سرباز عقل

مطالبی درباره فلسفه و جامعه شناسی | غرب شناسی | شرق شناسی | اسلام و ایران | رسانه و تکنولوژی | سیر مطالعاتی

سرباز عقل

مطالبی درباره فلسفه و جامعه شناسی | غرب شناسی | شرق شناسی | اسلام و ایران | رسانه و تکنولوژی | سیر مطالعاتی

مشخصات بلاگ
سرباز عقل

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ»
«إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حَتّىٰ یُغَیِّروا ما بِأَنفُسِهِم»
خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی‌دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند. (قرآن کریم. سوره مبارکه رعد آیه 11)

رسانه های تکنولوژیک و فرهنگ های تلویزیون

رسانه های تکنولوژیک و فرهنگ| تکنوپولی و تکنولوژی در نظر نیل پستمن: نیل‌پستمن، در آثارش من جمله در کتاب تکنوپولی از تسلیم فرهنگ به تکنولوژی گله‌مند است. وی در کتاب تکنوپولی به بررسی علل تاریخی و اجتماعی و سیاسی نظام موجود در امریکا پرداخته و آن را در سیطره تکنولوژی می‌داند و نظام آن را تکنوپولی می‌نامد. وی در این بررسی از تقابل دو فرهنگ سخن می‌گوید: دوره سیطره فرهنگ مذهبی که در قرون وسطی و پیش از آن وجود داشته و سرانجام با خاتمه این دوره وارد دوره‌ای به نام تکنوکراسی یا حاکمیت تکنیک شده و در نهایت در دوره حاضر به نظام تکنوپولی می‌رسد.

 

در نظام و فرهنگ تکنوپولی رابطه علم و دین رابطه عرضی است؛ بدین معنی که با پیشرفت علم و تکنولوژی دین صحنه های زندگی را ترک می کند و آن را به تکنولوژی می سپارد. نیل پستمن چنین نظامی را توضیح داده و مشخصاتی برای آن ذکر می کند. به نظر او تکنولوژی می کوشد جای خدا را بگیرد و شعار آن کارایی و دقت و عینی بودن است. افراد این نظام در عین حال که در زمینه های تخصصی کار می کنند و از سایر مسائل هیچ نمی دانند، برای رفتارهای خود مهنا و مفهومی پیدا نمی کنند و به پوچی می رسند.

 

ماهیت رسانه های تکنولوژیک و تلویزیون از نظر نیل پستمن

هنر و تکنولوژی| هنر در عصر تکنولوژی

نسبت هنر و تکنولوژی از نظر مارتین هایدگر

 

مسائل تکنیکی جنبه های اجتماعی و روانی و اخلاقی جامعه را تحت کنترل خود درآورده؛ گناه و بدی جای خود را به انحراف اجتماعی داده و نظام خانواده ها متلاشی گشته است؛ آداب و سنن دینی به دور افکنده شده و عینیت های آماری جای آن را گرفته است. در این نظام مرز بین قداست و اهانت به مقدسات از بین رفته است و ... سپس برای رهایی از این اوضاع نابود کننده پیشنهاد می کند که نظام اخلاقی و ایمنی جامعه متحول شود و از متون مذهبی و سنن و آداب استفاده گردد و این کارها را باید کسانی به عهده گیرند که مولف، آنان را پیکارگران صحنه نبرد می نامد و سپس نقطه شروع را در تحول نظام تربیتی جستجو می کند.

 

رسانه های تکنولوژیک و تلویزیون

 

«تکنوپولی لغتی است مرکب از لغت تکنولوژی و مونوپولی و به معنی انحصارگرایی تکنولوژی است. این لغت توسط نیل پستمن برای نشان دادن وضعیت حاکمیت بلامنازع تکنولوژی جعل شده است. او آمریکا را مصداق کشوری می داند که قدرت دفاعی خود را در برابر تهاجم سیل اطلاعات از دست داده است. به عبارت دیگر جامعه به نوعی بیماری به نام ایدز فرهنگی مبتلا شده است»

 

یکی از عوارض رسانه‌های مدرن و تکنولوژیک، تولید بیش از حد اطلاعات است که فرصت فکر کردن را از مخاطب سلب می‌کند و در عین حال حجم بسیاری از اطلاعات تولید شده غیر ضروری است که چه بسا مخاطب را گیج و منحرف می‌کند. نیل پستمن می‌گوید ... کاملا روشن است که اطلاعات به نوعی زباله تبدیل شده‌اند و خود جمع کننده زباله شده‌ایم و مسئله اصلی این است که چگونه در مورد این که کدام اطلاعات با اهمیت و مرتبط است تصمیم بگیریم و چگونه از شر اطلاعات غیر ضروری راحت شویم.

 

نیل پستمن معتقد است در دوران جدید که انسان از هر سو با تهاجم تکنولوژی در تمام زمینه ها رو به رو است باید به گونه ای پرورش یابد تا بتواند در برابر این مهاجم ایستادگی و مقابله کند. انسان امروز باید در رویارویی با تکنولوژی و قبل از پذیرفتن آن از خود سوال کند که عصر تکنولوژی در ازای چیزی که به من می دهد، چه می گیرد؟ او باید بداند که پذیرفتن تکنولوژی جبری نیست، اما پذیرفتن الزامات آن جبری است.

 

علم و تکنولوژی و توسعه

مبانی هنر در غرب| تجربیات هنری پست مدرن

سینما هنر تکنولوژیک

 

در نقد تکنولوژی، مامفورد در کتاب تکنیک و تمدن، حتی ساعت که در آغاز قرن 14 میلادی شناخته شد را مورد چالش قرار می دهد که زمان سرمدی را تبدیل به زمان مکانیکی می کند. او معتقد است صدای تیک تاک ساعت شاید در کاهش قدرت مطلق خداوند بیش از مجموعه آثار فلاسفه دوران روشنگری موثر بوده است. همان طور که یک زمان اختراع حروف الفبا نوعی خاص از ارتباط و تبادل افکار را بین انسان ها میسر کرد و همانطور که پیش از آن اصوات نوعی خاص از ارتباط و تبادل افکار بین انسان ها را ایجاد کرده بودند. نیل پستمن حتی اختراع میکروسکوپ را زمینه ای تلقی می کند که تصور و ادراک ما را از حقایق و واقعیت هایی که دیده نمی شوند هموارتر کردند.

 

نیل پستمن مخالف تکنولوژی فی نفسه نیست: « گاهی از من سوال می کنند که آیا می خواهم همه ماشین ها را خرد و خراب کنم. جواب من یک «نه» محکم و قاطع است. به نظر مردم و سازمان های اجتماعی با هم باید بر تکنولوژی ها کنترل داشته باشند. در حالی که می بینیم مردم اصلا فکر نمی کند که تکنولوژی چطور در فرهنگ شان کار می کند، و چطور رشته ها را پنبه می کند و چیزهایی را که مورد نیاز فرهنگ است تغییر می دهد. بنابراین آنچه اینجا لازم است، دور ریختن ماشین ها نیست بلکه فقط ذره ای دانش بیشتر و فهم عمیق تر و پیچیدگی داشتن درباره تکنولوژی هایی است که در اختیار مردم است»

 

نیل پستمن معتقد است اگر تکنولوژی تابع انسان، اخلاق و فرهنگ باشد خوب است اما هنگامی که تکنولوژی فرهنگ انسانی را زیر سلطه بگیرد و خود تبدیل به ایدئولوژی شود خطرناک است. تا قبل از ظهور تکنوکراسی (فن سالاری) انسان بر صنعت حاکم بود. اما با ظهور تکنوکراسی، انسان مساوی با تکنیک شد. به تدریج رقابت بین انسان و صنعت بر سر حاکمیت بروز می کند و تا جایی پیش می رود که به مرحله تکنوپولی می رسیم. یعنی مرحله ای که تکنیک مسلح به ایدئولوژی گشته و حاکم بلامنازع می گردد. در این حکومت فرهنگ، مورد تهاجم قرار می گیرد و برای بقای خود مجبور به نزاع است و هنگامی که فرهنگ تسلیم تکنولوژی شود، تکنوپولی کامل شده است.

 

رسانه های تکنولوژیک و فرهنگ

 

روند تکامل تکنولوژی  وقتی از جامعه ابزار آلات به جامعه صنعتی می رسد و تکنیک بار ایدئولوژیک پیدا می کند و تبدیل به تکنولوژی می شود، با عنصر سنت و فرهنگ تعارض پیدا می کند و در این میدان نابرابر، فرهنگ تسلیم تکنولوژی می شود.

 

تکنیک و تاریخ| تکنولوژی و توسعه

سیر مطالعاتی سواد رسانه ای

صنایع فرهنگی و رسانه های امریکا

 

نیل پستمن همانطور که نسبت به تکنولوژی خوش بین نیست به رسانه های ارتباطی مدرن نیز خوش بین نیست و نسبت به آثار سوء و مخرب آنها هشدار می دهد. پستمن در آثار متعدد خود به تاریخ و تاثیر انواع تکنولوژی از جمله تلگراف، صنعت چاپ، تلویزیون، کامپیوتر و اینترنت بر زندگی و ذهن بشر می پردازد و اندیشه پیشرفت و ترقی مثبت را در مورد تاریخ تکنولوژی به خصوص در عرصه ارتباطات جمعی مورد سوال قرا می دهد.

 

نیل پستمن استدلال می کند هر وسیله ارتباط جمعی از نوعی بازتاب برخوردار است. هر وسیله و ابزاری، صرف نظر از چارچوب محدود وکاربرد اولیه آن، این قدرت را دارد که از محدوده نخستین جدا شود و سیطره خود را در چارچوبی نوین و غیر قابل پیش بینی گسترش دهد. این نقش تا آنجا پیش می رود که نه تنها در برداشت و استنباط ما از مفاهیمی مانند نیکی و پارسایی و زیبایی اثر می گذارد، بلکه حتی بال های تاثیر خود را بر نوعو چگونگی برداشت و بیان ما از هستی و حقیقت می گستراند. به بیان دیگر رسانه ها ماهیتی معرفت شناختی دارند که بر ادراک ما از هستی اثر می گذارند. نیل پستمن معتقد است که معنای کلمات مهم توسط تکنولوژی جدید تغییر می یابد، بدون آنکه ما اصلا متوجه این تغییرات شویم. او برای مثال به «کلمه مناظره» اشاره می کند که توسط تلویزیون امریکا تغییر کرده است.

 

به نظر نیل پستمن رسانه هایی مانند اینترنت و تلویزیون که در دوران تکنوپولی که دوره حاکمیت تکنولوژی است، حضور پیدا می کنند و به جای معنازایی، از معناها معنا زدایی می کنند. در نتیجه ادبیات از ادبیت تهی می شود و از این رو دموکراسی که بر گفتگو و ادبیت استوار است، نا متحقق می ماند. در فرهنگ مبتنی بر تصویر اما تصویر یک مفهوم مطلق است که نمی شود آن را انکار کرد. پس گذر از متن به تصویر در عصر رسانه ها به منظور گذار از فرهنگ گفتگو به فرهنگ یکسو نگر و مطلق خواه است.

 

نیل پستمن اعتقاد داشت که ساختن عقیده به معنای ساختن انسان است. آگاهی در نظر او آزادی می آورد. به گمان پستمن در عصر ارتباطات آزادی انسان به دلیل صنعت محوری رسانه ها در خطر است.

به نظر بودریار «اینک رسانه ها چیزی نیستند جز ابزارهای شگفت انگیزی برای بی ثبات کردن حقایق و واقعیات مربوط به تمام حقایق تاریخی و سیاسی، اعتیاد ما به رسانه ها بر اثر شوق ما به فرهنگ و اطلاعات نیست، بلکه در نتیجه معکوس سازی معانی حقیقت و بیهودگی و در واقع انهدام این اصل توسط رسانه هاست»

 

نیل پستمن به شدت نگران تاثیر رسانه های جدید بر ساختار روابط انسان ها و حوزه تفکر اندیشه و افکار عمومی است. به نظر او رسانه این قدرت را دارد که حقیقت را دگرگون سازد. متاسفانه انسان به ندرت متوجه این واقعیت می شود که این وسایل ارتباطی تا چه حد در جهان بینی و نگرش او موثرند.

 

هنر و رسانه در قرن بیستم| موسیقی

تربیت رسانه ای

صنایع فرهنگی و قدرت نرم در امریکا

 

به عقیده نیل پستمن «انسان برای سهولت در بیان اندیشه و انتخاب آسان ترین راه، تبادل آن با دیگر انسان ها، باید به آن شکل و فرمی از اشکال داد و ستد آراء توسل جوید که با نوع اندیشه و تفکر مورد نظرش هم سنخ باشد و بالاترین قدرت تاثیر را با خود داشته باشد. بدیهی است که آن تفکر و اندیشه ای که از قابلیت بیان آسان تری برخوردار باشد جایگاه ویژه خود را در درون یک فرهنگ و به عنوان عنصری از عناصر اصلی آن خواهد یافت.»

 

نیل پستمن به عنوان یک جامعه شناس و پژوهشگر وسایل ارتباط جمعی، از زمره کارشناسانی است که خطر کاربرد تکنولوژی بدون اخلاق را طی کتاب ها، مقالات، سخنرانی ها و مصاحبه های فراوان گوشزد کرده است. او در این کتاب ها با نگاهی محققانه و متکی بر آمار و گزارش های مستند، آثار انهدام فرهنگی و روانی و اجتماعی را که ناشی از لجام گسیختگی نظام صنعتی جدید است، عرضه می دارد»

نیل پستمن در کتاب های خود به صورت انتقادی درباره مدارس و تاثیر تلویزیون بر زندگی عمومی و سیاسی و نیز درباره طبیعت کودکی مدرن و تعلیم و تربیت نوشته است. به زعم پستمن این نظام سرمایه داری است که بستر بروز تحولات رسانه ای و تکنولوژی را فراهم کرده است.

 

ظهور و تکامل رسانه های تکنولوژیک و مدرن از رنسانس به بعد بر زمینه ای از روابط سرمایه داری شکل گرفته است. اهداف سودپرستانه سرمایه داران سبب حاکمیت این رسانه ها بر فرهنگ شده است. حاکمیت سرمایه داری بر جامعه غربی از رنسانس بدین سو همه ارزش ها را بر زمینه ای از فرایندهای بازار، تولید انبوه و سود و زیان می سنجد. فرهنگ و هنر نیز هویت خود را بر مبنای سرمایه سالاری اخذ می کند. این پدیده یکی از رویکردهای فلاسفه مکتب فرانکفورت مانند آدورنو در نقد سرمایه سالاری و رسانه های نتیجه شده از این روند است. از روست که نیل پستمن به نظام سرمایه داری کنونی جهان و به ویژه امریکا و ابزارهای رسانه ای تحت تملک انها نقدهای اساسی وارد می کند.

 

آدورنو در مقاله مشترکی که با هورکهایمر تحت عنوان صنعت فرهنگ منتشر می کند، معتقد است که صنعت فرهنگ صنعتی  در جهت تامین مقاصد سرمایه داری است که انسان و جامعه را مورد سوء استفاده قرار می دهد. به زعم او فرهنگ دوران مدرن مبدل به صنعت فرهنگ و رسانه های ارتباط جمعی شده است. در صنعت فرهنگ، انسان ها مکانیکی و بی اراده شده اند، فرهنگ کالایی شده و فرد به نوعی ماشین و فیزیک بی روح مبدل شده که قدرت تفسیر ندارند. فرد تحت استبداد رسانه ای و در انحصار مصرف قرار می گیرد.

 

ماهیت رسانه های امریکا

تکنوپولی: تسلیم فرهنگ به تکنولوژی

 

نیل پستمن می گوید : « غول های رسانه ای اصولا در تلاشند که ذهن و فکر مردم را از مسائل واقعی منحرف نمایند. بگذارید مردم کار دیگری انجام دهند، اما مزاحم ما نشوند (ما یعنی افرادی که برنامه ها را هدایت می کنند). بگذارید مردم در تب و تاب ورزش، رسوایی های جنسی یا شخصیت ها و مشکلات آنها، یا اموری مانند اینها، مشغول باشند و به جز امور جدی به هر چه می خواهند توجه کنند»

نیل پستمن معتقد است گسترش تلویزیون سبب زوال استقلال و شخصیت فردی، کاهش میزان حاکمیت و قدرت سرنوشت فرد و یک جامعه شده و این رسانه ها و تلویزیون هستند که این حاکمیت و قدرت تعیین سرنوشت را به دست گرفته اند. رسانه های تکنولوژیک به ما تحمیل می کنند که به چه بیندیشیم، چگونه بیندیشیم، چه و چگونه و چرا احساس کنیم، رابطه مان با خود و با دیگران چگونه و به چه میزان باشد.

 

نیل پستمن روزی گفته بود: «با حاکمیت هر چه بیشتر رسانه های صوتی و تصویری، نباید تعجب کرد اگر روزی مردم منصب های سیاسی و سرنوشت خود را نیز به بازیگران بسپارند.» از طنزهای روزگار این بود که روزی که پیکرش را در خاک می نهادند، اعلام شد، آرنولد شوارتزنگر به فرمانداری کالیفرنیا انتخاب شده است.

 

سرباز عقل: زیبایی شناسی و فلسفه رسانه: ترجمه و ویرایش زیر نظر سید حسن حسینی // رسانه های تکنولوژیک و فرهنگ| تکنوپولی و تکنولوژی در نظر نیل پستمن // رسانه های تکنولوژیک

نظرات  (۱۶)

سلام
مطلب قشنگی بود.
به نظرم پستمن یه جمله هم راجع به ایران داشت. اونم قشنگ بود. البته ظاهرا شما نیاورده بودی.
---------------
در ضمن، به سوال بنده پاسخ ندادیدا!
هدفتون از تحصیل چیه؟!

پاسخ:
علیک سلام.
لطف دارید شما.
پیداش می کنم و پستش می کنم.
---------------------------
یه کامنت خصوصی براتون ارسال می کنم.
سلام خوبی برادر؟

پاسخ:
سلام.
ممنون شما خوبید؟
اگه منم بجای گوسفند چرونی در روستای گیلان، نویسنده نیویورکی بودم حرفام شنیده میشد!
پاسخ:
این جمله کاملا اشتباهه.
بسیاری از افراد بودند که در مکان های دور افتاده از مراکز و شهرهای بزرگ، حرف هایی زدند و به گوش کل جهان هم رسیده.
دسترسی به رسانه و وسایل ارتباطی عامل مهمیه ولی بدون اونها هم میشه اثر گذار بود.

اصولا نظریه پردازی و کار در حوزه علوم نظری زمان زیادی (ممکنه حتی چند قرن) لازم داره تا جریان ساز بشه و مبنای تحولات قرار بگیره.
همین کتاب تکنوپولی تقریبا 26 سال پیش نوشته شده. اما حتی الان هم خیلی از تحصیل کرده ها توی علوم نظری و انتقادی در حوزه رسانه ها حتی اسم نیل پستمن و کتاب تکنوپولی رو نشنیدند.
نظریه پردازان غربی پس از نقد مدرنیته و تکنولوژی که از لوازم لاینفک مدرنیته است مجددا به دام مدرنیته می افتند چون جایگزینی برای این نظام فنی و تکنیکی ندارند. تناقض را در کلام پستمن مشاهده می کنی؟ به دلیل اینکه راه فراری از فن آوری نمی بینه و اگر کامل انکارش کنه باید جهل و غار نشینی رو ترویج بده ولی ما چون فرهنگ و سبک زندگی الهی رو داریم نباید دچار این تناقض بشیم و براحتی می تونیم این نظام کفر رو از ریشه انکار کنیم.
پاسخ:
لزومی وجود نداره که حتما باید جایگزینی برای تکنولوژی وجود داشته باشه. تناقضی هم در کلام پستمن وجود نداره. مشکل شما اینه که نگاه صفر و یکی به تکنولوژی دارید.

قرار نیست تکنولوژی انکار بشه... نه پستمن این کار رو کرده و نه بسیاری از فیلسوفان و جامعه شناسان اسلامی و توحیدی..... 

اصلا بحث، در مورد انکار و رد تکنولوژی نیست... حتی بحث در مورد استفاده درست و غلط از تکنولوژی هم نیست... صحبت امثال پستمن و دیگر کسانی که تکنولوژی رو نقد می کنند در مورد «آگاهی» و «علم به ماهیت تکنولوژیه».

مشکل دوم شما اینه که «نقد» رو با «انکار» اشتباه گرفتید. کسی که چیزی رو نقد میکنه الزاما اون چیز رو انکار نمیکنه.
نکته سوم و ایراد سوم صحبت های شما اینه که «نمی خواهید قبول کنید» یا «پی نبردید» که «فرهنگ و سبک زندگی الهی و توحیدی»، ذاتا و ماهیتا در تضاد و تقابل با «تکنولوژی» قرار نداره. ممکنه در برخی موارد برخوردی بینشون صورت بگیره، اما پذیرفتن یکی به معنای رد و انکار اون یکی نیست. صحبت های پستمن هم مبنا و اصول نیست. خیلی جاها درست صحبت می کنه و برخی مواقع به حرف هاش ایراد وارده.

اگه تمایل داشتی می تونیم مباحثه کنیم
پاسخ:
پس تا الان داشتیم چکار می کردیم مومن؟!
در یک صفحه جدا از اساس
پاسخ:
قبلا چند نفر با شما بحث کردند و به نتیجه نرسیدند.
ضمن اینکه شما هنوز به مواردی که بنده در همین پست مطرح کردم جوابی ندادید.
اینکه دیگران به نتیجه نرسیدند مشکل از گیرنده هاشونه. اگه اشکالی در کلام بنده در کتاب و یا وبلاگ هست مطرح کنید.
ذات بعضی ها با اسلام حداکثری جور درنمیاد مومن ببعض هستند.
پاسخ:
صد البته این تلقی شماست.
برخی اشکالات مطرح شد اما جواب قانع کننده ای داده نشد.

برادر محترم
سبک زندگی مسلمان می بایست در جمیع زوایا، عبودیت ذات مقدس پروردگار عالم و در بستری توحیدی مرتبط با ملکوت هستی باشد و تکنولوژی نقطه حداکثری لذت جویی و دست و پا زدن انسان مادی در منجلاب جهان ماده در بستری منقطع از عالم قدس و ساخته شده بر مبنای نفسانیات و جهل بشری ست.
کسی که ارتباطی با توحید و عالم قدس دارد و فطرتا تفاوت جمال و تجمل را درک می کند برای هضم مطلب فوق نیازی به برهان  نمی بیند. علارغم اینکه برهان قضیه همان برهان نبوت عامه و لزوم تمسک به مکتب وحی است که در کتاب و ... ذکر شده.
پاسخ:
سلام علیکم.
(لطفا به این نظر به عنوان یک پیشنهاد نگاه کنید)

قبلا هم عرض کردم: نگاه شما به تکنولوژی صفر و یکیه. در مورد بقیه مسائل هم صرفا سیاه و سفید می بینید.
انعطافی در صحبت های شما وجود ندارد.
ضمن اینکه راه حل عملی و منطقی هم برای مشکلاتی که ذکر کردیده اید ارائه نمی دهید. (مشکلاتی که از باب توجه به تکنولوژی و مظاهر آن گریبان جامعه ما و البته تمام جهان را گرفته است)
فقط به ارائه یک سری کلیات پرداخته اید که عموما جنبه عملیاتی ندارند. مثلا همه ما هم می دانیم که زندگی بر مبنای ذات مقدس پروردگار عالم و در بستر توحید خوب است اما دو نکته وجود دارد که شما به عنوان مدعی باید راه حل ارائه دهید:
1- این زندگی بر مبنای ذات مقدس پروردگار و در بستر توحید چگونه باید صورت بگیرد و جنبه عملیاتی پیدا کند؟
2: نسبت واقعی و عملی این نوع زندگی با تکنولوژی که الان همه گیر شده است، چیست؟

انکار تکنولوژی به صورت کلی، پاک کردن صورت مسئله است. شما در طرح مسئله آن هم به صورت کاملا جهت دار مانده اید و از آن عبور نکرده اید.
در عصر حاضر تکنولوژی را نمی شود انکار و رد کرد، بلکه باید به دنبال تعیین و برقراری نوعی رابطه و پیدا کردن نسبتی با آن بود.

حرف شما که می فرمایید تکنولوژی خوب نیست و نباید مبنای زندگی قرار گیرد، کاملا درست است و هیچ عقل سلیمی آن را رد نمی کند.
اما در عصر حاضر که تکنولوژی بر تمامی جنبه های زندگی انسان سایه افکنده و همه را به خود مشغول و وابسته داشته، چه باید کرد؟
این که تکنولوژی فلان است و بهمان است را خیلی ها می دانند (امروزه حتی عوام هم به ماهیت تکنولوژی پی برده اند)، اما چه می توان کرد؟
شما به عنوان یک صاحب نظر در حوزه نقد تکنولوژی بفرمایید که: چگونه می توان بین تکنولوژی(با پذیرفتن این که در سراسر جهان و صد البته در جامعه به عامل مسلط و مبنای تحولات تبدیل شده است) با زندگی توحیدی و قدسی نسبت و ارتباطی بر قرار کرد؟
به نظر من تنها کاری که شما می توانید در این حوزه انجام دهید (که مسلما کاربردی ترین، عقلانی ترین و موثرترین کار نیز خواهد بود) پیدا کردن این نسبت، و ارائه راه کارهایی در جهت عملی کردن آن خواهد بود.

بابت تاخیر عذر خواهی بنده را بپذیرید.
با سلام خدمت برادر عزیز
مطالبی که در ارسال آخر آوردید مطلبی متفاوت است ظاهرا اینکه تکنولوژی مسیر غلط استفاده از طبیعت و متعلق به تمدن کفر است را قبول کردید. که جای خوشحالی دارد. و اما حال چه باید بکنیم مطلب دیگریست.
اینکه فرمودید همه حتی بسیاری عوام هم این ها را می دانند، بله ممکن است برخی عوام به گوشه ای از مضرات تکنولوژی و شهر نشینی مدرن پی ببرند ولی حتی خواص هم مسئله بطور عقیدتی برایشان حل نشده بطوری که علما و عرفای کلانشهر حقیر به دلیل مطالبی که درباره مدرنیته گفتم، بنده را از تدریس قرآن محروم و طرد کردند و ریختن آبرویم را حلال دانستند و الان در روستایی از توابع شهر دیگری گوسفند می چرانم! به جرم اینکه در جهان کون و مکان تو در این عقائد تنهایی و کسی اینها را نمی گوید با اینکه چندین بار در مناظره محکوم شده بودند. بگذریم!
و اما ارتباط فن آوری با زندگی قدسی:
اگر بپذیریم که علوم پایه غرب و فن آوری های آن مستلزمات و مناسک آیین و شریعتی غیر از دین توحیدی به نام آیین مدرنیته هستند خواهیم دانست بین فن آوری و حیات قدسی ارتباط و نسبتی وجود ندارد.
همانند آنکه بخواهیم میان اسراف یا ظلم و اسلام نسبتی پیدا کنیم و یا میان تخریب آیات رحمت الهی و حفظ آن. و یا میان ماده پرستی و آخرتگرایی. اینها دو مسیر و دو آیین متفاوتند. به همین دلیل است که در نظر و عقیده نگاه صفر و صدی پیدا می شود و پاک کردن صورت مسئله مفهوم ندارد. آیا می شود پرورش اسب گوشتی یا قورباغه را اسلامی کنیم و صورت مسئله را پاک نکنیم؟! ویا با اقتصاد مدرن اقتصاد اسلامی بنا کنیم!
بنده معتقدم بر بنیان کج نمی توان خانه صحیح و طراز بنا کرد.
این زندگی بر مبنای ذات مقدس پروردگار و در بستر توحید چگونه باید صورت بگیرد و جنبه عملیاتی پیدا کند؟
اولا باید ذکر کنم تحقق سبک معیشت الهی و کنار زدن تکنولوژی محال عقلی نیست بلکه در عمل با شرایط فعلی محال است چون بیداری و اراده وجود ندارد. در جامعه کسانی می بایست باشند که اگرچه عملیاتی شدنش ممکن نیست ولی عقائد امت را اصلاح و روشن کنند. که همین قدمی بلند است.
بله هم اکنون ما در همین بستر زندگی می کنیم و کنار زدن فردی و گروهی این سبک زندگی اشتباه و غیر ممکن است و همانند اکل میته و ضرورت ناگزیر از این نوع معیشت هستیم.
برپایی تمدن الهی هم به معنای مبنا قرار دادن و تمسک بر تعالیم وحی در نظام سلوکی فردی و اجتماعی در جمیع زوایای آن است در طب در تغذیه معماری و نساجی و ... در اقتصاد و کشاورزی در صنعت و مسکن و ... در قوانین و حکومتداری و ...
پاسخ:
سلام و عرض ادب.

-------------------------
شما ظاهرا اصل حرف بنده رو متوجه نشدید.
در کامنت های قبلی عرض کردم که: در بحث انتقاد از تکنولوژی صرفا مسئله رد و انکار تکنولوژی یا استفاده درست و غلط از تکنولوژی مطرح نیست. موضوع اصلی در انتقاد از تکنولوژی به ماهیت تکنولوژی و برقراری نسبت و رابطه با اون مربوط میشه.
شما هنوز در مرحله رد و انکار مانده اید. عبور کنید برادر عبور کنید.

مثال هایی که زدید مثال نقض نیستند. نسبت بین تکنولوژی و زندگی قدسی و توحیدی یک ساحتی دارد و مثالهایی که شما فرمودید در ساحت دیگری هستند. شما بین دو ساحت که ارتباطی با هم ندارند در گذار و گریز هستید. (و این خیلی مهمه)

نکته مهم دیگه اینکه شما باید بپذیرید که تکنولوژی و سبک زندگی توحیدی شاید در تضاد با هم باشند اما در تناقض با هم نیستند. این نکته بسیار مهمیه و بنده فکر می کنم که اختلاف بنیادین شما با بنده و دیگران ناشی از همین است. شما تضاد بین تکنولوژی و سبک زندگی توحیدی را با تناقض بین آنها اشتباه گرفته اید. تکنولوژی و سبک زندگی توحیدی با هم تضاد دارند اما تناقضی با هم ندارند. (این را قبلا هم عرض کرده ام)
به همین خاطر است که شما وجود یکی را در گروه نبود دیگری می دانید. چرا که گمان می کنید این دو با هم تناقض دارند. و در نتیجه اجماع نقیضین را نیز محال می دانید.
------------------------
اصلا موضوع بر سر تحقق سبک زندگی الهی از راه کنار زدن تکنولوژی نیست. برای بار چندم می پرسم: چرا فکر می کنید تحقق یکی منوط به انکار دیگریست؟ (مباحثی مثل ماده گرا بودن تکنولوژی و ... جواب این مسئله نیستند.)
مسئله بر سر پیدا کردن نسبت و رابطه بین این دو است که شما بازهم نتوانستید آن را تشریح کنید و باز هم خود را در مرتبه انکار ماندگار کرده اید.

1- تکنولوژی قابل انکار نیست. و نمی شود نادیده اش گرفت.
2- باید با تکنولوژی (با تمام معایبش) نسبت و رابطه معقول پیدا کرد نه اینکه آن را رد و نفی کرد. (این کار شدنی نیست)
3- این رابطه معقول به معنای پذیرفتن ماهیت طاغوتی و کفرآمیز و شیطانی! تکنولوژی نیست.
4- تکنولوژی و سبک زندگی توحیدی با هم تضاد دارند اما تناقضی با هم ندارند.
5- با برقراری این نسبت و رابطه می توان تکنولوژی را وارد حیطه زندگی توحیدی کرد بدون اینکه لطمه و صدمه ای به موجودیت زندگی توحیدی برسد.

لطفا یک بار دیگر با این دید و با محاسبه این نظر که: تکنولوژی و زندگی قدسی در تضاد با هم هستند اما متناقض با یکدیگر نیستند، در آراء خود تجدید نظر فرمایید.
سلام علیکم
اولا بنده در بحث با دیگران و ارائه مطالبم کمتر وارد راه حل در فضای کنونی می شوم و اختلاف من با دیگران بر سر راه حل و ... نیست بلکه در اصل قضیه است.
برادر عزیز تکنولوژی و سبک زندگی الهی با یکدیگر در تناقض هستند.
"می توان تکنولوژی را وارد حیطه زندگی توحیدی کرد بدون اینکه لطمه و صدمه ای به موجودیت زندگی توحیدی برسد"
کلام عجیبی ست!
حیات الهی متشکل از ایمان و عمل صالح است و هر دو بر یکدیگر اثر متقابل دارند. مناسک فرد و اجتماع چه کفر باشد و چه مناسک ایمان، کشاننده روح به سوی خاستگاه آن منسک است.
پاسخ:
علیک سلام.

«اولا بنده در بحث با دیگران و ارائه مطالبم کمتر وارد راه حل در فضای کنونی می شوم و اختلاف من با دیگران بر سر راه حل و ... نیست بلکه در اصل قضیه است.»
حقیقتا این بیشتر کلام عجیبی ست!
آیا اصل قضیه نباید منتج به ارائه راه حل شود؟ اصلا این اصل قضیه در نهایت به چه دردی می خورد؟ در اصل قضیه بحث کنیم که چه بشود؟ مگر قرار نیست این بحث در اصل قضیه چیزی را درست کند؟
 قضیه ای که راه حلی از آن بیرون نیاید، عقیم است. قبلا هم عرض کردم شما در طرح مسئله آن هم به صورت کاملا ناقص و معیوب مانده اید. بازهم عرض می کنم: عبور کنید از این سطح. در غیر این صورت آب در هاون می کوبید عزیز جان.
--------------------------------------------------

بنده موضوعی را مطرح کردم با این عنوان که: «زندگی توحیدی و تکنولوژی با هم تضاد دارند اما تناقضی با یکدیگر ندارند» مقدمات این مسئله رو هم ذکر کردم.
بهتر نبود با ارائه دلایل منطقی به رد این ادعا می پرداختید تا اینکه در یک جمله بفرمایید که : «برادر عزیز تکنولوژی و سبک زندگی الهی با یکدیگر در تناقض هستند.» و قال قضیه را بکنید؟
ضمن اینکه هیچ گونه دلیل منطقی و مستدلی در تایید ادعایتان مبنی بر تناقض زندگی توحیدی با تکنولوژی عنوان نکرده اید.

شما از همان اول در صدد این بودید که بگویید زندگی توحیدی و تکنولوژی با هم تناقض دارند. اما تمام مواردی که مطرح کردید نشان دهنده وجود یک تضاد بود نه یک تناقض. آن هم نه یک تضاد واقعی و ساختاری بلکه بیشتر یک تضاد خود ساخته و صوری. و اتفاقا این تضاد به هیچ عنوان یک تضاد بغرنج و پیچیده نیست. فقط کافیست به دنبال رابطه و نسبت بین این دو بگردید.
---------------------------------------------

خط آخر این کامنت جناب عالی هم تیر خلاصی بود بر پیشانی نظریه تان.
با منطق و استدلال اثبات کنید که تمام چیزهایی که در غرب وجود دارند با حیات الهی تناقض دارند. اگر بتوانید، مردانه تا آخر عمر حقیرم مرید و پیروتان می شوم.
سلام علیک
بله اصل قضیه باید منتج به راه حل شود، ولی در همین اصل قضیه مانده ایم و تکفیر می شوم. و رفتن با شتاب به سوی توسعه غربی و مدرنیسم افتخار مسئولان و نخبگان جامعه است و تقدیس و تکریم آورندگان این تمدن. دوم آنکه همین دانستن و تصحیح عقیده موضوعیت دارد که در کتابم توضیحش را داده ام. راه حل وقتی محقق می شود که اذهان روشن و عقائد تصحیح شوند و گرنه رویاپردازی خواهد بود. مثلا اگر راه حلی ارائه دهم هرگز با وجود مردم بی اطلاع و مسئولان لیبرال اثری ندارد. در هر صورت عرض کردم چه راه حل باشد چه نباشد عده ای وظیفه بیان و تصحیح تفکرات جامعه را دارند و این تفکرات منشاء انقلاب ها و جنبش ها خواهند بود. 14 قرن عقائد تصحیح شد تا سال  57 بخشی از آن به ثمر نشست.
و عرض کردم اعتقادی به بنیان گذاشتن ساختمان سلیم بر پی کج ندارم.
در غرب همه چیز غیر الهی نیست منظور از غرب عقائد ماتریالیستی و انسان محور هست که نقطه مقابل توحید و آخرتگرایی است و اثرات آن در مذهب زدایی غرب و شرق نمایان است.
ثُمَّ کَانَ عَاقِبَةَ الَّذِینَ أَسَاؤُوا السُّوأَى أَن کَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّهِ وَکَانُوا بِهَا یَسْتَهْزِئُون
عمل سیئ منجر به کفر می شود همانطور که عمل صالح ایمان را تقویت می کند.

در ضمن اگر گمان داری تضادی بغرنج نیست نظری بیانداز ببین صرفا مشکل مسکن، تحصیل و اشتغال و افزایش سن ازدواج به دلیل حجم تحصیل و مشکلات اقتصادی ... چه تاثیری بر دیانت مردم می گذارد. همچنین تاثیر افزایش سطح سودای جسم در تحصیل معنویات بشری که خود کتابی جدا می خواهد.
البته نگاه نکن برخی جوامع مدرن اقتصاد خوبی دارند این وضعیت به ظاهر خوب، موقتی و به دلیل چند قرن انباشت سرمایه چپاول ممالک آسیایی و آفریقایی ست و اقتصاد مدرن محکوم به فقر و شکست است و کاد الفقر ان یکون کفرا.
پاسخ:
با تمام احترام: حرفهایتان نامفهوم است.
به فرض که با کلام حضرت عالی اذهان روشن شد اما: شما بفرمایید با در نظر گرفتن شرایط فعلی (جمعیت و ...) برای تحصیل و اشتغال و ازدواج و مسکن چه باید کرد که از دایره زندگی قدسی و الهی خارج نشویم؟
راهکار بدهید لطفا. وگرنه به فرض که همه ایران حرف شما را پذیرفتند بعد چه؟ آنوقت چه باید بکنند؟ آنوقت جامعه چطور بر اساس حرف های شما باید اداره شود؟ مثلا در زمینه همانهایی که خودتان فرمودید (تحصیل و اشتغال و مسکن و ازدواج) چه باید کرد؟
آگاهی صرف که فایده ای ندارد. ضمن اینکه راهکارهایی که ارائه می دهید باید قابلیت عملی شدن و اجرایی شدن را داشته باشند وگرنه شعار را که همه بلدند سر بدهند.
اشکال در متوجه نشدن اصل برهان است.
همان نیل پستمن که گفته بود "صدای تیک تاک ساعت شاید در کاهش قدرت مطلق خداوند بیش از مجموعه آثار فلاسفه دوران روشنگری موثر بوده است"
این کلام صحیح باشد یا نباشد ما نمی دانیم. ولی آنچه می دانیم برهانی ست که به نبوت عامه برمی گردد. قبلا گفته بودی چرا صفر یا صدی! بله شما می خواهید تمدنی 50% اسلام 50% مدرنیته احداث کنید و از میان این دو، چیزی بیرون بیاورید.
 آیا به بعضى از دستورات کتاب آسمانى ایمان مى‏ آورید، و به بعضى کافر مى‏ شوید؟! براى کسى از شما که این عمل (تبعیض در میان احکام و قوانین الهى) را انجام دهد، جز رسوایى در این جهان، چیزى نخواهد بود، و روز رستاخیز به شدیدترین عذابها گرفتار مى‏ شوند بقره 85
در حالی که ما نمی دانیم ضرر چشم پوشی از فلان دستور خداوند یا دستبردن در فلان گوشه عالم، چقدر است. و کدام مهم است و کدام ضرر چندانی ندارد!
نظم عالم چنان است که هر جایی از حق صرفنظر شود زنجیروار مشکلاتی در پی خواهد داشت و روزی گریبان ما را خواهد گرفت.
مثلا امواج مخابراتی. از تمام آثار سرطان و تخریب هورمون و مضراتی که برای دستگاه عصب دارد صرفنظر می کنیم. صرف اینکه این امواج نسل زنبور عسل را بر می دارد و این مساویست با قحطی به دلیل نقشی که زنبور عسل در باروری محصولات کشاورزی دارد.
امیدوارم اطاله بحث برای غلبه نباشد و چیزی بفهمیم. بله باید در واقعیت موجود زندگی کرد ولی نباید آرمان را گم کرد. مثلا نامه ای که در وبلاگم هست خطاب به مسئولان پخمه، پیشنهادی اصلاحی در واقعیت موجود بود.
پاسخ:
چرا آسمون ریسمون به هم می بافی برابر؟
ما تمدن 50 درصد اسلامی و 50 درصد مدرن نمی خواهیم عزیز.
تمدن 100 درصد اسلامی می خواهیم. حالا شاید شرایط اقتضا کند از مدرنیته هم بهره ببریم. عرض کردم شرایط اقتضا کند. و شاید این صددرصد هم برآورده نشود اما سعی خود را خواهیم کرد.
این آیه قرآنی که آوردید چه ربطی به موضوع بحث داشت؟!! کدام کفر؟ کدام تبعیض؟ کدام رسوایی؟
بزرگترین ضعف تمدن اسلامی که قرار است جامعه ایرانی شیعه پرچم دار آن باشد، فعلا ضعف در علوم مدرن است و تا ایران اسلامی در زمینه علوم مدرن و تکنولوژی و فناوری به حد بالایی نرسد، واقع بینانه باید بگوییم: شکل گیری تمدن اسلامی غیر ممکن است.

خودتان می گویید که به تمدن غرب باید صفر و یکی نگاه کرد. از طرفی تقریبا تمام صتایع دفاعی و نظامی قرن حاضر همه و همه ریشه غربی دارند. پس چگونه است که با توجه به این دو مقدمه موشک (که خواستگاه غربی و کفرآمیز! دارد) را برای دفاع از کشور چیز بدی نمی دانید؟ پس نگاه صفر و یکیتان به تمدن غرب و محصولاتش چه شد؟ (موضوعی که در کامنت های قبلیتان بارها به آن اعتراف کردید)
--------------------------------------------------------------------
لطفا نظرتان را دباره پست جدید با عنوان «رسانه های تکنولوژیک| ماهیت تلویزیون و رسانه های ارتباطی از دیدگاه نیل پستمن» را در ذیل همان مطلب بفرمایید. می خواهم نظرتان را به طور تخصصی درباره رسانه های تکنولوژیک که در آن مطلب ذکر شد بدانم. البته اگر زحمتی بریتان ندارد.
برادر عزیز
بهتره کمی از استدلال های خشک خارج و وارد مصادیق عینی بشیم.
جمعیت هیچ ارتباطی به پناه به مدرنیته نداره. تمرکز جمعیت ها در شهر ها و توسعه عمودی شهر و طلب روزی از عابر بانک سبب گسترش بیابان ها و رخت بستن برکات از زمین شده. اگر زمین آسفالت و بتون نمیشد و گیاه از ان بیرون می آمد و هر خانه ای چند دام و زراعت و ... داشت، قیمت دلار و بازار عرضه گوشت، اقتصاد هیچ خانه ای را تکان نمی داد و برای کسی قیمت نفت برنت دریای شمال! و تکان های اقتصادی بین المللی و حکومتی و ... اهمیتی نداشت.
و اما مسکن وما ادراک ما مسکن. نمی دانم تا چه حد با شریعت مدرنیته درباره ساخت مسکن مواجه شده ای. چه حلال و حرام ها و خلافی های دست و پا گیر وغیر قابل دسترسی! بطوری که بیشتر تا میانسالی قادر به تهیه مسکن نیستند آنهم با مشقت ها و دور زدن های عجیب و غریب آنهم لانه ای با سازه های مرده و بی روح.
حالا معیشت سالم طبیعی را در نظر بگیر. زمین خدا وسیع و بدون حلال و حرام های وزارت خانه های مختلف. صرفا شریعت اسلام: الارض لمن عمرها. شانزده ساله شدی اوج جوانی و حرارت عاطفی و جنسی. چند متر زمین را دور کن خشت و گل بزن عروست را ببر داخل خانه والسلام.
نه طبیعت را تخریب کردی، نه جابجا کردن و دفع نوخاله داری، نه محتاج کارخانه فولاد (کارخانه فولاد خودش مصیبتی عظیم در تخریب محیط زیست است) و سیمان و هزینه های هنگفت دیگر و نه محتاج سوخت گاز و اداره برق و ... و نه سالها درس معماری و ... و دوز و کلک های دیگر ...
اشتغال هم که واضح. همه چیز در طبیعت خداوند مهیا و در خدمت انسان. دام و طیور و زراعت و صنایع طبیعی و تایید شده در شرع. اگر بی کاری، چند دستگاه دام فوق پیشرفته بچرون به هیچ دانشگاه و صنعت مدرنی محتاج نیستی.
تحصیل هم که معضلیه بی انتها. اول خودت بعد بچه هات و هیچوقت نمی ذاره طعم زندگی رو بچشی.
قابلیت عملی شدنش هم را از آفریدگارش بپرس. شک داری، مطمئن باش چند هزار سال بشر تجربه کرده و از ما بهتر زندگی کرده.
"تمدن 100 درصد اسلامی می خواهیم. حالا شاید شرایط اقتضا کند از مدرنیته هم بهره ببریم. عرض کردم شرایط اقتضا کند. و شاید این صددرصد هم برآورده نشود اما سعی خود را خواهیم کرد"
عرض بنده این بود که حضرات اصلا اصل قضیه را قبول ندارند و با سرعت خلاف جهت دین و به سوی توسعه غربی می روند و آن را افتخار و ترقی و رفاه می دانند. تفاوت است میان کسی که علم جادو را کثیف می داند ولی آنرا کسب می کند تا جادوی شیاطین را خنثی کند با کسی که دل و دین و عمرش را فدای آموختن سحر می کند و آن را مطلوب می داند. الان اصل عقیده اصلاح نشده.
برای شکل گیری تمدن اسلامی هیچ احتیاجی به این علوم نبوده و نیست. مگر امروزه برای دفع شر دشمنان.
تکرار می کنم:
البته منظور این نیست که در شرایط کنونی ما این علوم را نداشته باشیم. بلکه فعلاً جهت دفاع در برابر ابزارهای تخریبی دشمن داشتن این علوم مادی در بستری کنترل شده توسط افراد خاص، برای جامعه ضرورت دارد. ولی درگیر کردن کل جامعه و جوانان و نظام آموزشی با این علوم، تقدیس این علوم به عنوان علوم مد نظر دین و بکاربردن آن در بستر معیشت جهت توسعه و تمدن زایی اومانیستی، ایرادهای مد نظر ما می باشد. مثلا در جامعه اسلامی نیاز است معدودی از علما، تورات و تلمود و زبان عبری را آموزش ببینند اما اینکه از ابتدای نوجوانی پیوسته و تمام وقت همه مسلمانان مشغول خواندن تعالیم یهود و اجرای آیین های آن شوند چه مفهومی دارد؟!
با عرض معذرت خسته شدم. پاسخ ادامه دارد.
و اما صنایع دفاعی و موشک، اینها هم در همان عبارت بالا تعریف می شوند. دقت کنید اولا موشک و امثالهم اصلا بذات چیز خوبی نیستند بلکه همگی ابزارهای تخریبگرند همانند همه ابعاد تکنولوژی.
داستان تاریخی هاروت و ماروت را می دانید و می دانید سحر و جادو امر قبیح و کثیفی است ولی جهت ابطال سحر کفار و آزار ایشان نسبت به مومنان خداوند دو فرشته را مامور کرد تا ابطال سحر را به مومنان آموزش دهد و در این راه آن دو فرشته مجبور بودند نخست خود سحر را هم آموزش دهند. خداوند دو فرشته را مأمور می کند تا علم کثیفی مانند سحر را به مومنان یاد دهند. ولی مومنان به دلیل استفاده بیجا از سحر خود گرفتار آن شدند.
در زمان حاضر ما ان پرچم رسول خدا صلی الله علیه وآله که میله آن از عمود عرش است را نداریم ... با آن پرچم به سوی هر چیزی رو کند، خداوند آن را به هلاکت می‌رساند.
... فینشر رایة رسول الله صلى الله علیه وآله عمودها من عمود العرش ، وسائرها من نصر الله ، لا یهوی بها إلى شئ أبدا إلا أهلکه الله ... بحار الأنوار ج 52 - ص 328
البته اوج تمدن صحیح در زمان ظهور حضرت شکل خواهد گرفت در همه عرصه ها
وَ أَشْرَقَتِ اَلْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهٰا قال: ربّ الأرض؛ یعنی: إمام الأرض. قلت : فإذا خرج، یکون ما ذا؟ قال: إذا یستغنی النّاس عن ضوء الشّمس و نور القمر و تجبرون بنور الإمام
و همانطور که عرض کردم در حال حاضر استفاده از این ابزارهای مخرب جهت مقابله با تخریب دشمن لازم است ولی نباید آنها را وارد عرصه معیشت خود کنیم. رزمنده ای که آر پی جی رو برای دشمن دست میگیره باهاش خونه خودشو نمی زنه. انرژی هسته ای رو داشته باشیم برای رعب دشمن یک مسئله ست، برای استفاده صلح آمیز خودمون که مثلا ماندگاری خشکبار رو افزایش بدیم تا تولید رادیکال آزاد و سرطان در بدن بکنه مسئله دیگه.
آن آیه هم کاملا به بحث مربوط بود. اهل بیت علیهم السلام یک نظام علمی جهت معیشت سالم ارائه می دهند و مدرنیته یک هذیان علمی جدا در مقابل نظام علمی اهل بیت ارائه می دهد. اینکه مسلمان باشیم و از لامپ دیوی و ادیسون استفاده کنیم و یا بجای طب اسلامی متمسک طب هاریسون شویم و یا در مسیر رود سد احداث کنیم و هزاران قانون و جرائم شهری تولید کنیم دستورات خداوند را با دستورات بشری تلفیق و شریعتی جدید تولید کرده ایم.

در ضمن آن پرچم بر خلاف موشک بی شعور، ذی شعور است و دومنظوره عمل می کند.
لا یهوی بها إلى شئ أبدا إلا أهلکه الله ، فإذا هزها لم یبق مؤمن إلا صار قلبه کزبر الحدید
پایان صحبت؟

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">