فلسفه اسلامی و وحی
فلسفه اسلامی و وحی
در مورد فلسفه اسلامی من نمی گویم که این فلسفه مولود وحی است، ولی از وحی کمک گرفته است و فلسفه ای بوده که کوشیده تا وحی را بفهمد. من نمی گویم که فلسفه ابن سینا یا فلسفه شیخ اشراق از طریق وحی آمده و مولود وحی است، اما فلسفه اسلامی فلسفه ای است که در آن متفکران بزرگی مانند فارابی، ابن سینا و سهروردی، بر اساس تعالیم اسلام و وحی محمدی (ص) اندیشیدند و کوشیدند وحی را بفهمند و تا حدودی هم فهمیدند و مطالب زیادی دارند. مگر فلسفه چیست؟
فهم وحی، خودش فلسفه است و این همان چیزی است که به آن «فلسفه اسلامی» می گوییم؛ یعنی فلسفه ای که در جهان اسلام رشد کرده و نفس کشیده است، نه اینکه از طریق وحی آمده، نازل شده و وحی منزل است. بسیاری از علوم اسلامی هستند که از طریق وحی نیامده اند. آیا تفسیر، وحی بود؟ قرآن، وحی بود اما تفسیر، وحی نیست. ولی ما تفسیر اسلامی داریم. آیا فقه، وحی است؟ آیات، وحی است و فقه، فقه اسلامی است. کلام، کلام اسلامی است. بسیاری دیگر از علوم اسلامی چنین اند؛ یعنی در محیط اسلامی و بر اساس تعالیم اسلام اندیشیده شده اند.
فلسفه اسلامی هم اندیشه ای است که بر همین اساس و در جهان اسلام به وجود آمده است. حتی بسیاری از فیلسوفان در جهان اسلام هستند که اگر چه مسلمان نیستند اما در ردیف فیلسوفان اسلامی شناخته شده اند و خود غربی ها نیز آنها را در ردیف فیلسوفان اسلامی آورده اند. برای مثال موسی بن میمون یهودی است، اما وقتی که کتابش دلائله الحائرین را بخوانید حس نمی کنید که او یهودی است (مگر در چند مورد خاص که بنا بر آیین یهود حرف هایی می زند). فلسفه او چنان است که گویی ابن سینا سخن می گوید. بله، او شاگرد فیلسوفان مسلمان است و در فضای اسلامی نفس کشیده و تفکر کرده و ما فلسفه اش را اسلامی می بینیم.
ابو البرکات بغدادی هم یهودی بود و بعد مسلمان شد و فلسفه اش هم اسلامی است و این جریان فکری همان چیزی است که ما «فلسفه اسلامی» نام نهادیم.
منبع: عقلانیت و معنویت: غلامحسین ابراهیمی دینانی
(کپی برداری از «اسرافیل» فقط با ذکر منبع مجاز است)
- ۹۷/۰۴/۲۹