مبانی ایدئولوژی هایی که در قرن 18 و 19 در اروپا پدید آمدند چه بود؟ آیا توانستند ضمانت کافی نظری برای شعارهای سر داده، بیابند یا تنها گفتند و رفتند؟ و سپس میلیون ها صفحه در علوم انسانی و علوم اجتماعی بر اساس این پیش فرض های اثبات نشده، نوشته شد!
مبانی ایدئولوژی هایی که در قرن 18 و 19 در اروپا پدید آمدند چه بود؟ آیا توانستند ضمانت کافی نظری برای شعارهای سر داده، بیابند یا تنها گفتند و رفتند؟ و سپس میلیون ها صفحه در علوم انسانی و علوم اجتماعی بر اساس این پیش فرض های اثبات نشده، نوشته شد!
انسانِ اومانیست ها: مردِ سفیدِ سرمایه دار اروپایی
ثروت بیشتر، قدرت متراکم تر، عدالت کمتر، اخلاق رقیق تر
انسان شناسی «واقع بینانه»، نه خوش بینانه و نه بدبینانه
نسبت «اومانیسم» و «حقوق فطری» با نژاد پرستی و غارت جهان
مطالب مرتبط:
نژادگرایی در اندیشه بزرگان غرب
حق قدرت یا قدرت حق: مسئله این است
ربط غایی انسان و خدا: تنها توجیه حقوق فطری بشر
تعلیق حکمت نظری منشأ تخریب حکمت عملی
تبیین حقوق بدون تبیین آدم و عالم محال است
تعریف قدرت و مشروعیت مسبوق به تعریف حق
«علوم انسانی غرب» و پیش فرض های سکولار و ایدئولوژیک آن
آزادی صوری مردم، آزادی واقعی سرمایه دار
فاشیسم و سوسیالیسم البته از دل لیبرالیسم بیرون آمده و انشعاب هایی اعتراضی علیه نظام «لیبرال سرمایه داری» بوده اند با این دعوی که نظام لیبرال سرمایه داری نمی تواند بنیاد سیاست و روش توزیع قدرت را به درستی طراحی کند. سوسیالیست ها با یک ادبیات و فاشیست ها با ادبیات دیگری مدعی شدند که مشکل نظام سرمایه داری لیبرال را حل می کنند.