ملاحظاتی در باب تکنیک
ملاحظاتی در باب تکنیک
.
.
سرباز عقل: اینکه می گویند با تکنیک تسهیلات بسیار بزرگی در زندگی بشر پیدا شده است جای چون و چرا ندارد، اما در پی این سخن مطلب دیگری می آید و آن اینکه چون تکنیک، خنثی است می توان آن را در راه خوب و بد به کار برد. در اینجا دیگر مراد از تکنیک، وسایل نیست، زیرا وسایل برای فایده معینی ساخته شده اند و هر وسیله ای برای هر کاری و هر مقصدی به کار نمی آید. پس لابد می گویند در تکنولوژی می توان وسایل مفید و مضر ساخت و اگر ابزار خطرناک و سلاح مخوف می سازند گناه این همه به گردن سازندگان و مخصوصا مصرف کنندگان است و باید آنها اصلاح شوند و دیگر طالب فساد و تباهی نباشند. حتی سازندگان وسایل مخرب هم قابل ملامت نیستند، زیرا اگر این وسایل در وقت و جای خود به کار رود خوب است و آن را در غیر وقت و غیر جای خود نباید به کار برد. دلایل بسیاری هم برای درستی این سخن مشهور و مقبول همگان آورده اند که در اینجا به بهترین آن دلایل اشاره می کنیم:
.
1:: خطری که می گویند با تکنولوژی جدید همراه است اختصاص به مرحله جدید آن ندارد. از زمانی که بشر آتش را شناخت تا کنون به هر نیرویی که دست یافته خطری در آن نهفته بوده است، اما خطر را مهار کرده و آن نیرو را در راه صلاح خود به کار انداخته است. کسی آتش را به این عنوان که ممکن است خانه را بسوزاند ترک نمی کند. تکنولوژی جدید هم اگر ضررهایی دارد، باید از آن ضررها پرهیز کرد و به کمک تکنولوژی از آن ضررها کاست و آن را به حداقل تقلیل داد. تکنیک را بشر برای این ساخته است که دست او را در بهره برداری از منابع و نیروهای طبیعت بازتر کند و مایه افزونی قدرت شود. یعنی بشر در ساختن و پرداختن تکنیک، بهبود معاش خود را در نظر داشته است و اگر در جایی مایه پریشانی و ویرانی شود، نه مؤسسان تکنیک مسئولند و نه از وسایل می توان بازخواست کرد، بلکه کسانی باید مؤاخذه شوند که وسیله خوب را در راه بد به کار برده اند. پس مشکل این است که تکنیک به دست نااهل نیفتد، یعنی اگر مردمان را درست اندیشه و نیک کردار بار آورد خطری از ناحیة تکنیک متوجه هیچ کس نخواهد شد.
.
2:: در مسیر پیشرفت، پیدایش مشکلات و ناهمواریها امری قطعی است و شاید اقتضای پیشرفت این باشد که این مشکلات به وجود آید و رفع شود. پس, از مشکلاتی که بر اثر بسط تکنولوژی پیدا شده است نباید هراس به دل راه داد، بلکه باید امیدوار بود که به مدد علم و تکنیک تمام مشکلات رفع شود.
.
3:: با علم و تکنیک جدید بشر به امکاناتی دست یافته که در زمان های گذشته تصور آن ممکن نبود. بشر نه می تواند و نه درست است که از این وضع دست بردارد و به دوران بی برگ و نوایی و ناتوانی باز گردد.
.
4:: مخالفت با تکنیک و پیش آوردن چون و چرا در آن،مخالفت با پیشرفت علم و بهبود زندگی انسان و به طور کلی ممانعت از سیر استکمالی بشر است. یعنی کسی که با تکنیک مخالف است علم را انکار می کند و می پندارد که می تواند جلوی چرخ زمان را بگیرد و راه پیشرفت بشر را سد کند.
.
تمام این استدلال ها دفاع کم و بیش بد و ضعیفی در مقابل مخالفت نسنجیده و سطحی با تکنیک است که در آن به نحوی از مواجه با مسئلة حقیقی و پرسش از ماهیت تکنیک استنکاف شده است. درست بگوییم، اینها بیانات خطابی و مشهوراتی است که بر اصول زیر بنا شده اند:
.
1:: راهی که بشر تاکنون پیموده راه کمال بوده است و نوع بشر باید به سیر در این راه ادامه دهد.
.
2:: تکنیک مظهر کمال عقل و علم بشر است و بشر نمی تواند از آن رو بگرداند و اگر هم بتواند، این رو گرداندن در حکم رو کردن به جهل و ضعف است.
.
3:: نسبت بشر با تکنیک عرضی و اتفاقی است، یعنی بشر می تواند تکنیک را رها کند و آن را محدود سازد یا به هر نحو که بخواهد از آن استفاده کند.
.
4:: بشر قدرتی دارد که می تواند هر مسئله ای را حل کند و بر هر مشکلی فائق آید.
.
هر یک از این اصول قابل چون و چراست و با هر چون و چرایی که در آن بشود استدلالهای مبتنی بر آن هم سست می شود. منتهی چون این اصول در زمرة مشهورات درآمده است کمتر در آن تأمل می کنند و استدلال کنندگان می پندارند که استلال خود را بر پایة بدیهیات نهاده اند و حال آنکه سخنشان به فلسفه ای باز می گردد که بعضی نتایج آن همگانی شده و حامیان آن معمولاً نمی دانند از کجا می گویند و معلمشان که بوده است. و حتی نمی توانند بپذیرند که هیچ یک از این اصول قبل از قرن هجدهم مقبول نبوده یا اصلاً به خاطر مردمان خطور نکرده بوده است. یعنی دفاع از تکنیک و مخالفت با آن در حدود فلسفه و با فلسفه های بد صورت می گیرد، با این تفاوت که مخالفان، موضع صریح فلسفی دارند و موافقان، به نام علم و ترقی و مصلحت بینی سخن می گویند.
.
اکنون به یکایک استدلال های مذکور باز می گردیم. حاصل استدلال اول این است که بشر می تواند خطر تکنیک را مهار کند. این خطر صرفاً از ناحیه وسایل متوجه انسان است. فی المثل بشر اگر بتواند تولید و استعمال سلاح های مخوف را ممنوع کند یا از وقوع جنگها جلوگیری نماید و برای کاهش تعداد حوادث در سفرهای دریایی و زمینی و هوایی تدابیری بیندیشد و آلودگی محیط زیست را کاهش دهد، خطر تکنیک هم تقلیل می یابد. و بالاخره منتفی می شود. البته می توان وسایل ماشینی بهتر و کم خطرتر ساخت و کشتیها و هواپیماها را به وسایل ایمنی مجهز کرد و با انعقاد قراردادها استعمال بعضی سلاح ها را موقتاً به تعویق انداخت.
.
مع هذا خطر چندان بزرگ است که به این آسانیها رفع نمی شود، یعنی اگر انقلابی بزرگ در عالم و در وجود بشر پدید نیاید، قدرت های سیاسی- اقتصادی عالمِ سوداگرِ کنونی نمی توانند این عالم را از فاجعه ای که امکان وقوع آن دم به دم محسوس تر می شود نجات دهند. مع هذا خطر تکنیک صرف خطر انفجارهای هسته ای و امثال آن نیست، بلکه مدت هاست که این خطر در جان بشر افتاده است. ولی استدلال کنندگان حتی تصور نمی کنند که با غلبه تکنیک تغییری در وجود بشر پدید آمده باشد. آنها بشر عصر حاضر را سالم تر و عاقل تر و قوی تر از همیشه می دانند و به همین جهت با خوش بینی خطر را قابل کنترل می پندارند. ولی خطری که آنها می بینند خطری فرعی و عارضی است و از خطر بزرگ اصلی که در وجود بشر و در همه چیزهایی که بشر در جهان با آن سروکار دارد خانه کرده است. غافلند و تصور آن هم برایشان دشوار است. سرباز عقل
.
مگر چه خطری در وجود بشر خانه کرده است؟ و به فرض اینکه چنین خطری را تصدیق کنیم، این خطر چه ربطی به تکنیک دارد؟ خطر این است که ما از وجهه نظر تکنیک به همه چیز نگاه می کنیم و عالم و آدم در نظرمان به عنوان انرژی و منبع جلوه می کند. به عبارت دیگر، این خطر به شأنی باز می گردد که بشر برای خود قائل شده است.
.
اینکه بشر با علم قادر به هر کاری است صرف یک سخن سطحی نیست، بلکه سودای عالم تکنیک است. در این سوداست که ما به زندگی خود سامان می دهیم و حتی برای آینده چاره اندیشی می کنیم. اما خطر این است که بشر در سایه تکنیک از چیزی که او را محافظت می کند رو بگرداند و به تکنیک پناه ببرد. بی تردید کشف آتش حادثه مهمی در تاریخ بشر است، اما نسبت بشر با تکنیک و تکنولوژی جدید مثل نسبت بشر با آتش نیست. آتش مایه گرمی و روشنی در خانه و زندگی بوده است و حتی گروه ها و طوایفی که آن را می پرستیدند می دانستند که آتش پرستند. تکنیک در زندگی کنونی بشر با همه آثار عظیم و وسیعی که داشته و دارد و شب و روز با آن یکی شده است مایة گرمی و روشنی زندگی نیست و کسی آن را نمی پرستد. مع هذا اگر در عالم غربی و غرب زده مردم تکنیک را نمی پرستند، هر چه را بپرستند به وساطت تکنیک و به حکم آن می پرستند. پس خطر عمده، خطر بمبهای هیدروژنی نیست بلکه این است که بشر چنان مقهور قدرت تکنیک و تکنولوژی شود که بنیان خانه وجود او متلاشی گردد. البته این خطر را هنوز کسی نمی بیند و مهم تلقی نمی کند، ولی کم کم به آن پی خواهد برد. ولی شاید در آن صورت، دیگر از تکنیک کاری ساخته نباشد. تکنیک نمی تواند بشر را از سودای تکنیک و قهر آن نجات دهد.
.
استدلال دوم مشعر بر این است که تکنیک صرف وسیله است و بشر از روی آگاهی آن را برای بهبود زندگی افزایش قدرت خود ساخته است. بعضی هم می گویند تکنیک از ابتدا وسیله بوده و بعد ها به صورت غول مسلط و مستولی در آمده است. ما بی تردید وسایل تکنیک داریم. وقتی کسی با اتومبیل یا هواپیما از نقطه ای به نقطة دیگر می رود، اتومبیل یا هواپیما وسیله سفر او هستند و در واقع اینها را برای سفر ساخته اند. اما وسیله کدام سفرند؟ آیا بشر به سفرهایی که هم اکنون می رود نیاز داشته و برای رفع این نیاز وسیله ساخته است یا چون این وسایل ساخته شده بشر به این سو و آن سو می رود؟ درست تر بگوییم، هدف و وسیله با هم پدید آمده اند. اگر به اشیاء تکنیک به عنوان وسایل نگاه کنیم باید توجه داشته باشیم که بشر این قدرت وسیله سازی را رایگان به دست نیاورده و در ازای آن بهای سنگینی پرداخته است. حتی بعضی از صاحب نظران گفته اند که مقاصد بشر در آغاز عهد تکنیک مقاصد انسانی نبوده بلکه مقاصد عالمی بوده است که در آن اتصال به عالم قدس از یاد رفته است. اینها تکنیک و حتی علم را یک امر شیطانی می دانند. از این قول افراطی که بگذریم می توانیم بپذیریم که تکنیک وسیله نیست. حتی وسایل عادی و معمولی تکنیک را که همگان می توانند آن را از بازار خرداری کنند، نمی توان وسیله دانست. اینها ضرورت است. ما معمولا اتومبیل نمی خریم که با آن هر جا که لازم است برویم. ما اتومبیل می خریم که اتومبیل داشته باشیم. اکثریت کسانی که از این سو به آن سو و از این قاره به آن قاره سفر می کنند کاری جز سفر کردن ندارند. سفر کردن عین استفاده از وسایل است. اینکه در ابتدا سفر بوده و بشر برای سفر وسایل ساخته است قابل چون و چرا نیست. علاوه بر این، می توان پذیرفت که با ساختن این وسایل تحقق بعضی آرزو های بشر و آسایش نسبی او میسر شده است.
.
آری، طرحی که در نظر بیکن و دکارت بود تصرف بشر در عالم و در آوردن همه چیز به خدمت بشر بود و این طرح تا حدودی محقق شد. مع ذلک اکنون تعداد گرسنگان و محرومان و به جا ماندگان از انواع ستم و تجاوز نه فقط کمتر نشده بلکه چند برابر کل جمعیت در آغاز قرن نوزدهم یعنی زمان پدید آمدن تکنولوژی شده است. حتی اگر قول امثال یاسپرس را بپذیریم که تکنیک در اصل و ماهیت آن وسیله است، اکنون دیگر از صورت وسیله در آمده و دیگر در اختیار بشر نیست. نظر ما درباره وسیله بودن تکنیک هر چه باشد، اینکه بعضی می پندارند که اگر تکنولوژی از چنگ گروه های فاسد و مفسد خارج شود صرفاً در طریق اصلاح بشر به کار می رود، ظاهر بینی و خوش باوری است. تکنیک یک امر عارضی در زندگی دوران تجدد نیست و حتی اگر وسیله هم باشد بشر را به دنبال خود می کشد. حتی خواست و اراده بشر هم به حکم تکنیک تعین پیدا می کند.
.
اشکال آخر این است که مخالفت با تکنیک مخالفت با پیشرفت و عین ارتجاع است. در اینجا تکنیک را در پناه اصل پیشرفت قرار داده اند و حال آنکه این اصل با روح تکنیک پدید آمده و محافظت شده است. یعنی اصل پیشرفت مقدم بر تکنیک و مستقل از آن نیست. قبلا گفتیم که مخالفت با تکنیک معنی ندارد، اما در مورد اصل پیشرفت چنین حکمی نمی توان کرد، زیرا اصل پیشرفت به معنایی که در قرن هیجدهم پدید آمد قابل بحث و چون چراست. هر تفکری که مستقیماً به تسلط و استیلای بشر بر طبیعت و برآوردن خواسته ها و آرزو ها نینجامد بر طبق اصل پیشرفت بیهوده و خرافی است. گویی بشر نیازی جز نیاز مادی و نفسانی ندارد و با علم باید بر این نیازها غلبه کند، همین و بس. حتی گفته اند کسانی که از اصل پیشرفت دفاع می کنند بشر را حیوان پر حرص و آزی می دانند که عقل مصلحت اندیش دارد و عقل خود را در خدمت حرص درآورده است. گویی پیشرفت علم جز این نیست که عقل و حرص با هم یگانه شوند. البته اشخاصی هم هستند که بی خبر از ماهیت اصل ترقی و پیشرفت، لفظ پیشرفت را دوست می دارند. لفظ ترقی و پیشرفت از الفاظ محمود است و قدما آن را به معنایی قریب و قرب به کمال و حقیقت به کار می بردند، اما پیشرفت در معنی جدید عین پیشرفت تکنیک است.
.
از این بحثها که بگذریم، عمدة مطلب این است که آیا می توان از میان ابزار تکنیک، مناسب ها را انتخاب کرد و اگر انتخاب و اخیار ممکن است، شرایط و حدود این اختیار چیست. اگر بشر می توانست فارغ از روح تکنیک و آزاد از آن تصمیم بگیرد که با آن بسازد یا نسازد، می توانست آن را در راه خوب یا بد، هر طور که می خواهد به کار ببرد، اما آیا چنین آزادی و اخیاری وجود دارد؟ و آیا بشر نسبت خود را با تکنیک می داند و مقهور تکنیک نیست؟ چنان که گفته شد، اگر فرض این است که تکنیک عین اشیاء تکنیک است، خیلی آسان است که خود را مستقل از آن بینگاریم. اما اگر ماهیت تکنیک، در نسبت ما با عالم و با چیزها ظاهر می شود، تکنیک دیگر ماشین و وسیلة تکنیک نیست.
.
گاهی در ستایش از تکنیک توقع دارند که با آن به غایات معنوی و اخلاقی برسند، یعنی تکنیک را وسیلة اصلاح اخلاق بشر می انگارند. بشر کنونی در پناه تکنیک آرزوی امن و آسایش دارد، ولی بشری که در تکنیک وطن می گزیند به قول رنه شار (شاعر فرانسوی) در شُرف ریشه کن شدن است و اگر تفکر شاعری به قدرت بی قهر خود باز نگردد، کار آدمی در این ریشه کن شدن ساخته خواهد شد.
.
خلاصه کنیم. می گویند بشر با علم و مخصوصاً با فیزیک ریاضی آرزوهای خود را متحقق می سازد و به طرح وسایل و ابزاری می پردازد که برای مردم در زندگیشان مفید است. اولاً فیزیک و علوم دیگر مبنای تکنیک نیستند بلکه جلوه ای از تکنیک اند. منتها چون ذات تکنیک در متدولوژی علوم پوشیده شده است و مخصوصاً تکنولوژی با پژوهش علمی پیش می رود و بسط می یابد، تصور غالب این است که علم مقدم بر تکنیک است. ثانیاً طرح تکنیک تابع خیالات و آرزوهای ما نیست، بلکه قصد حُسن استفاده از تکنیک حدود و شرایط و مبنایی دارد و این حدود و شرایط با طرح تکنیک هماهنگ می شود. از این بیان نباید نتیجه گرفت که تکنیک شرّ است. مراد این است که ما نمی توانیم آن را به هر صورت که بخواهیم در آوریم یا آن را کوچک و بزرگ کنیم، مگر اینکه انقلابی در تفکر و در ما و در جهان پدید آید.
.
ما نمی توانیم از توسعه تکنیک رو بگردانیم و علم تکنولوژیک را رها کنیم، بلکه برای رسیدن به درجات عالی علم لازم است که از علم زدگی و تکنیک زدگی رها شویم. یعنی کسانی که چاره همه کارها و درمان تمام دردهای خود را در تکنیک می جویند و تمام امید خود را به آن بسته اند راه به جایی نمی برند. بشر هنوز نسبت خود را با تکنیک نمی داند و نمی شناسد. تکنیک ماشین نیست، بلکه تلقی تمام موجودات به عنوان خزانه نیرو و ماده تصرف است. محاسبات این خزانه اکنون با ماشین های پیچیده الکترونیک صورت می گیرد.
.
می گویند تکنیک کارها را بسیار آسان کرده است. این درست است، اما درست تر این بود که می گفتند کارها همه کار تکنیک است. حتی اراده دانستن و روح علمی نیز که از آن به عنوان ضامن پیشرفت علم یاد می شود دیگر ناظر به دانش نظری محض نیست بلکه وجه و جلوه نظری روح تکنیک است. یعنی علم جدید اگر چه در ظاهر نسبت به تکنولوژی تقدم دارد، در حقیقت مسبوق به آن است. سرباز عقل
.
منبع: داوری اردکانی، رضا. دربارة علم. نشر هرمس. چاپ دوم، 1393، ص 74- 81
.
(کپی برداری از «سرباز عقل» فقط با ذکر منبع مجاز است)