غرب شناسی: غرب و خصلت سلطه جویی
غرب و خصلت سلطه جویی
.
غرب- استیلا و سلطه- استعمار و استکبار- اصالت سود و اصالت قدرت- اومانیسم
.
شرق حقیقتی است که در کتب آسمانی بیان شده و ساکنان شرق یعنی مخاطبان اصلی و اولیه کتب آسمانی آن را شنیده اند و با آن نسبت و الفت داشته اند. این حقیقت طی دوره های مختلف توسط فرهنگ غرب در زیر لایه هایی از خاکستر و حجاب تفکر یونانی و التقاط قرون وسطایی و بالاخره مذهب انسان مداری دوران جدید پوشیده شد تا آن جا که از آن جز خوی استکباری و فرعونیت وحشتناک امروزی باقی نمانده است.
.
غرب- استعمار و استکبار- استیلا و سلطه- تهاجم فرهنگی- جنگ نرم
.
فرهنگ شرقی به صورت خاص با مبدأیی لاهوتی، آسمانی و دینی نسبت و پیوند دارد. و این بر خلاف فرهنگ غربی است. اگر غرب در برابر اوامر و نواهی پیامبران الهی سر تسلیم فرو می آورد و عبد می شد، از کین جویی علیه سایر عباد نیز دست می کشید.
.
غرب- استعمار و استکبار- آمریکا و اسرائیل- صهیونیسم- سلطه
.
در شرق اسلامی به دلیل انس با عبودیت، رویارویی به جهان غرب جاری است و در طبیعت آن وجود دارد و جهان غرب نیز این موضوع را می داند.
در جهان تشیع عبودیت قوی تر متجلی می شود، چون به قطب و مرکز عبودیت نزدیکتر است متوسل به امام عبد حیّ و کامل؛ و منتظر اوست. خود را از او و وابسته به او می داند. پس قوی تر و بیشتر در برابر جریان استکباری می ایستد.
غرب- مسیحیت یهودی- استعمار و استکبار
.
جریان غربی در مقابل این جریان قرار دارد زیرا متکی به اصالت قدرت است. قدرت را اصلی ثابت می شناسد و بر آن تکیه می کند و به هر وسیله و قیمتی آن را می طلبد. و به همین دلیل در برخوردهای سیاسی خوی تهاجمی دارد. استراتژی سیاسی او استراتژی تهاجمی است. او قدرت را مقدس و از آن خود می داند و چون بر صندلی بنشیند، دیگران را ذلیل می خواهد، با کسانی که تابع قدرت او نشوند سر جنگ و ستیز پیدا می کند و می خواهد او را ذلیل نماید. همان گونه که در سیاست متکی به اصالت قدرت است، در اقتصاد نیز متکی به اصالت سود است. اصالت سود از جنس اصالت قدرت است اما در اقتصاد بروز کرده. در اقتصاد اصل را در بهره برداری بیشتر و سود افزون تر گذاشته و این برخورداری او را در کسب قدرت بیشتر یاری می کند.
غرب- اصالت سود و اصالت قدرت- اراده معطوف به قدرت- استعمار و استکبار
.
لذا اصالت سود برای برخورداری از قدرت به او کمک می کند و این دو (اصالت قدرت و اصالت سود) متعلق به یهودی هاست. جان مایه این اصول یهودی است و چون تاریخ غرب؛ تاریخ یهودی است، نمی تواند از اصالت سود و اصالت قدرت صرف نظر کند. در حال که در مناسبات فردی و اجتماعی شرق و جهان اسلام و جهان تشیع نه اصالت قدرت شرط بودن و زیستن است نه اصالت سود.
.
غرب- اصالت سود و اصالت قدرت- استعمار و استکبار- اراده معطوف به قدرت
.
در تفکر دینی، مقصد و غایت نجات و رستگاری و قرب ال الله است که از طریق کسب رضای الهی حاصل می شود. چنانکه می خوانیم:
.
خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار
.
در عصر غلبه فرهنگ و تمدن استکباری غرب، از آنجا که انسان خود را خدا و بی رقیب می شناسد، به تنها چیزی که می اندیشد گسترش دامنه قدرت است. فرانسیس بیکن می گوید: علم برای رسیدن به حقیقت نیست بلکه باید به آنجا منجر شود تا به ما قدرت بدهد.
.
غرب- استکبار و استعمار- اراده معطوف به قدرت- اصالت سود و اصالت قدرت
.
در همین جا اشاره کنم که منظور از اصالت سود یا مذهب اصالت سود همان «اوتیلیتاریسم» است. در این مذهب، انسان باید در کنار خویش همواره نظر به سود داشته باشد. نباید فراموش کرد که مشخصه اصالت سود نیز «لذت»ی است که به انسان دست می دهد و نفس اماره او را ارضا می کند.
غرب- استکبار و استعمار- آمریکا و اسرائیل- صهیونیسم- استیلا و سلطه
.
جریان استکباری در اخلاق متکی به نفس اماره است! چون میل به برخورداری و بهره برداری از مظاهر نفس اماره است. نفس اماره است که برخورداری و سلطه را می طلبد. وقتی در ساحت فرهنگ و اخلاق نظاره می کنیم، جریان استکباری را مجسمه نفس اماره می بینیم. امارگی نفس در اخلاق مستکبر تجلی دارد و به همین دلیل هیچ قید و هیچ مانعی را تحمل نمی کند و به همین دلیل هر شریعتی را زیر پا می گذارد؛ زیرا شریعت و مذهب مانع استکبار ورزی و قدرت طلبی می شود و مستکبر می خواهد این مانع را بردارد. لذا ماتریالیسم (ماده پرستی) را جایگزین مذهب می کند. زیرا ماتریالیسم اجازه امارگی نفس را به مستکبر می دهد. با این منش و شیوه وقتی هم که در مقابل یک جریان مذهبی مثلا مسیحیت قرار می گیرد به جای آنکه در برابر آن تسلیم شود، سعی می کند مسیحیت را از میان بردارد و یا با هر ترفندی مسیحی را فاسد، مسیحیت را سکولاریزه، دنیوی و مادی می کند.
.
غرب- مسیحیت یهودی- صهیونیسم- نفوذ فرهنگی- جنگ نرم- تهاجم فرهنگی
.
وقتی مسیحی فاسد شد، دیگر به سراغ دین خود نمی رود تا چه رسد به اینکه بخواهد مانعی بر سر راه جریان استکباری باشد. بلکه در اختیار استکبار و یهود قرار می گیرد. وقتی مسیحیت را سکولاریزه می کند، این دین را از حیثیت خود تهی می کند. مسیحیت سکولاریزه شده، یعنی مذهبی که از حیث معنوی خود خارج شده و حیثیت این جهانی پیدا کرده و حیثیت قدسی از او سلب شده است. بنابراین وقتی به سراغ مسیحیت امروز نیز می رویم می بینیم که توسط دستگاه فرهنگی غرب سکولاریزه شده است و از خاصیت خود تهی. لذا، با مستکبر همراهی می کند. به همین دلیل استکبار سعی می کند اسلام را نیز سکولاریزه کند و با همین هدف فراماسونرها را به دنیای اسلام می فرستد؛ همان طور که فرستاد.
.
فراماسونری- غرب- صهیونیسم- استیلا و سلطه- استکبار و استعمار- جنگ نرم- نفوذ فرهنگی
.
فراماسونری و فراماسونرها پیش قراولان استیلای فرهنگی و سیاسی و غرب در جهان اسلام اند. مأموریت آنها چنین است. به همین دلیل پیشنهاد فراماسونرها سکولاریزه کردن دین و فرهنگ است و دقیقا به همین دلیل وقتی حدود دویست سال قبل با ایران، مصر و ترکیه مواجه می شود و می بیند که از پس این کشورها بر نمی آید، وقتی می بیند پیشینه تاریخی و فرهنگی این کشورها اجازه حضور مستقیم جریان استکباری غرب را نمی دهد و با آن مقابله می کند و سرسختی نشان می دهد، وقتی می بیند روحانیت و مرجعیت در ایران به این جریان استکباری اجازه استقرار نمی دهد، سابقه مذهبی عثمانی به او اجازه نمی دهد که وارد ان کشور شود، به جای آنکه فقط به نیروهای نظامی متوسل شوند، طلایه داران خود – فراماسونرها- را می فرستد. فعالترین لژهای فراماسونری در این کشورها حضور داشته و دارند. در سایر کشورها هم هستند اما در شرق اسلامی، فعالترین لژهای فراماسونری در کشورهای مصر و ایران و ترکیه مستقر بوده و هستند.
فراماسونری- غرب- صهیونیسم- نفوذ فرهنگی- استیلا و استعمار- جنگ نرم
.
هدف جریان فراماسونری، تهی کردن دین از محتوای اصلی خود و دور کردن دنیای اسلام از مفاهیم عمیق دینی است. درست همانند موریانه ای که چوب را از درون می پوساند و از بین می برد اما ظاهر قشنگ آن را بر جا می گذارد.
فراماسونری مذهب نشسته ی خنثی، بی شریعت، بی تکلیف را جایگزین مذهب حقیقی و فعال می کند. موضع گیری در برابر فساد را از افراد مذهبی سلب و آنها را خنثی می نماید.
فراماسونری- غرب- صهیونیسم- نفوذ فرهنگی- جنگ نرم- تهاجم فرهنگی
.
مذهبی که سکولاریزه شده از درون تهی می شود. ظاهر، اسم پیامبر، آداب ظاهری و اسم علمای دین، موجود هستند. اما به سراغ دین که می رویم از ماهیت معنوی خود تهی شده. سلب حیثیت معنوی از دین صورت گرفته است. کارکرد دین از آن اخذ و بی خاصیت شده و به مدال کنار سینه تبدیل شده است. مذهبی که شریعت، تکلیف و تعهد از او گرفته شده بی خاصیت است.
.
فراماسونرها در شرق اسلامی تصوف را حفظ می کنند و تکلیف را از آن می گیرند و آن را به چیزی که مورد طلب نفس اماره یهودی غربی است تبدیل می کنند. این مذهب نشسته که جز صورتی و عنوانی از آن باقی نیست، تنها چون مدالی به درد تفاخر و آویختن کنار سینه می خورد و دیگر هیچ. در این مذهب، تعهد و تکلیف و مجاهده بی معنی است. کاری به کار زندگی و اجتماع و سیاست و قدرت ندارد. به همین دلیل است که می گوییم: استکبار غربی در اخلاق متکی به امارگی نفس است. به خودش اجازه می دهد که دین و شریعت را به عنوان مانع و مزاحماز پیش پای او بردارد.
.
آنها فراماسونری را در شرق وارد کردند تا با سکولاریزه کردن دین مانع بزرگ پیش روی استکبار را بردارد. چنان که با رواج فساد از طریق فاسد کردن مسلمانان آنها را از دین جدا و تباه می کنند.
غرب- استیلا و سلطه- استکبار و استعمار- جنگ نرم- اومانیسم- مسیحیت یهودی
.
غرب طی فراز و نشیب ها و نقطه عطف های فراوان تبدیل به جریانی شده که از حیث فکری و فرهنگی و عملی متجاوز است. و این صفت سلطه جویی جزو لاینفک حیات او شده و اثر چندانی از صفات متعالی بندگی و عبودیت در آن نیست. مطالعه نحوه حضور و عمل یهودیت در غرب، فراز و فرودهای مسیحیت از تاسیس تا استحاله و بالاخره واقعه و نهضت اصلاح دینی و رنسانس طی چهارصد سال اخیر به درک گسترده ی این معنا کمک می کند.
.
کلمات کلیدی: یهودیت و مسیحیت، اصالت سود و اصالت قدرت، اراده معطوف به قدرت، غرب، استکبار، استیلا و سلطه فرهنگی، فراماسونری، اسلام، شریعت، شرق
.
منبع: شفیعی سروستانی، اسماعیل. مثلث مقدس: راز عداوت غرب با اسلام و مسلمانان. نشر هلال، چاپ پنجم، 1388، ص 44
.
(کپی برداری از «اسرافیل» فقط با ذکر منبع مجاز است)