تروریست مدعی به عهده گرفتن و انجام دادن کار بزرگی است.
تروریست جان می بازد تا به خیال خود شرّی را دفع کند یا حقیقت و یا عقیده ای را نجات دهد.
تروریست با ایجاد ترس و وحشت ارضاء می شود.
تروریست فکر می کند که راهی جز راه ترور ندارد. او به راه دیگری نمی اندیشد و اگر بیندیشد، فورا به این نتیجه می رسد که همه راه ها به بن بست رسیده است.
تروریست اگرچه گاهی خود را معتقد و راسخ در اعتقاد می داند، در حقیقت قشری و سست اعتقاد است.
تروریست بی عالم و بی تاریخ است. او از گذشته بریده و به آینده نپیوسته است.
تروریست حاصل دور شدن و بیرون افتادن از تفکر و عمل و اعتقاد، و خود را معلق یافتن است.
تروریست زاده عصری است که در حقیقت عصر نیست، و در آن هر چه معتبر بوده است از اعتبار افتاده و هر چیز بی اعتباری می تواند معتبر شود.
سیاست، تاریخ، تفکر: رضا داوری اردکانی