غرب شناسی: امریکا: دوگانه استبداد و دموکراسی (قسمت اول)
غرب شناسی
امریکا شناسی
امریکا: دوگانه استبداد و دموکراسی (قسمت اول)
.
در مغز و اندیشه بسیاری از امریکایی ها و مهاجرانی که سه قرن گذشته در این قاره سکونت اختیار کرده اند، بزرگترین چالش عصر مدرن، اختلاف و رویارویی بین دموکراسی و استبداد بوده است. این جهان بینی و بینش دو قطبی به نظام جوامع، به امریکایی ها آموخته است که دموکراسی، بهترین نظام سیاسی برای امریکا و تمام جوامع دنیاست. بدون اینکه کوشش کند معنا و ابعاد دموکراسی را بیان و توجیه کند. بنابراین، امریکایی ها دموکراسی را دوست داشته و خواهان آن هستند، ولی درباره معنای آن، جز اشاره به حکومت، دولت، کنگره و قانون اساسی، چیزی نمی توانند بیان کنند. کتاب الکسی دوتوکویل نویسنده فرانسوی، با عنوان «دموکراسی در امریکا» نعمت دموکراسی را بیشتر از هر کتاب دیگر برای امریکایی ها مطلوب کرده است.
.
در اینجا جالب است یاداوری کنیم که در بسیاری از تواریخ دنیای غرب، دموکراسی نوعی حکومت و دولت نامطلوب و بد بوده است، در حالی که جمهوریت و واژه جمهوری برعکس به حکومت و دولتی اطلاق می شد که ترکیبی از قانون اساسی بر پایه سلطنتی، پادشاهی، اشراف سالاری و مردمی است که هیچ یک از این گروه ها تسلط و غلبه کاملی بر قدرت و حکومت ندارند. وقتی تاریخ توسعه و پیدایش نظام امریکا را مطالعه می کنیم، در می یابیم که موسسان جمهوری امریکا با آگاهی کامل، مخالف نظام دموکراسی بودند و مردم سالاری مطلق به عنوان دموکراسی، هیچ گاه از فکر و مغز پدران جمهوری امریکا عبور نکرده است. جای تعجب نیست که چارچوب حکومت امریکا بر مبنای تاسیس نهاد بسیار قوی و قدرتمند ریاست جمهوری (به جای سلطنت و پادشاهی)، مجلس ریش سفیدان و اشراف سالاران ملی (یعنی مجلس سنا) و مجلس نمایندگان مردم از ایالت ها، شهرها و حومه های انتخاباتی پایه ریزی شده است.
.
کلمه دموکراسی از ریشه یونانی آن یعنی دمکراتیا گرفته شده و معنای آن حکومت توسط مردم و مستقیما به وسیله مردم و نه از طریق انتخابات یا وکالت و نمایندگی مردم است. در یونان باستان از نمایندگان انتخابی مردم خبری نبود و دموکراسی در یونان و آتن در سال 500ق.م، شامل شرکت مستقیم همه شهروندان در امور حکومتی، دولت و تصمیم گیری بود. همه شهروندان در مجالس دولتی و تصمیم گیری، حق شرکت و رای داشتند، هر کسی که مایل بود مستقیما در این جلسه ها صحبت کرده و عقاید خود را بیان می کرد.
.
اطلاعات و دانش ما درباره دموکراسی آن روز آتن و یونان از افلاطون و ارسطو گرفته شده است و برای آنها دموکراسی به معنای حکومت توسط مردم نبود، بلکه حکومت توسط جمعیت فقیر یا معمولی یونان و آتن بود؛ زیرا بیشتر مردم فقیر و ناآگاه بودند و بنابراین تصمیم گیری و حکومت توسط آنها علیه ثروتمندان، باسوادان و مردم به اصطلاح آگاه جامعه مشروعیت کافی نداشت و فاقد عدالت شناخته می شد. گرچه افلاطون و ارسطو حکومت توسط یک گروه ویژه را محکوم کرده و مخالف حکومت فردی و استبدادی بودند ولی حکومت مصلح، که حکومت فیلسوف- پادشاه باشد را به حکومت مردم و دموکراسی ترجیح می دادند. ارسطو یکی از نخستین متفکرانی است که ایده نوینی از حکومت قانون اساسی- که وی نام پولیتیا را بر آن نهاده بود- ترجیح داد و تشویق کرد. واژه دموکراسی در ادبیات سیاسی و اجتماعی اندیشه غرب تا دو قرن قبل، محبوبیت و مقبولیت نداشت و در ادبیات یونان باستان یک لغت دارای معنای مثبت نبود.
.
دموکراسی و استبداد فقط دو عنوان از انواع حکومت های زمان باستان، قرون وسطا و عصر صنعتی و مدرن است. برای مثال هرودوتوس تاریخ نویش مشهور یونان باستان از سه نوع حکومت و دولت نام می برد: حکومت فردی، حکومت گروهی و حکومت همه مردم. دو قطبی کردن نوع حکومت ها با عنوان دموکراسی و استبداد، در حقیقت نوع سوم حکومت هرودوتوس را نادیده گرفته و آن را حذف می کند که همان حکومت گروهی یا در بسیاری مواقع، نوع دموکراسی امروز بسیاری از کشورهای غربی از جمله امریکاست.
.
منبع: مولانا، حمید. امریکا شناسی: فراز و فرود یک امپراتوری. موسسه انتشارات امیر کبیر، چاپ دوم، 1390، ص 168
.
کلمات کلیدی: اسرافیل، امریکا، امریکا شناسی، غرب، غرب شناسی، فرهنگ امریکا، سیاست امریکا، دین و مذهب امریکا، استبداد در امریکا، دموکراسی در امریکا، مهاجران امریکا، قاره امریکا، تمدن مدرن، جامعه و اجتماع امریکا، حکومت امریکا، کنگره امریکا، قانون اساسی امریکا، دنیای غرب، تمدن غرب، نظام امریکا، موسسان امریکا، مردم سالاری در امریکا، پدران امریکا، ریاست جمهوری امریکا، یونان، افلاطون، ارسطو، آتن، سبک زندگی امریکایی، رویای امریکایی
.
(کپی برداری از «اسرافیل» فقط با ذکر منبع مجاز است)
- ۹۶/۱۰/۲۸