سرباز عقل

مطالبی درباره فلسفه و جامعه شناسی | غرب شناسی | شرق شناسی | اسلام و ایران | رسانه و تکنولوژی | سیر مطالعاتی

سرباز عقل

مطالبی درباره فلسفه و جامعه شناسی | غرب شناسی | شرق شناسی | اسلام و ایران | رسانه و تکنولوژی | سیر مطالعاتی

مشخصات بلاگ
سرباز عقل

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ»
«إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حَتّىٰ یُغَیِّروا ما بِأَنفُسِهِم»
خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی‌دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند. (قرآن کریم. سوره مبارکه رعد آیه 11)

 

غرب شناسی | مسئله شناخت در تاریخ فرهنگی تمدن ها | مراحل فرهنگی تمدن غرب: این که چرا غربی ها عقل گرا هستند و شرقی ها روح گرا باید به محیط جغرافیایی یونانی ها و ترکیه های در غرب آسیای صغیر برگشت. آنجا محیطی است که نوع تعقل را القا می کند اما رمز و راز محیط هند و همچنین چین و تبت امروز و شرق ایران شرایط را مناسب روح گرایی و باطن گرایی می کرده است.دلایل متعدد دیگر هم دارد که خارج از حوصله بحث است.

 

در این سه حوزه ی تمدنی در غرب شناخت مبتنی بر عقلانیت و عینیات و در شرق شناخت مبتنی بر شهود و روح گرایی و در حوزه میانه شناخت مبتنی بر گزاره های وحیانی چیزی بوده که در 5 هزار سال گذشته موضوعیت داشته و در اثر گسترش و بسط ارتباطات روز به روز بیشتر شده است. به این شکل که فرضا حوزه ی عقلانی در تمدن غرب از روستاها تا شهرها با فاصله ی 20 کیلومتر متفاوت بوده است و در هر کدام از این شهر ها و روستا ها حوزه عقلانی خاص خود را داشته اند.در شرق هم بوده است.در حوزه ی دین هم همین است شما می بینید حضرت لوط یک پیامبر است،حضرت ابراهیم هم یک پیامبر است فاصله ی شهرهای حوزه ی تحت قیومیت و رهبری و پیامبری این دو بزرگوار کمتر از 20 کیلومتر بوده است،یعنی قوم لوط کلاهزار نفر بودند یک قریه بوده اند یعنی لوط پیامبر یک روستا بوده چرا که عنصر ارتباطات آن موقع محدود بوده است.

 

شما می بینید در طول یک مقطع ده ها پیامبر همزمان با هم عمرشان هم سن بودند و هر کدامشان یک محدوده را اداره کردند و پیام آوردند اما بعدا به سه پیامبر بزرگوار آخر که می رسیم، می ببینیم در اثر گسترش و بسط ارتباطات بشری حوزه عملکرد این پیامبران فرامنطقه ای می شود.به طور مشخص حضرت موسی از نیل تا فلسطین امروز بسط پیدا می کند،حضرت عیسی از فلسطین امروز به سمت شمال تا مرکز ترکیه ی امروز و پیامبر خودمان در زمان حیات مبارک ایشان بخش عمده ی جزیرة العرب و در چهل سال اول اسلام که تا وسط ایران توسط اسلام فتح می شود و از سمت غرب تا منطقه ی جبل الطارق که اسلام وارد آندلس یا اسپانیا و فرانسه امروز می شود.

 

در نتیجه وقتی به مباحث شرق شناسی و غرب شناسی و دین پژوهی می پردازید حتما بدانید حوزه ی عمل هر پیامبری و هر فیلسوفی و شخصیت علمی و دانشمندی حوزه ی عملش به دلیل ضعف در فرهنگ مردم و گسترش زمینه ی ارتباطات و گسترش اجتماعی محدود بوده است و بعداز این به مرور که فرهنگ بشری مفاهیم زیادی را تولید می کند آرام آرام زمینه برای این که پیامبران و فلاسفه ی بعدی بتوانند عمیق شوند پدید می آید.

معروف است که غرب فیلسوف دارد و شرق پیامبر. این مسأله را باید به طور جدی مدنظر ما باشید. اگر گزاره ی شناخت را هسته ی مرکزی فرهنگ و تمدن بدانیم به طور مشخص ابتدای حرکت هر قوم را باید باید بر این بگذاریم که برهوتی از مفاهیم بوده است هیچ چیز از مفاهیم آن جا و در هیچ قومی پیدا نمی کنیم.

 

در حوزه ی فرهنگی غرب، امروز ابتدا افرادی که آمدند آرام آرام غار نشین بودند و شکارچی. در حوزه ی غارنشینی و شکارچی گری برای امرار معاش و حیات و بقا مفاهیم کلیدی و ویژه ای نبوده است نهایت تکنولوژی که درآن موقع ها که ایجاد می کردند چوب ها را می تراشیدند و از آن به عنوان نیزه استفاده میکردند و از همان وسیله هم برای پاره کردن شکار استفاده می کردند و به حیات خودشان ادامه می دادند. این دوران توحش انسان غربی است کما این که برای انسان شرقی هم همین بوده است. در این مرحله اوج این مسأله را دوران شمن گرایی می نامند این مرحله ای است که خرافه حرف اول را می زند یعنی زمینه ی شناخت در خرافه است چون به هر طریق که برخورد می کند پدیدها برایش شناخته شده نیستند رمز و راز آن پدیده را مبتنی بر خیالات خود زمینه ی شناخت قرار میدهد برای نمونه خورشید که بالا می آمد این را منشا همه چیز می دانستند و لذا به خورشید پرستی رو می آوردند یک مرحله ماه را ملاک قرار می دادند و قس علی هذا.

 

ذات مسائل شمن گرایی در این است که آدمی گشت و هر آنچه را که احساس می کرد منشا خلقت و منشا حرکت و استمرار حیات بشر باشد آن منشا را با همان دیدگاه های پر رمز و راز خود معیاری برای پرستش قرار میداد. برای مثال زمین را مقوله ای می دانستند که بر دوش نهنگی استوار بود و هر وقت خسته می شد تکانش می داد آن طرف شانه اش و این تکان دادن، زمین لرزه ایجاد می کرد ما از بحث جادو و شمن پرستی یک مقداری جلوتر که می آییم«توتم پرستی» موضوعیت پیدا می کند.توتم پرستی در واقع اصالت دادن به نباتات و جمادات و حیوانات از حیث تاثیرگذاری آنها در فرایند تحول زیستی و حیات بشری است. یک بار یک گیاهی را حایز این اهمیت می دانستند و یک بار یک موجودی مثل لاشخور.این دوران را می توان دوران روح گرایی اولیه دانست.روح گرایی اولیه معتقد بود هر چیزی روحی دارد، حالا این روح نه به آن مفهوم روحی که در اسلام نام می بریم که در قرآن است وقتی از روح پرسیده می شود به پیامبر گفته می شود از تو درباره ی روح پرسیده می شود بگو که )قُلِ الرُّوحُ مِنْ أمْرِ رَبِّی( این به امر و اراده ی پروردگار تو است و هر کسی اطاع چندانی از این ندارد. این روح با روح غربی فرق دارد.

 

سرباز عقل: متن سخنرانی حسن عباسی در موضوع غرب شناسی // غرب شناسی | مسئله شناخت در تاریخ فرهنگی تمدن ها | مراحل فرهنگی تمدن غرب

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">