سرباز عقل

مطالبی درباره فلسفه و جامعه شناسی | غرب شناسی | شرق شناسی | اسلام و ایران | رسانه و تکنولوژی | سیر مطالعاتی

سرباز عقل

مطالبی درباره فلسفه و جامعه شناسی | غرب شناسی | شرق شناسی | اسلام و ایران | رسانه و تکنولوژی | سیر مطالعاتی

مشخصات بلاگ
سرباز عقل

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ»
«إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حَتّىٰ یُغَیِّروا ما بِأَنفُسِهِم»
خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی‌دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند. (قرآن کریم. سوره مبارکه رعد آیه 11)

 

تمدن اسلامی | تمدن غرب و تمدن اسلامی | گفت و گوی تمدن ها یا جنگ تمدن ها: بحث ما درباره تمدن اسلامی و وضع شناسی فعلی آن است. لطفا برای مقدمه و ورود به بحث تمدن اسلامی، به صورت کلی، درباره تمدن اسلامی و وضعیت فعلی آن توضیحاتی بفرمایید تا به سراغ اصل بحث (در خصوص تمدن اسلامی) برویم: وقتی از تمدن اسلامی بحث می شود از چند جنبه می توان به آن نگاه کرد. یکی اینکه ماهیت تمدن اسلامی چیست و اصلا به چه چیزی می گویند تمدن اسلامی؟ دیگر اینکه مسئله تمدن اسلامی چقدر و چگونه مقبول فرق مختلف تمدن اسلامی هست؟ این یک مسئله است.

 

مسئله دیگر، پیدا کردن و بازیابی این تمدن اسلامی در گذشته تاریخی است. می دانید که این تمدن (تمدن اسلامی)، دست کم در چندین قرن و به خصوص قرون چهارم و پنجم هجری، درخشان ترین دوران حیات خود را سپری کرده و بزرگترین و درخشان ترین تمدن عالم بشری در زمان خودش و در طی دو قرن بوده و در قرون دیگر نیز به هر حال، بازتاب های بسیار مفصلی داشته است؛ ولی نقطه اوج تمدن اسلامی در قرون چهارم و پنجم هجری بوده است. در طول تاریخ این تمدن (تمدن اسلامی)، فراز و فرودهای زیادی داشته که بازیابی و شناسایی گذشته این تمدن (تمدن اسلامی) نیز یک بحث است.

نکته دیگری که در رابطه با تمدن اسلامی می شود به آن پرداخت، این است که اگر ما تمدن اسلامی را در گذشته تاریخی خودمان پیدا کردیم، این تمدن چه نسبتی با آینده و به خصوص آینده ما و آینده جوامع اسلامی دارد و چه جایگاهی در این آینده دارد. جایگاه تمدن اسلامی در آینده جوامع اسلامی نمی تواند از ریشه های آن در گذشته منتزع باشد.

 

نکته دیگر در مورد تمدن اسلامی، جایگاه و نسبت انقلاب اسلامی با تمدن اسلامی است. پس چهار مسئله و چهار منظر گاه برای نگاه به تمدن اسلامی  از گذشته تا به حال و از حال تا آینده داریم: یکی، ماهیت تمدن اسلامی و نگرش مسلمانان در این باره؛ بازیابی تمدن اسلامی در گذشته یا به بیان دیگر شناخت مقاطع تاریخی تمدن اسلامی؛ پیدا کردن جایگاه تمدن اسلامی در آینده، با توجه به گذشته آن؛ بررسی جایگاه انقلاب اسلامی به عنوان نقطه اتصال گذشته و آینده تمدن اسلامی و ارزیابی نسبت آن با گذشته و آینده تمدن اسلامی. یعنی اینکه ما با انقلاب اسلامی، حرکتی در تاریخ می کنیم، و تمدن اسلامی را در آن، ارزیابی و بازیابی می کنیم. حرکتی هم در آینده می کنیم و می خواهیم آینده تمدن اسلامی را بسازیم. مسئله دیگری که باقی می ماند و مهم هم هست، نگاه تطبیقی است که قسمت دیگری از ارزیابی تمدن اسلامی است.

 

در این قسمت، باید نسبت تمدن اسلامی را با تمدن غربی بسنجیم. قسمت اول، مربوط به خودمان می شود و این قسمت دوم، مربوط به رابطه تمدن اسلامی و غرب است. دو تئوری جنگ تمدن ها و گفت و گوی تمدن ها که از بعضی جهات، به هم شبیه و از بعضی جهات متناقض یکدیگرند، بسترهایی است که می توان نسبت تمدن اسلامی و تمدن غربی را در آنها سنجید. البته باید قبل از هر بحثی، به یک مسئله جواب داد، و آن اینکه ابتدا، باید دید طراحان و وضع کنندگان این دو تئوری، یعنی هانتینگتون از آن سو و آقای خاتمی از این سو، اصلا می پذیرند که در این طرف، تمدنی مساوی تمدن غرب وجود دارد که حالا این دو تمدن بنشینند با هم گفت و گو کنند.

اگر این را می پذیرند، باید پرسید که آیا این تمدن، یعنی تمدن اسلامی، فقط سابقه تاریخی اش قدرت گفت و گو دارد یا وضعیت فعلی و قدرت فعلی آن نیز مناسب گفت و گو با تمدن غرب هست. یک وقت ما می گوییم تمدن اسلامی در پیشینه تاریخی اش اصیل تر و ریشه دارتر از تمدن غربی است که این امتیازی است که تمدن غربی از آن بی بهره است. اما مسئله دیگر این است که تمدن غرب الان زنده و فعال و قوی است و تمدن اسلامی اینک این ویژگی ها را ندارد. این دو تمدن (تمدن اسلامی و تمدن غرب) برای گفت و گو شرایط مساوی ندارند؛ چرا که یکی از این تمدن ها (تمدن اسلامی) ریشه دارتر بوده است، اما امروز زنده نیست و یکی دیگر (تمدن غرب) امروز زنده و قوی و مسلط است، اما ریشه دار نیست. این دو تمدن (تمدن اسلامی و تمدن غرب) دیگر امکان گفت و گو با هم را ندارند. این گفت و گو نتیجه اش از قبل مشخص است و نتیجه آن، همان چیزی است که تمدن غرب می خواهد.

 

نتیجه این گفت و گو ابژه کردن تمدن اسلامی توسط تمدن غرب است. یعنی تمدن غرب موضوع تمدن اسلامی را همانند یک بحث و موضوع تحقیقی در دست می گیرد؛ ولی در حاشیه تمدن غرب به آن می پردازد. تمدن غرب، تمدن اسلامی را همانند موضوع تحقیق به دست می گیرد و آن را برای خودش اخذ کرده و همچون قسمتی از تمدن غرب بررسی می کند. ماهیت نظریه پایان تاریخ هم مبین همین مسئله است و می گوید که همه تفکرات و تمدن ها و مکاتب آمده اند تا تحقق این تمدن و و تفکر کاملی را زمینه سازی کنند که تمدن غرب است. یعنی همه این تمدن ها و تفکرهای تاریخ در دل تمدن غرب هضم شده و این تمدن غرب است که  به همه اینها معنا و مفهوم می دهد.

 

با فرض صحت چنین وضعیتی، اصلا گفت و گو معنا ندارد و دیگر چیزی برای گفت و گو میان تمدن اسلامی و تمدن غرب باقی نمی ماند و هر چه هست، باید در دل تمدن غرب، هضم شود. اما اگر واقعا ما به این گفت و گو (گفت و گوی تمدن اسلامی و تمدن غرب) اعتقاد داشته باشیم، با این مقدمه که تمدن اسلامی در گذشته وجود داشته است و امروز هم حیات دارد و با مختصات خاص خودش، قدرت حیات و زندگی دارد، دقیقا به نکته و نقطه ای می رسیم که مدرنیته و تمدن غرب ممکن نیست آن را بپذیرند. تمدن غرب به این دلیل که خود را کامل می داند و برای خودش رقیبی نمی شناسد و اساسا تمامیت خواه است و چون خودش را در کمال می بیند و تمامیت خواه است، رقیبی برای خودش قبول نمی کند که با او گفت و گو کند.

 

سرباز عقل: تمدن برتر: نظریه تمدنی بیداری اسلامی و طرح عالم دینی: موسی نجفی // تمدن اسلامی | تمدن غرب| تمدن اسلامی | تمدن غرب و تمدن اسلامی | گفت و گوی تمدن ها یا جنگ تمدن ها

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">