نیچه دجّال: نقد مسیحیت در اندیشه های نیچه 3
نیچه
دجّال: نقد مسیحیت در اندیشه های نیچه 3
نتیجه چیست؟ خوب است هر بار که عهد جدید (انجیل) را می خوانیم، دستکشی بر دست کنیم. آخر نزدیکی با این همه ناپاکی ما را به چنین کاری وا می دارد. ما «نخستین مسیحیان» دیگر با کسانی چون یهودیان لهستانی آمد و شد نخواهیم کرد، البته نه به این دلیل که تنها برای مقابله با آنان به ایرادی نیاز است... و هر دو بوی خوشی نمی دهند.
بیهوده در عهد جدید (انجیل) به جستجوی حتی یک مورد جالب توجه گشته ام، زیرا هیچ امری در آن آزادانه، مهربانانه، با گشاده رویی و صادقانه نیست. بشریت در اینجا حتی نخستین گام را برنداشته است و از غرایز پاک هم نشانی نیست... تنها می توان غرایزی بد را در عهد جدید (انجیل) یافت و حتی جسارت کافی برای دستیابی به این غرایز بد نیز وجود ندارد.
این اثر آکنده از ترس و چشم بر حقایق بستن و فریب خویشتن است. اگر عهد جدید (انجیل) را خوانده باشیم، هر کتاب دیگری پاک خواهد بود، برای مثال پس از خواندن پولس، با شور و شعف و بی درنگ اثری از پترونیوس، این ظریف ترین و دلیرترین طنزپردازی را خواندم که درباره اش همان نکته ای را می توان گفت که دومینکو بوکاتچو در باب سزار بورژیا به حاکم پارما نوشته است: « همه چیز او محکم و ثابت است»
سلامتی زوال ناپذیر و شادمانی و نیک زیستی نامیرا... این خشک اندیشان حقیر حتی در تعیین صورت مسأله هم اشتباه می کنند. آنان حمله می کنند، اما هرآنچه هدف حمله ی آنان است، خود نشانی از برتری دارد. هر که «نخستین مسیحی» به او حمله کند، شرافتش لکه دار نمی شود... بر عکس، این خود افتخاری است که «نخستین مسیحیان» با کسی مخالفت کنند.
عهد جدید (انجیل) را بدون علاقه ای از پیش به هر آنچه با آن بدرفتاری می شود، نمی توان خواند. دیگر سخنی از «حکمت این جهان» به میان نمی آوریم که آن یاوه سرای گستاخ می کوشد با «وعظی ابلهانه» آن را بر باد دهد... ولی فریسی ها و عالمان یهودی از چنین خصومتی بهره برده اند و بی شک ارزشمند بوده اند که چنین گستاخانه به انان نفرت ورزیده اند.
اسرافیل :: دجّال: فردریش ویلهلم نیچه (نقد مسیحیت)