دین و تجدّد: مواجه یهودیت، مسیحیت و اسلام با تجدّد: قسمت دوم
دین و تجدّد
مواجه یهودیت، مسیحیت و اسلام با تجدّد
قسمت دوم
مسیحیت به نحو دیگری شاهد عصری شدن خود بود. ابتدا اساطیر و امانی یهودی جزئی از کتاب مقدس تلقی شد و رسمیت یافت. بنابراین یهودیت به مسیحیت منضم گردید. در مرحله دوم متفکران فلسفه آموخته یونانی- رومی که مسیحی شده بودند، در مقام دفاع به آن صورت معقول- متناسب با روحیه یونانی زده عصر- دادند.
آپولوژیست ها و آباء کلیسا و نویسندگان انجیلی از جمله یوحنا و پولس روح یونانی را به صورتی تقلیل یافته در تعلیمات انجیلی گنجاندند از جمله تثلیث و شرارت ذاتی آدمی که اندیشه ی یونانی آن را جوهر انسان شناسی خود قرار داده بود. گناه اولیه گرچه بر فقر ذاتی آدمی تاکید می کرد اما وجه نظر یونانی را نیز القاء می کرد.
همان غربی که خدایانش از معصومیت مبرا بودند و آدمش بی گناهی را نمی شناخت، مسیحیت را نیز در اندیشه ی شرّ مستغرق ساخت. اما مسیحیت قرون وسطی هرچه بود از چاله هرز این شرارت ذاتی در مراتبی رهایی یافت و حتی بر این نظریه یونانی زده روح معنوی دمید و آن را تعالی بخشید.
دوران تجدید حیات فرهنگی یونان و روم، با آغاز رنسانس و تفکر اومانیستی به مثابه جوهر این دوران، پایان عصر معنویت و ایمان مسیحی سنتی بود. در دوره جدید حقیقت دین مسیحیت در سیطره تفکر بشر انگارانه به کل مستور و نهان شد و فِرَق کهن صورت کاملا جدید به خود گرفتند.
در طی این فراشد تقلیل یابنده در دیانت یهودی و مسیحی مصلحان و محییانی سعی کردند به ذوق حضور و شهودهای ایمانی در برابر جریان تجدد طلبی و مدرنیسم موانعی ایجاد کنند، ولی همواره این جریان تضعیف شد و بعضا خود در نهایت تحت سیطره جریان تجدد زدگی عصر قرار گرفت.
اسرافیل :: سیر تفکر معاصر جلد اول: محمد مددپور
عالی بود