی آن آمیخته است، اما تجدّد زدگی پیش از آغاز متافیزیک و تفکر یونانی بر دین یهود عارض شده بود. این دین در چند مرحله تفسیری جدید به خود گرفت و تحت تاثیر افکار غیر دینی قرار داشته است. در طی این مراحل فراماسونری بر ویرانه های اصولی سنتی اندیشه یهودی- یونانی و معماران آزاد مسیحی شکل گرفت. در واقع دراین فراشد اصول کهن یهودیت در اندیشه ی اومانیستی منحل و دگرگون شد.

  • سرباز عقل

لیبرالیسم فرهنگی

فردگرایی

(قسمت سوم)

 

فردگرایی، در اومانیسم و انسان مداری- که هسته اصلی فرهنگ لیبرالی را تشکیل می دهد- ریشه دارد. در این تفکر، فرد انسانی در عمل به خواسته ها و آرزوهای خود، به حدی آزاد است که قانون های اخلاقی نیز به سازگاری با آرزوها و اعمال او ملزم خواهند بود.

 

سیر مطالعاتی پیشنهادی:

سیر مطالعاتی جریان شناسی

سیر مطالعاتی تاریخ اروپا

سیر مطالعاتی ادبیات جهان

سیر مطالعاتی آمریکا شناسی

سیر مطالعاتی تاریخ غرب

 

مطالب پیشنهادی:

لیبرالیسم فرهنگی

لیبرالیسم فرهنگی (قسمت دوم)

تکنوپولی: تسلیم فرهنگی به تکنولوژی

غرب شناسی: غرب و آخرالزمان

آمریکا شناسی: تبعیض نژادی در آمریکا

آمریکا شناسی: آمریکا آنگونه که هست

آمریکا شناسی: توتالیتاریسم لیبرال در آمریکا (قسمت اول)

آمریکا شناسی: توتالیتاریسم لیبرال در آمریکا (قسمت دوم)

آمریکا شناسی: دموکراسی در آمریکا: مالکیت و آزادی بیان در آمریکا

مولفه های اجتناب ناپذیر مدرنیته

 

 

بقیه متن در «ادامه مطلب»

(کپی برداری از «اسرافیل» فقط با ذکر منبع مجاز است)

  • سرباز عقل

لیبرالیسم فرهنگی

(قسمت دوم)

 

الکساندر سولژنیستین می گوید:

 

«اومانیسم، انسان را خود مختار دانست و شر فطری او را نادیده گرفت؛ برای انسان هیچ هدفی جز بهورزی روی زمین معین نکرد و در پایه های تمدن غرب، گرایش خطرناکی را پی ریخت»

 

حاصل کار اندیشمندان لیبرال در ترویج اومانیسم برای غربی ها، یک دوره فساد بود. به دنبال رواج اومانیسم ، معنویت و قداست از عرصه های گوناگون علمی، فکری و هنری محو شد، و هنرمندان اومانیست خصوصی ترین مسائل جنسی و نفسانی را در مجسمه سازی و نقاشی و رمان به عنوان هنر عرضه کردند.

 

بر اساس نظر شهید بهشتی، لیبرالیسم تنها منبع شناخت را در انسان انگاری خود اومانیسم، عقل می داند و برای اصالت وحی به عنوان منشاء مستقل معرفت و آگاهی، جایگاهی ندارد. نفی حقیقت ماورایی و معارف وحیانی از سوی اومانیست ها و لیبرال ها در غرب نیز با مخالفت هایی رو به رو شد. جریان هنری نیومن در انتقاد از رویکرد و مواجهه لیبرالیسم با حقیقت می گوید:

 

«از نظر من لیبرالیسم، آزادی دروغین اندیشه است. یا اندیشیدن در مورد مسائلی که به دلیل ساختمان ذهن بشر، اندیشه راه به جایی نمی برد و بنابراین موردی ندارد»

 

سیر مطالعاتی پیشنهادی:

سیر مطالعاتی تاریخ غرب

 

مطالب پیشنهادی:

لیبرالیسم فرهنگی (قسمت اول)

غرب شناسی: نگاه انسان مدرن به عالم

غرب شناسی: غرب و اومانیسم

اومانیسم یا انسان محوری: وقتی در غرب انسان، خدا می شود

جاهلیت مدرن: غرب و جهان در عصر جاهلیت مدرن

غرب شناسی: تاریخ غرب مدرن: رنسانس و غرب مدرن

آمریکا شناسی: توتالیتاریسم لیبرال در آمریکا

ولنگاری فرهنگی

 

 

(کپی برداری از «اسرافیل» فقط با ذکر منبع مجاز است)

  • سرباز عقل

غرب شناسی

تاریخ غرب مدرن

رنسانس و غرب مدرن

(قسمت اول)

 

رنسانس، سر فصل آغازین عالم غرب مدرن است. رنسانس در قرن چهاردهم میلادی آغاز شده است. رنسانس، کور آغاز غرب مدرن است، اما کانون اصلی آن برخی شهرهای ایتالیا نظیر فلورانس و ونیز بوده است. هر چند که همزمان با ایتالیا، در برخی نقاط دیگر اروپای غربی نیز برخی نشانه ها و مظاهر غرب مدرن ظهور و فعلیت یافته بوده است و البته باید توجه داشت که وجوه فرهنگی و اجتماعی رنسانس بیش از هر جای دیگر در ایتالیا ظهور و عینیت داشته است.

 

بقیه متن در «ادامه مطلب»

(کپی برداری از «اسرافیل» فقط با ذکر منبع مجاز است)

  • سرباز عقل

غرب شناسی

اومانیسم یا انسان محوری

وقتی در غرب «انسان» خدا می شود

 

اومانیسم در لغت به معنای انسان محوری، انسان گرایی و انسان سالاری است. یعنی محور تمام امور انسان است، تمام پدیده ها، فعالیت ها و امور طبیعی و غیر طبیعی بر معیار و مبنای انسان حضور دارند و تعریف می شوند. این دیدگاه که در نیمه دوم قرن چهاردهم در اروپا پدید آمد به مقام انسان ارزش می دهد و او را مقیاس همه چیز قرار می دهد.

 

در این دیدگاه «علایق انسان»، «اهداف انسان»، «طبیعت انسان» و «پیشرفت و ترقی انسان» است که موضوعیت پیدا می کنند و مهم می شوند. چنانکه «مارتین هایدگر» نیز در توصیف عصر مدرن که عصر سلطه اومانیسم است می نویسد: « دورانی که ما آن را مدرن می خوانیم، با این حقیقت تعریف می شود که انسان، مرکز و ملاک تمامی موجودات است»

 

«اتکای غرب به «مذهب اومانیسم»، او را مستغنی از هر گونه اندیشه ی قدسی و معنوی ساخته و استعدادِ ظاهر ساختن عمومِ مظاهرِ استکبار را برای او فراهم آورده است»

 

با این توضیحات به خوبی می توان دریافت که در عصر جدید و در اندیشه های اومانیستی، «انسان»، «خدا»ست. به قول «مارتین فوئر باخ» فیلسوف آلمانی: «برای بشر، خدا همان بشر است»

 

بقیه متن در «ادامه مطلب»

(کپی برداری از «اسرفیل» فقط با ذکر منبع مجاز است)

  • سرباز عقل

غرب شناسی

غرب و خصلت سلطه جویی

استیلا و سلطه غرب 2

.استکبار- استیلا و سلطه غرب- غرب شناسی- استعمار فرهنگی

.

در جهان تشیع عبودیت قوی تر متجلی می شود، چون به قطب و مرکز عبودیت نزدیکتر است متوسل به امام عبد حیّ و کامل؛ و منتظر اوست. خود را از او و وابسته به او می داند. پس قوی تر و بیشتر در برابر جریان استکباری می ایستد.

.

.استیلا و سلطه و استکبار غرب

استکبار- اسرائیل- دشمن شناسی- استیلا و سلطه-غرب

.

جریان غربی در مقابل این جریان قرار دارد زیرا متکی به اصالت قدرت است. قدرت را اصلی ثابت می شناسد و بر آن تکیه می کند و به هر وسیله و قیمتی آن را می طلبد. و به همین دلیل در برخوردهای سیاسی خوی تهاجمی دارد. استراتژی سیاسی او استراتژی تهاجمی است. او قدرت را مقدس و از آن خود می داند و چون بر صندلی بنشیند، دیگران را ذلیل می خواهد، با کسانی که تابع قدرت او نشوند سر جنگ و ستیز پیدا می کند و می خواهد او را ذلیل نماید. همان گونه که در سیاست متکی به اصالت قدرت است، در اقتصاد نیز متکی به اصالت سود است. اصالت سود از جنس اصالت قدرت است اما در اقتصاد بروز کرده. در اقتصاد اصل را در بهره برداری بیشتر و سود افزون تر گذاشته  و این برخورداری او را در کسب قدرت بیشتر یاری می کند.

اصالت سود و اصالت قدرت 2

اصالت سود و اصالت قدرت- غرب شناسی- استعمار و استکبار

.

غرب طی فراز و نشیب ها و نقطه عطف های فراوان تبدیل به جریانی شده که از حیث فکری و فرهنگی و عملی متجاوز است. و این صفت سلطه جویی جزو لاینفک حیات او شده و اثر چندانی از صفات متعالی بندگی و عبودیت در آن نیست.

.

استیلا و سلطه و استکبار غرب

استعمار و استکبار- آمریکا و اسرائیل- غرب- استیلا و سلطه

.

آنها فراماسونری را در شرق وارد کردند تا با سکولاریزه کردن دین مانع بزرگ پیش روی استکبار را بردارد.  چنان که با رواج فساد از طریق فاسد کردن مسلمانان آنها را از دین جدا و تباه می کنند.

فراماسونری 3

فراماسونری- صهیونیسم- اسرائیل- مسیحیت یهودی- استعمار و استکبار

.

فراماسونرها در شرق اسلامی تصوف را حفظ می کنند و تکلیف را از آن می گیرند و آن را به چیزی که مورد طلب نفس اماره یهودی غربی است تبدیل می کنند. این مذهب نشسته که جز صورتی و عنوانی از آن باقی نیست، تنها چون مدالی به درد تفاخر و آویختن کنار سینه می خورد و دیگر هیچ. در این مذهب، تعهد و تکلیف و مجاهده بی معنی است. کاری به کار زندگی و اجتماع و سیاست و قدرت ندارد. به همین دلیل است که می گوییم: استکبار غربی در اخلاق متکی به امارگی نفس است. به خودش اجازه می دهد که دین و شریعت را به عنوان مانع و مزاحماز پیش پای او بردارد.

فراماسونری 1

فراماسونری- صهیونیسم- اسرائیل- استعمار و استکبار- غرب- جنگ نرم

.

فراماسونری مذهب نشسته ی خنثی، بی شریعت، بی تکلیف را جایگزین مذهب حقیقی و فعال می کند. موضع گیری در برابر فساد را از افراد مذهبی سلب و آنها را خنثی می نماید.

فراماسونری 2

فراماسونری- صهیونیسم- غرب- استیلا و سلطه- نفوذ فرهنگی- استکبار و استعمار

.

هدف جریان فراماسونری، تهی کردن دین از محتوای اصلی خود و دور کردن دنیای اسلام از مفاهیم عمیق دینی است. درست همانند موریانه ای که چوب را از درون می پوساند و از بین می برد اما ظاهر قشنگ آن را بر جا می گذارد.

.فراماسونری 5

فراماسونری- صهیونیسم- استیلا و سلطه- استکبار و استعمار- غرب شناسی

.

بقیه متن در «ادامه مطلب»

(کپی برداری از «اسرافیل» فقط با ذکر منبع مجاز است)

  • سرباز عقل

غرب شناسی

غرب و اومانیسم

.اومانیسم

اومانیسم- غرب و سلطه

.

اومانیسم از مشخصات فکری و فلسفی استکبار غربی است. در تفکر امانیستی، غرب اصالت را به انسان می دهد. در برابر مذهب اصالت حق، مذهب امانیسم به انسان اصالت می دهد نه به حق. امانیسم مذهب اصالت الانسانی است. تفکری که پس از رویگردانی از مسیحیت بنیاد فرهنگ و تمدن غربی را ساخته است.

.اومانیسم 1

اومانیسم- انسان محوری- غرب محوری

.

امانیسم یعنی اعتقاد به اصالت بشر، در برابر اعتقاد به اصالت خدا؛ یعنی بشری کردن همه امور به جای خدایی کردن آنها. در این فکر، انسان خودش و حکم خودش را جایگزین احکام الهی و دینی می کند.

.

.اومانیسم 4

اومانیسم- غرب محوری- انسان محوری- اراده معطوف به قدرت

.

اتکای غرب به مذهب امانیسم، او را مستغنی از هر گونه اندیشه قدسی و معنوی ساخته و استعداد ظاهر ساختن عموم مظاهر استکبار را برای او فراهم آورده است.

اومانیسم 3

اومانیسم- غرب محوری- استیلا و سلطه- تمدن مدرن- غرب مدرن

.

بقیه متن در «ادامه مطلب»

(کپی برداری از «اسرافیل» فقط با ذکر منبع مجاز است)

  • سرباز عقل

تشابهات و مشترکات بودیسم و هندوئیسم با یهودیّت و مسیحیّت تحریف شده (قسمت اول)

.

.هندوئیسم یهودیسم بودیسم

.

عرفان منهای وجود خدا یا چند خدا و توتم در میان بودائیان و هندوها رواج دارد که در میان هندوان تاکید بر ریاضت است و در میان بوداییان تاکید بر مراقبه و تمرکز. عرفان یهودی یا کابالیسم، متاثر از خدایگان مصر باستان و فرهنگ هلنیستی است. عرفان بودایی بر محور دارما یا زنجیره عللی که از جهل آغاز و به رنج ختم می شود، استوار است که سایه ی موهوم خود را بر بشر افکنده است.

بوداییان و یهودیان می خواهند متافیزیکی زمینی برای انسان تعریف کنند و در کابالیسم، بحث آفرینش و دو خدا را کاملاً متاثر از مادّه گرایان و بت پرستان مطرح می کنند.

.هندوئیسم 4

.

رسانه های غربی همیشه کوشیده اند مسیحیت را با قرائت های دنیا پرستانه ی یهودی و لائیک، دینی فردی نشان دهند. اندیشه هایی چون سکولاریسم و فردگرایی و نفی حکومت وحیانی، در مسیحیت امروزی، بسیار شبیه هندوئیسم و بودیسم است که در این دو آیین، خدا و معاد و پیامبری، بسیار کم رنگ و پریشان است. شبیه چنین فرهنگ سکولاری، در رهبانیت تحریف شده مسیحی، تجلی یافته است.

یهودیسم

.

بقیه متن در «ادامه مطلب»

(کپی برداری از «اسرافیل» فقط با ذکر منبع مجاز است)

  • سرباز عقل