سرباز عقل

مطالبی درباره فلسفه و جامعه شناسی | غرب شناسی | شرق شناسی | اسلام و ایران | رسانه و تکنولوژی | سیر مطالعاتی

سرباز عقل

مطالبی درباره فلسفه و جامعه شناسی | غرب شناسی | شرق شناسی | اسلام و ایران | رسانه و تکنولوژی | سیر مطالعاتی

مشخصات بلاگ
سرباز عقل

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ»
«إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حَتّىٰ یُغَیِّروا ما بِأَنفُسِهِم»
خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی‌دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند. (قرآن کریم. سوره مبارکه رعد آیه 11)

بیداری اسلامی و طرح عالم دینی: افول تمدن غرب: جوهر افول یابنده تمدن غرب: بیداری اسلامی نظریه ای در توجیه قدرت نیست؛ برخلاف جنگ تمدن ها که استراتژی قدرت است برای توجیه قدرت و اعمال قدرت غرب. نکته دیگر اینکه در بیداری اسلامی، ما تولد و رشد و حیات عناصری را از فرهنگ واژه ها می بینیم که غربی ها در طلیعه تمدنشان و آینده تمدنشان گفته بودند که اینها دیگر وجود ندارند و از بین رفته اند.

 

 واژگانی مانند اسلام، توحید، مذهب، برگشت به دین و احیای سنت که این ها چیزهایی نیست که غربی ها بخواهند حیاتش را ببینند. بحث دیگری که در نظریات غربی دیده می شود، این است که غربی ها معمولا وقتی به حیات جنبش های اسلامی و سیاسی اعتراف می کنند، معمولا از نظر سطح تحلیل «تقلیل» می دهند و آنها را تنها در قالب نوعی حرکت های اقتصادی و اجتماعی بررسی می کنند و عمیق تر نمی روند. مثلا می گویند که در مصر، تونس و ... فقر است و نابرابری اجتماعی است؛ اما نمی گویند علت واقعی آن چیست.

 

علت واقعی این مسائل، خود اینها هستند. یکی از بزرگترین علل فقر، بدبختی و فساد سیاسی در جهان اسلام، خود استعمار است و این ها عامل فلسفی خودشان را همیشه حذف می کنند. چنانکه در مشروطه ما هم این کار را کردند. اگر کتاب هایی را که بعد از مشروطه و در این صدسال نوشته اند، بخوانید، می گویند قاجارها، منحط و بد بوده اند؛ اما از نقش منفی خودشان نمی گویند که تحمیل این «عصر بی خبری» بعد از ترکمانچای به ما، کار خودشان بوده است. یا مثلا چند قرارداد خود روس و انگلیس به ایران تحمیل کردند یا بعد از این، وقتی به رضاخان می رسند، می بینیم «دیکتاتور منور و مدرن» دیگر از نظر اینها مشکلی ندارد.

 

مطلب پایانی اینکه کتابی هست که چند سال قبل نوشته شده، ولی بعضی از فرازهایش را که می خوانیم، شاید الان مفید باشد. نام کتاب «هراس بنیادین» است از بابی سعید که انتشارات دانشگاه تهران چاپ کرده و مربوط به یک دهه قبل است. در آنجا، ایشان اصطلاحی دارد به نام «بازگشت سرکوب شدگان». او معتقد است که تجدید حیات اسلام در سطح گسترده، اضطرابی فرهنگی و سیاسی و اجتماعی را برای الگوی توسعه غرب پیش می آورد. او می گوید که این اضطراب از آنجا ایجاد می شود که غرب مفهومی به نام یونیورسالی یا عامیت دارد که این عامیت در غرب را، بحث تجدید حیات اسلام زیر سوال می برد. بابی سعید می گوید که از نظر مسلمان ها، یک «دال برتر» وجود دارد به نام اسلام.

 

 در مقابل تفکر تجدید حیات اسلام، بابی سعید گفتمانی را مطرح می کند به نام کمالیسم که ترکیه است و رضاخان پیرو آن بود. این گفتمان چند ویژگی  دارد: غیر دینی و سکولار است، ملی گراست، مدرن و غربی است، اسلام در آن وجود دارد ولی دال برتر نیست و اسلام علت عقب ماندگی معرفی شده است. وقتی گفتمان کمالیسم که در آن ناسیونالیسم و لیبرالیسم و سوسیالیسم هست، ترک بر می دارد و می شکند، به هر دلیل، آن قطب مخالفش که تجدید حیات اسلام است، از آب و گِل در می آید و دیده می شود.

 

امروز این اتفاق افتاده است؛ گفتمان کمالیسم و اجزایش ترک برداشته اند و این مسئله در صحنه فرهنگی دیده می شود و این واقعه بزرگ با امام خمینی اتفاق افتاده است. این را هم دقت کنیم که نظریه بیداری اسلامی با انقلاب اسلامی به یک فرهنگ سازی رسید. درباره انقلاب فرانسه گفته شد که مدرنیته و رنسانس در غرب، با انقلاب فرانسه به آرامش رسید. بنده هم می گویم که در این طرف دنیا و در مشرق زمین و در دنیای غیر غربی، بیداری اسلامی با انقلاب اسلامی به یک آرامش و به فرهنگ سازی رسید که این آرامش را قبلا و در این سطح نداشت. یعنی از فاز نهضت و نظام و اعتراض به دال برتر نظام سیاسی تبدیل شد و این دال برتر فقط اعتراضی نیست و دال برتر، اینجا نظام سیاسی شده و این نظام سیاسی به تمدن تبدیل می شود. با این تفاسیر و نگاه تمدنی به بیداری اسلامی، به نظر می آید که بیداری اسلامی از چند خط دیگر جدا می شود:

 

  1. از شرق شناسی نوین جدا می شود؛ زیرا از غرب پرسش می کند.
  2. با جهانی سازی مقابله می کند، زیرا به هویت اسلامی بر می گردد و جهانی سازی را که می خواهد همه هویت ها را در کمال مدرنیته ببیند، می شکند.
  3. بیداری اسلامی مقابله با بنیادگرایی است، چون در بنیادگرایی، نوعی قشری نگری و سطحی نگری و خشونت هست که در بیداری اسلامی نیست. همچنین در بیداری اسلامی رسوخ می کند. لذا با عمیق ترین لایه های تفکر غربی هم به مقابله بر می خیزد.

 

من اینجا بحث خودم را با تعبیری از مقام معظم رهبری تمام می کنم که ذات بیداری اسلامی دو عنصر دارد: یکی عنصر هویت و دیگری عزت. یعنی وقتی بیداری اسلامی محقق شود، عنصر هویت و عزت در آن دیده می شود. خود این عنصر، همان دال برتری است که جهان اسلام به آن نیاز دارد و با انقلاب امام خمینی این فرهنگ سازی در بیداری اسلامی جهان اسلام پیش آمد و الان به صورت یک الگو دیده می شود. این الگو وقتی در قالب یک نظام سیاسی فرهنگ سازی شود، به تدریج به لایه های عمیق تر جامعه رسوخ می کند و با دینی شدن هر چه بیشتر خلاهای فرهنگی و اجتماعی، نوعی طرح عالم دینی را نمایان می کند. لذا ما در نظریه بیداری اسلامی، می توانیم در صورت تداوم درست آن، با نوعی تمدن سازی مواجه شویم؛ تمدن سازی و پایان تاریخی که در نظریه مهدویت شیعه به آن توجه شده است.

 

به نظر می رسد بزرگترین کار و هنری که تمدن غربی برای بقای خود از آن استفاده کرده است، ساختن تصویری قدرتمند و باشکوه از خود و در مقابل، ساختن تصویر حقیر و غیر واقعی و وهمی از غیر خود است. این مسئله نه تنها در گذشته و حال که برای طراحی آینده آنها نیز به خوبی نمایان است. نظریه تمدنی بیداری اسلامی و تحقق واقعی آن به مانند پروسه ای طبیعی و دال برتر، به نحوی که در فرهنگ سازی تمدنی انقلاب اسلامی دیده می شود، نه تنها این تصویر خیالی و وهمی و غیر واقعی غرب را می شکند، بلکه به معنای پایان قدرت غرب و همان جوهر افول یابنده تمدن مدرن است.

 

 این تعبیر، کابوسی است که غرب نمی خواهد برایش تعبیری داشته باشد. چرا که جوهر نیست انگاری که از اول وقوع این تمدن با غلبه ساحت مادی بر هستی شناسی و انسان شناسی و جهان شناسی این تمدن در ذات آن متبلور شد، امروزه با غلبه خشونت و وهم، به نحوی نمایان شده است. آینه ای که غرب از شرق ساخته بود برای موجه کردن و پنهان نمودن این جوهر نیست انگار، امروز شکسته شده است و این شرق با بیداری اسلامی، حیات جدید را نوید می دهد که با آنچه در ذات و جوهر تمدن غرب است، سنخیت و نسبتی ندارد.

 

شکوه تکنولوژی، وسایل مدرن، به رخ کشیدن قدرت نظامی غرب، بازی های رسانه ای، تسخیر سیارات و کرات آسمانی، تبلیغات گسترده و ژست های سیاسی و فرهنگی هم نمی تواند در تزلزلی که در عالم غرب افتاده است، چیزی را کم یا اضافه کند و این، بهترین نشانه است برای تولد عالم دینی که جهان به درستی در انتظار آن است.

 

سرباز عقل: تمدن برتر: نظریه تمدنی بیداری اسلامی و طرح عالم دینی: موسی نجفی

بیداری اسلامی و طرح عالم دینی: افول تمدن غرب: جوهر افول یابنده تمدن غرب

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">