علوم اجتماعی و رودربایستی با عقلانیت : قسمت پنجم : دموکراسی چُرتکه ای؛ «منافع» به جای «برهان»
علوم اجتماعی و رودربایستی با عقلانیت
قسمت پنجم
دموکراسی چُرتکه ای؛ «منافع» به جای «برهان»
البته دو سه قرن زمان برد تا به این نتیجه ها اعتراف شد و به ویژه در چند دهه اخیر است که چنین تصریحاتی صورت می گیرد. نمونه اخیر آن، «ریچارد رورتی» بود که اخیرا فوت کرد. او به ایران هم آمد تا از «لیبرال دموکراسی» دفاع کند. اما وقتی در تهران، پایه های فلسفیِ «دموکراسی» او به چالش کشیده شد، با تعجب پرسیده بود:
« چرا درباره دموکراسی، پرسش های فلسفی می پرسید؟ اصولا نیست که برای اثبات دموکراسی و یا در نقد آن، «برهان عقلی» بیاوریم و بلکه نمی توانیم بیاوریم. تنها راه، آن است که صرفا چرتکه انداخته، به منافع نگریسته و سپس تصمیم بگیریم که «ممکن ترین نظام سیاسی» یا بهترین «نظام سیاسیِ بد»، مثلا «لیبرال دموکراسی» است و همین کافی است!!»
این دقیقا سخنی بود که «ریچارد رورتی» با افتخار به زبان آورد و به عنوان یکی از آخرین نظریه پردازان لیبرال دموکراسی صریحا گفت ما برای دموکراسی و لیبرال دموکراسی، نیازی به هیچ استدلال فلسفی نداریم.
بنده اکنون نمی خواهم در خصوص نادرست بودن این سخن، بحث کنم. تنها می خواهم دوستان را توجه دهم که رودربایستی «سیاست مدرن و پست مدرن» غرب با «عقلانیت» را به دقت مد نظر داشته باشید. زیرا آنچه بر اساس « اپیستمولوژی به اصطلاح مدرن» غرب به ویژه پس از هیوم و کانت، بدان تصریح کردند، در دوره مثلا پست مدرن، علنی تر، شفاف و بی رودربایستی شد و اینک با صدای بلند گفته می شود که فلسفه قابل دفاعی برای هیچ نظام حقوقی و اخلاقی و سیاسی مناسب برای همه بشر وجود ندارد و حتی این مباحث، اساسا استدلال بردار و فلسفه پذیر نیست، بلکه با گفتمان های گوناگون و اپیستمه های متعارض و غیر قابل اثبات یا ردّ، روبه رو هستیم و حداکثر نوعی توافق عملی و هماهنگی نسبی و اجمالی میان اپیستمه ها و گفتمان های گوناگون می تواند مطرح باشد!!
اسرافیل :: علوم اجتماعی و رودربایستی با عقلانیت: حسن رحیم پور ازغدی