سرباز عقل

مطالبی درباره فلسفه و جامعه شناسی | غرب شناسی | شرق شناسی | اسلام و ایران | رسانه و تکنولوژی | سیر مطالعاتی

سرباز عقل

مطالبی درباره فلسفه و جامعه شناسی | غرب شناسی | شرق شناسی | اسلام و ایران | رسانه و تکنولوژی | سیر مطالعاتی

مشخصات بلاگ
سرباز عقل

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ»
«إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حَتّىٰ یُغَیِّروا ما بِأَنفُسِهِم»
خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی‌دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند. (قرآن کریم. سوره مبارکه رعد آیه 11)

۱۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «غلامحسین ابراهیمی دینانی» ثبت شده است

عقلانیت و معنویت دینانی

ابن سینا ارسطو شناس است و با اینکه برای ارسطو احترام قائل بود ولی هرگز از ارسطو تقلید نکرد و به تفکر پرداخت. ابن سینا در جامعه اسلامی فلسفه ساخت همچون ارسطو که برای جامعه یونان فلسفه ساخت. ابن سینا خودش یک ارسطو است و اگر بالاتر از ارسطو نباشد قطعا کمتر از ارسطو نیست. ابن سینا بر اساس تعالیم اسلامی و آیات شریف قرآن و با توجه به عقایدی که داشت و مشکلاتی که در جامعه اسلامی می شناخت فلسفه ساخت.


مطالب مرتبط:

سیر مطالعاتی فلسفه غرب

سیر مطالعاتی تاریخ فلسفه اسلامی

معرفی کتاب رابطه علم و دین

تقابل تمدن غرب و تمدن اسلامی

تاریخ فلسفه غرب: ایمانوئل کانت

تاریخ و ماهیت فلسفه اسلامی

تاریخ فلسفه اسلامی: جهل بسیط و تفکر فلسفی

عقلانیت و معنویت: تعریف دینانی از عقلانیت و معنویت


  • سرباز عقل

 

تاریخ فلسفه اسلامی| درباره ماهیت فلسفه اسلامی| معنی حق و عقل و گفتاری در باب پرسش و تفکر: آنجا که پرسش پایان پذیرد، تفکر فلسفی نیز نابود خواهد شد. البته مادام که انسان نتواند از درک بسیط «خود» نسبت به اشیاء فاصله بگیرد با طرح پرسش فلسفی بیگانه خواهد بود. فاصله گرفتن از خود نیز هنگامی میسر می گردد که انسان از نوعی تفرد درونی برخوردار بوده باشد کسی که از درون منفرد نیست در زمره عامه قرار دارد و در زمره عامه قرار گرفتن به معنی این است که انسان قوام وجودی خود را همواره در جمع اشباه و امثال جست و جو می کند و از متمایز بودن خود با دیگر موجودات آگاه نیست.

 

انسان وقتی از عامی بودن خارج می شود که ذهن او جدا از ذهنیت جمعی، آغاز به اندیشیدن کند. فرهنگ پخته و پرورده انسانی از هنگامی پدیدار می گردد که «فرد» آدمی به طور منفک و جدا از ذهنیت جمعی و گروهی، اندیشیدن را آغاز نماید و بر اساس منطق و موازین عقلی به تبیین و توجیه امور می پردازد. قرن های متمادی است که بشر به این مرحله وارد شده و همچنان به راه خود ادامه خواهد داد.

  • سرباز عقل

 

تاریخ فلسفه اسلامی| ماهیت فلسفه اسلامی: قیاس عقلی و برهان| از آنچه ذکر شد می توان به این نتیجه رسید که انسان باید بر اساس قیاس عقلی در موجودات جهان هستی به نظر و تامل بپردازد. در این مسئله نیز نمی توان تردید داشت که این نوع نظر یکی از کامل ترین انواع نظر بوده و بهترین انواع قیاس به شمار می آید.

  • سرباز عقل

 

اولا همه جیز که به اراده خداوند هست ولی اراده خداوند که گزافی نیست. آماده که می شود مثل آیینه عمل می کند. این دیوار الان منعکس نمی کند. چون صیقلی نیست عکس ما را منعکس نمی کند. خداوند هم اراده نمی کند که عکس روی دیوار پیدا شود. اما اگر این مثل آیینه شود و صیقل شود منعکس می کند.

 

قلب صافیِ تصفیه شده منعکس می کند. اراده خداوند همه جا هست. اراده شما گزاف نیست روی ملاکات است. ملاکش صفا و صافی بودن قلب است. و قلب با زدودن غبارهای خواسته های نفسانی صافی می شود.

 

اسرافیل: عقلانیت و معنویت: غلامحسین ابراهیمی دینانی// مقدمه ادراک عرفانی چیست؟

 

 



 

  • سرباز عقل

 

مظهر اسماء و صفات حق در عالم وجود، انسان است و در میان انسان ها، پیامبران (ع) بهترین مظاهر آن صفات و اسماءاند؛ و در میان همه پیامبران، پیامبر اکرم (ص) مظهر تام و کامل اسماء و صفات حق تعالی است.

 

اسرافیل: اسماء و صفات حق: غلامحسین ابراهیمی دینانی// اسماء و صفات حق

 

 



 

  • سرباز عقل

فکر فلسفی و فکر دینی

 

درست است که فکر دینی تسلیم شدن است ولی فکر دینی می تواند معقول باشد و حتما هم این طور است. اصلا دین از عالم بالا و از ممکن غیب آمده و از عالم عقل عبور کرده است. پس معقول است و به نحو معقول بیان شده است. بنابراین فیلسوف که عقلانی و استدلالی فکر می کند می تواند در پرتو تعقل عمیق، برداشت عمیق تر و عقلانی تر از دیانت داشته باشد.

  • سرباز عقل

عقلانیت و معنویت

تعریف دینانی از عقلانیت و معنویت

 

من از شما می پرسم که اصلا عقل را با چه باید تعریف کنیم و تعریف کننده عقل کیست؟ هیچ چاره ای در جواب این سوال نداریم، جز اینکه اول بگوییم غیر عقل نمی تواند عقل را تعریف کند. هیچ وقت عقل از ناحیه غیر عقل قابل تعریف نیست.؛ یعنی غیر عقل نمی تواند عقل را تعریف کند. هر کس هم عقل را تعریف کند با لحاظ عقلانی آن را تعریف می کند. تعریف عقل کاری عقلانی است و برای همین هم تعریف عقل فقط با عقل قابل بیان است.

 

معنویت را هم عقل می فهمد؛ یعنی چه؟ من نمی دانم معنویت چگونه می تواند از دایره عقل بیرون باشد یا خلاف عقل باشد؛ یعنی معنویتی داشته باشیم که خلاف عقل باشد (نمی گویم، در چارچوب یکی از تعاریف بگنجد؛ البته ممکن است معنویت در بعضی از این چارچوب ها نگنجد و بالاتر باشد) حداقل می توانم بگویم که معنویت نمی تواند برخلاف عقل باشد. آیا معنویتی که ضد عقل است و با عقل تناقض دارد معنویت است؟ بنده چنین معنویتی نمی شناسم، بنابراین معنویت هم به نوعی باید به عقل نزدیک باشد یا خودِ عقل یا چیزی شبیه عقل باشد، یا دست کم از شئون عقل باشد.

  • سرباز عقل

عقل

جایگاه عقل در اندیشه دینانی

 

مولانا هم گاهی عقل را نقد می کند، اما او هم دارد استدلال می کند. اینکه کسی عقل را در حد شکل یا قالب خاصی محدود بکند و بگوید «لیس الا»، این معنای باطلی است؛ عقل از اینها فراتر است. عقل وقتی خود را تعریف می کند فراتر از تعریف می ایستد. همه عرفا اگر عقل را نقد می کنند به عقل خاصی نظر دارند که همان عقل حسابگر، ریاضی، تجربی، فلسفی یا ارسطویی است؛ یعنی در حد ارسطو ماندن را درست نمی دانند.

  • سرباز عقل

جایگاه انسان در فلسفه اسلامی و فلسفه غرب

(قسمت دوم)

 

بدین ترتیب تحت تاثیر این نظریات، یعنی فروید از یک طرف، داروین هم از آن طرف و گالیله و کپلر از طرف دیگر، بشر بسیار منحط شد. بشری که علت غایی خلقت بود تبدیل به حیوان شد و در ردیف گونه ای از حیوانات قرار گرفت و در معرض معرفت علمی مغرب زمین، انسان بسیار کوچک شد.

 

اما این تمام مطلب نبود. از طرف دیگر فیلسوفان هم در صحنه بودند و دیدند که این وضعیت خوبی نیست و انسان خیلی کوچک شده است و سعی کردند برای انسان اعاده حیثیت نمایند. فیلسوفان اگزیستانسیالیست از جمله ژان پل سارتر نظر دادند که گرچه عالم هدفی ندارد و جهان غایتی ندارد و هیچ در هیچ است، اما در این وادی وحشتناک و تاریکی هستی، انسان یگانه موجودی است که نور می دهد و به عالم معنا می دهد.

 

بقیه متن در «ادامه مطلب»

(کپی برداری از «اسرافیل» فقط با ذکر منبع مجاز است)

  • سرباز عقل

جایگاه انسان در فلسفه اسلامی و فلسفه غرب

(قسمت اول)

 

با پیدایش تئوری های علمی و نظریات دانشمندانی چون گالیله و کپلر مرکزیت زمین به افسانه تبدیل شد. زمین مرکز نیست، بنابراین انسان هم در مرکز عالم زندگی نمی کند و اشرف موجودات هم نیست. هر اندازه انسان در نحله های فکری گذشته بزرگ تلقی می شد، بعد از پیدایش این نوع تفکر، انسان کوچک و کوچک تر شد. یعنی انسان موجود ضعیفی شد که در یک کره بسیار ضعیف و ناتوان در جوّ لایتناهی دارد می چرخد و این فرضیه علمی در مسئله فضا و جو و هیئت بود البته باید توجه داشت که این نظریات در تاریخ معرفت اثر فراوانی داشته است.

 

سیر مطالعاتی پیشنهادی:

سیر مطالعاتی تاریخ غرب

 

مطالب پیشنهادی:

تکنولوژی و اندیشه تکامل

غرب شناسی: نگاه انسان مدرن به عالم

دین و دنیا

زادگاه فلسفه در اندیشه شیخ شهاب الدین سهروردی (شیخ اشراق)

آیا وظیفه فلسفه پاسخگویی به نیازهای امروز بشر نیست؟

فلسفه اسلامی: ابن سینا و ارسطو

فلسفه اسلامی و وحی

معنای فلسفه چیست؟

 

بقیه متن در «ادام مطلب»

(کپی برداری از «اسرافیل» فقط با ذکر منبع مجاز است)

  • سرباز عقل