غرب شناسی: امریکا شناسی: امریکا، آنگونه که هست
غرب شناسی
امریکا شناسی
امریکا، آنگونه که هست
برای بیشتر مردم دنیا، ایالات متحده امریکا تصویری ذهنی و نه واقعی و حقیقی است. بسیاری از مردم جهان به امریکا سفر نکرده، آن سرزمین را ندیده اند و فرصت زندگی و کار در آن کشور را نداشته اند. ولی چون امریکا یک نیم قاره پهناور و قدرتی بزرگ محسوب می شود، علاقه و کنجکاوی درباره آن در میان مردم دیگر کشورها زیاد است.
به تازگی در گزارش یکی از روزنامه نگاران و نویسندگان امریکایی که در سفرش به دور دنیا مدتی را نیز در کشور افریقای جنوبی به سر برده بود، خواندم که در شهرها و خیابان های آن کشور، گروه های جوان گانگستر، همیشه دو گروه از خود را به نام امریکا نام گذاری کرده اند: یکی به نام امریکایی های جوان و دیگری به نام امریکایی های زشت.
تفاوت این دو گروه گانگستر، آن گونه که یک جوان اهل افریقای جنوبی به این نویسنده امریکایی گفته، این است: «گروه امریکایی های جوان مانند امریکایی ها لباس می پوشند و گروه امریکایی های زشت مانند امریکایی ها تیر اندازی می کنند» البته منظور از لباس امریکایی همان شلوار جین و پیراهن آستین کوتاه یا بی آستین به نام تی شرت و همان آرایش مو و کلاه بیس بال است.. نویسنده امریکایی از این جوان اهل افریقای جنوبی می پرسد:« آیا والدین تو هم همین تصور از امریکا را دارند؟» این جوان در پاسخ می گوید: «نه، آنها مسیحی (مذهبی) هستند؛ آنها می خواهند در افریقای جنوبی زندگی کرده و بومی بمانند»
تصور امریکایی ها درباره خود و کشورشان با تصویری که بسیاری از خارجی ها درباره امریکا دارند، بسیار متفاوت است. بیشتر امریکایی ها خود را زحمت کش، پرکار، متوسط و معمولی می دانند و عقیده دارند در مقایسه با کشورهای دیگر، از هر جهت تقدم و حتی برتری دارند؛ زندگی به نسبت مرفهی دارند و در سرزمین و نظامی آزاد منش زندگی می کنند.
گرچه در دهه ها و سال های اخیر این گونه باورها، تصاویر و هویت ها در داخل امریکا آسیب دیده است و بحران های اقتصادی، سیاسی و نظامی، عزم و اراده امریکایی ها را به تزلزل انداخته، اما هنوز قشر گسترده ای از مردم و نخبگان این کشور، به ماموریت تاریخی امریکا باور دارند و به رهبری، تداوم و استقرار قدرت بین المللی ایالات متحده امریکا پایبند هستند. به طور کلی امریکایی ها در تصویر و قضاوتشان درباره بسیاری از کشورهای دنیا، همان قدر در اشتباهند که مرم دیگر کشورها درباره آنها. این جریان شناخت، تصویر و آگاهی ها بسیار پیچیده است و دلایل بسیاری دارد.
ریشه های انگاره سازی از خود و دیگران را باید در عوامل تاریخی، جغرافیایی، فرهنگی، دینی، سیاسی، اقتصادی، رسانه ای، اطلاع رسانی و معرفت شناختی جست و جو کرد. امریکا با آنچه ما در کتاب های درسی و در رسانه ها مشاهده می کنیم، فرق می کند و یا، با آنچه به عنوان جهانگرد در آن کشور مشاهده کرده، از زبان دولتمردان و نخبگان حاکم می شنویم، تفاوت چشمگیری دارد.
امریکا را آن گونه که هست و به واقع اداره می شود، باید شناخت.
منبع: پروفسور حمید مولانا: امریکا شناسی، فراز و فرود یک امپراتوری، انتشارات امیر کبیر، چاپ دوم
(کپی برداری از «اسرافیل» فقط با ذکر منبع مجاز است)
- ۹۷/۰۲/۱۰