عقل: جایگاه عقل در اندیشه دینانی
عقل
جایگاه عقل در اندیشه دینانی
ما در هر جایگاهی که بایستیم، در حقیقت در جایگاه عقل قرار گرفته ایم. آنچه فقیه یا عارف می گوید خودش نوعی استدلال است. درست است که گاهی در شکل کبرا و صغرا نیست، ولی استدلال در صغرا و کبرا محدود نمی شود. اینکه مثلا «عقل ناتوان» است، این خودش یک استدلال قیاسی است.
مولانا هم گاهی عقل را نقد می کند، اما او هم دارد استدلال می کند. اینکه کسی عقل را در حد شکل یا قالب خاصی محدود بکند و بگوید «لیس الا»، این معنای باطلی است؛ عقل از اینها فراتر است. عقل وقتی خود را تعریف می کند فراتر از تعریف می ایستد. همه عرفا اگر عقل را نقد می کنند به عقل خاصی نظر دارند که همان عقل حسابگر، ریاضی، تجربی، فلسفی یا ارسطویی است؛ یعنی در حد ارسطو ماندن را درست نمی دانند.
بله، کسی که در حد ارسطو بماند محدود می شود. از ارسطو می شود بالاتر رفت. انبیا از ارسطو بالاتر هستند. انبیا هم نمادهای عقل هستند. پیغمبر ما عقل کل است؛ روایات ما این را می گوید. من حرف غیر شرعی نمی زنم. روایات ما همین را می گوید؛ منتهی در مورد آنها دقت نشده است.
عقل شریعت باطنی است، و همیشه باطن برتر از ظاهر است. اگر روایات می گوید عقل شریعت باطنی است، یعنی بالاتر از شریعت ظاهری است، چون باطن از ظاهر بالاتر است، چون اگر باطن نباشد ظاهر نیست. آیا ظاهر جلوه باطن است یا باطن جلوه ظاهر؟ آیا جلوه بالاتر است یا متجلی؟ قطعا متجلی بالاتر است.
اسرافیل :: عقلانیت و معنویت: غلامحسین ابراهیمی دینانی