علوم اجتماعی و رودربایستی با عقلانیت «قسمت اول» تعریف «قدرت و مشروعیت»، مسبوق به تعریف «حق»
علوم اجتماعی و رودربایستی با عقلانیت
قسمت اول
تعریف «قدرت و مشروعیت»، مسبوق به تعریف «حقّ»
می کوشیم نگاهی مقایسه ای به یکی از بنیاد های علم سیاست و تعریف آن در دو دیدگاه رقیب بیفکنیم. وقتی تعبیر به دو دیدگاه می کنیم لزوما از تباین کلی و تضادی جامع نمی گوییم، بی شک مشترکاتی میان همه فلسفه های اجتماعی که بنیان علوم اجتماعی و از جمله علوم سیاسی می باشند، در کار است و ما از مشترکات آغاز می کنیم. در هر موضوعی خوب است از مشترکات و تاکید بر آنها آغاز کرد و آن گاه در نقاط اختلاف، محورهای تفاوت را یک یک به بحث استدلالی گذارد که چرا راه «الف» و نه راه «ب».
در این فرصت می کوشیم ابتدا به آنچه در متون کلاسیک، ناظر به یکی از پایه های اصلی علم سیاست، یعنی تعریف «حقّ» آمده اشاره کنم، زیرا حتی تعریف «قدرت» نیز مسبوق به تعریف «حقّ» است. وقتی از قدرت و حدود آن، از مشروعیت قدرت و منشا آن، سخن می گویید عملا و نظرا قابل ارجاع و بلکه لازم الارجاع به مفهوم «حقّ» و تعریف «منشا حقّ» است.
در منابع کلاسیک فلسفه سیاست و علوم سیاسی در باب «حقّ» به عنوان محور تعریف «مشروعیت» و در تشریح «قدرت» به عنوان یکی از بنیادهای علم سیاست، چه چیز مطرح می شود؟ درک گفتمان غالب در متون کلاسیک و رسمی شماست، گزارش مختصری عرض می کنم تا روشن شود که فیلسوفان مسلمان در حوزه «سیاست» به «حقوق» و «منشا حقّ» چگونه می نگرند و بنیادهای آن را چگونه تفسیر می کنند.
حسن رحیم پور ازغدی: علوم اجتماعی و رودربایستی با عقلانیت
(کپی برداری از «اسرافیل» فقط با ذکر منبع مجاز است)