سرباز عقل

مطالبی درباره فلسفه و جامعه شناسی | غرب شناسی | شرق شناسی | اسلام و ایران | رسانه و تکنولوژی | سیر مطالعاتی

سرباز عقل

مطالبی درباره فلسفه و جامعه شناسی | غرب شناسی | شرق شناسی | اسلام و ایران | رسانه و تکنولوژی | سیر مطالعاتی

مشخصات بلاگ
سرباز عقل

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ»
«إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حَتّىٰ یُغَیِّروا ما بِأَنفُسِهِم»
خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی‌دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند. (قرآن کریم. سوره مبارکه رعد آیه 11)

نحله های موثر بر جریان دوم خرداد یا جناح اصلاح طلب

 

مرحله مهم تحول در جریان های سیاسی- فرهنگی در کشور ما، دوره بعد از ارتحال امام خمینی (ره) است. در این مرحله چند نحله و گفتمان جدید فکری و سیاسی پدیدار می شود. این حلقه ها سبب تحول جدی در فضای سیاسی- فرهنگی می شوند. مهمترین این نحله ها و حلقه ها شامل حلقه کیان، حلقه سلام، حلقه ایران فردا، حلقه کارگزاران و ائتلاف ملی و مذهبی است.

پیوند این چند حلقه، منجر به تحولی می شود که در دوم خرداد آثارش ظاهر می گردد. در ذیل به شاخص های این نحله ها اشاره می گردد:

 

الف )) مشروطه خواهی (با محوریت حلقه سلام)

 

حلقه سلام با محوریت آقای موسوی خوئینی ها و راه اندازی روزنامه سلام شکل می گیرد. حلقه سلام کسانی بودند که عمدتا دهه ی 60 از مسئولان کشور در قوه مجریه و مققنه بودند. در انتخابات مجلس چهارم زمانی که عبدالله نوری وزیر کشور بود اینها وقتی نامزد می شوند، حدود 150 نفرشان رد صلاحیت می شوند. این رد صلاحیت منجر به این می شود که در واقع اینها به موضع اپوزیسیون بیفتند. اپوزیسیونی که محوریت فکری شان در حلقه سلام شکل می گیرد.

 

با نگاهی به تحولات مقطع 68 تا 76 از یک سو در دوران سازندگی فاصله گرفتن از مبانی و اصول ارزشی را به دلیل غلبه تفکر تکنوکرات ها در فضای سیاسی کشور را شاهدیم و از سوی دیگر این نحله های فکری، نخبگان و طبقه متوسط سیاسی را به عنوان گروه هدف انتخاب می کنند. کافی است تنها مروری به دفتر تحکیم داشته باشیم. گفتمان دفتر وحدت در دهه اول گفتمان انقلاب اسلامی بود و در دهه دوم به بعد به گفتمان لیبرال دموکرات تبدیل می شود.

 

موسوی خوئینی ها و حلقه سلام

 

مبانی تئوریک مشروطه خواهی: مهمترین مبانی مشروطه خواهی عبارتند از:

 

  • حکومت را در زمره حقوق مردم دانستن و نفی تکلیف گرایی (تفکیک قائل شدن بین حق و تکلیف)
  • مجتهد تنها با رای مردم مشروعیت می یابد و امکان امر و نهی و دخالت می تواند داشته باشد (اصالت دادن به اراده مردم به عنوان تنها منبع مشروعیت)
  • تدبیر و اداره جامعه امری عقلایی است نه دینی (اصالت دادن به قوانین بشری)
  • مشروعیت حکومت به رای مردم وابسته است (اصالت دادن به رضایت مردم)

 

چرایی مشروطه خواهی (با محوریت حلقه سلام)

 

بعد از دوم خرداد حاکمیت به طور کامل به دو بخش، تفکیک می شود: یک بخش ریشه مشروعیت خود را در خواست مردم جست و جو می کنند. اما بخش دیگر از حاکمیت، در تئوری و عمل بر انتصاب از سوی شارع تکیه کرد... نکته مهم در مورد این حاکمیت دو گانه، آن است که در میان این دو بخش، دائما تنش وجود دارد... این باعث شده است که حکومت از انجام وظایفی که بر عهده دارد ناتوان شود و می توان آن را غیر کارکردی نامید... حاکمیت دوگانه ناکارکرد، به جنگ داخلی و یا انقلاب منتهی می شود.

 

مشروطه خواهی برای حل دوگانگی در حاکمیت

 

این وضع را بپذیریم، اما نه به دلیل آن که از نظر ایدئولوژیک یا آرمانی با ولایت فقیه موافقیم، بلکه به این دلیل ساده که امکان یگانه کردن حاکمیت (سکولار کردن) را در شرایط فعلی میسر نمی بینیم.

 

مولفه های نحله مشروطه خواهی

 

کاهش اختیارات ولی فقیه و واگذاری آن به رئیس جمهور (تدوین لوایح دوقلو)

عدم اعتقاد به نظام دینی و ولایی (تشبیه نظام ولایی به نظام سلطنتی)

اعتقاد به تساهل و تسامح در حوزه فرهنگ و سیاست

ایجاد رابطه با امریکا

پذیرش طرح صلح خاورمیانه

مرعوب بودن در برابر نظام سلطه

اعتقاد به لیبرال دموکراسی به عنوان مدل حکومت

 

دفتر تحکیم وحدت

 

مواضع و عملکرد جریان مشروطه خواهی

 

هجمه به دین و اعتقادات دینی

تهاجم به اصول، ارزش ها و آرمان های نظام و انقلاب اسلامی

نفی اندیشه های امام (ره) (امام زدایی)

هجمه به ولایت فقیه و تضعیف رهبری

تخریب نهادهای انقلابی

ترویج اباحه گری و ابتذال

به مخاطره انداختن امنیت ملی

تلاش برای براندازی قانونی (ساختار شکنی و پوسته شکنی)

 

گروه های مهم نحله مشروطه خواهی عبارتند از:

 

بخشی از مجمع روحانیون مبارز

سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی

حزب مشارکت

 

سیر مطالعاتی انقلاب اسلامی

تکنوکرات ها و اقتصاد نئولیبرالی

جریان شناسی تاریخ تجدد در ایران

نئولیبرالیسم ایرانی و جنگ نرم

 

 

ب )) جمهوری خواهی با محوریت حلقه کیان و ایران فردا

 

اولین حلقه نحله جمهوری خواهی، حلقه کیان است. تا سال 68 زمانی که آقای خاتمی در موسسه کیهان بود، گروهی با ایشان همکاری می کردند و وقتی که از کیهان جدا می شود، و آقای اصغری انتخاب می شود انتخاب می شود، این گروه که عناصر محوری آن افرادی نظیر شمس الواعظین، جلایی پور، رضا کفاش تهرانی و ... بودند، از موسسه کیهان جدا می شوند و با گرفتن از مجوز نشریه کیان، فعالیت فرهنگی و مطبوعاتی خود را در این نشریه و جلساتی که با محوریت سروش تشکیل می شود آغاز و طیف زیادی از مدیران دولت قبلی را جذب می کنند. وقتی جلسات اینها در مسجدی در تجریش تشکیل می شد، حدود 160- 170 تا از مدیران قبل در این جلسه بودند.

 

حلقه دوم نحله جمهوری خواهی که در این مقطع شکل می گیرد، حلقه ایران فرداست. عزت الله سحابی و همفکرانش در اوایل دولت آقای هاشمی رفسنجانی نامه تندی به ایشان نوشته و خیلی از مبانی نظام را زیر سوال می برند، که در پی آن تعدادی از اینها دستگیر می شوند و یکی دو سال در زندان می مانند.

 

سحابی یکسری اعترافات می کند که بعدا تبدیل به برنامه هویت می شود که صدا و سیما در مقطعی بعضی از بخش های آن را پخش کرد. سحابی در سال 71 در زندان نامه ای به وزارت اطلاعات می نویسد و درخواست آزادی می کند تا گذشته را جبران کند. سحابی وقتی که آزاد می شود، مجوز نشریه ایران فردا را گرفته و آن را منتشر می کند. ایران فردا محل اجتماع طیفی از گروه ها و احزاب سوسیال دموکرات با مبانی فکری و سیاسی سکولار در کشور ما می شود و احزابی مثل جنبش مسلمانان مبارز- جاما- روند جدایی، موحدین در آن مجتمع می شوند. این حلقه در سال های میانی دهه 70 شورای فعالان ملی مذهبی را تشکیل داده و در آستانه انتخابات 1376 همراه با نهضت آزادی ائتلاف موسوم به ملی- مذهبی را تشکیل می دهند.

 

مبانی تئوریک: مهمترین مبانی نحله جمهوری خواهی عبارتند از:

 

اعتقاد به عرفی بودن دین و معرفت دینی

اعتقاد به پلورالیسم معرفتی

نفی دخالت دین در حکومت و اعتقاد به دولت حداقلی

معرفت دینی حاصل تجربه افراد در شرایط زمانی و مکانی مختلف است

هیچ معرفتی حقیقی و آسمانی نیست

عدم تفاوت میان ادیان الهی وحیانی و غیر وحیانی

 

چرایی جمهوری خواهی

 

نیروهای مخالف جمهوری اسلامی به جمهوری خواهان و مشروطه خواهان و سلطنت طلبان تقسیم می شوند، سلطنت طلبان به دنبال سلطنت مشروطه اند. مشروطه خواهان به دنبال آن هستند که ولی فقیه به جای حکومت کردن، فقط نظارت بی خاصیت کند و به حاشیه برود ولی به گمان جمهوری خواهان، مبنای حکمرانی به طور کامل و انحصاری، جمهوریت کامل العیار و بدون ولایت فقیه است. (اکبر گنجی، مانیفست جمهوری خواهی)

 

مولفه های نحله جمهوری خواهی

 

اعتقاد به منحرف شدن انقلاب 57

عدم اعتقاد به نظام جمهوری اسلامی

اعتقاد کامل به جدایی دین از سیاست

خواستار رابطه بی قید و شرط با امریکا

خواستار به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی

اعتقاد به وجود انسداد سیاسی در ساختار جمهوری اسلامی

اعتقاد به نافرمانی مدنی (انقلاب رنگین) برای براندازی جمهوری اسلامی

اعتقاد به دموکراسی محض به عنوان جایگزین جمهوری اسلامی

 

گروه های مهم نحله جمهوری خواهی

 

نهضت آزادی

ملی- مذهبی ها

کانون نویسندگان

جریان فکری سروش

طیف علامه دفتر تحکیم وحدت

 

جریان دوم خرداد یا اصلاح طلبان

سیر مطالعاتی تاریخ معاصر و انقلاب اسلامی 2

آسیب شناسی جریان اصول گرا

آسیب شناسی تمدن اسلامی و تمدن غرب

 

 

ج )) جریان قدرت طلب با محوریت حزب کارگزاران و سازندگی و بقایای باند مهدی هاشمی

 

تحول در طیف چپ سیاسی کشور که به مرور از اندیشه امام و انقلاب فاصله می گیرد و در کنار اختلافات میان طیف های راست سنتی، به ویژه در آستانه ی مجلس پنجم زمانی که بین جامعه ی روحانیت مبارز و آقای هاشمی بر سر تعیین فهرست انتخاباتی تهران اختلاف می افتد و جامعه روحانیت فهرست ایشان را نمی پذیرد، نهایتا منجر به شکل گیری حلقه کارگزاران می شود.

 

نحله های موثر بر جریان دوم خرداد یا جناح اصلاح طلب 1

 

گروه کارگزاران در واقع متولد فضای سازندگی است. با نگاه تکنوکرات و در مسائل فکری با این حلقه های مورد اشاره به هم نزدیک هستند. در آستانه مجلس پنجم و آن فضایی که به وجود می آید جدا شدن حلقه کارگزاران که در واقع تکنوکرات های صاحب پول، صاحب قدرت در درون حکومت هستند، اگر چه در مجلس پنجم توفیقی پیدا نمی کنند، اما منجر به این می شود که در آستانه انتخابات 76 این پنج حلقه به علاوه نهضت آزادی که همراه شورای فعالان ملی- مذهبی، ائتلاف ملی- مذهبی را تشکیل داده اند، پیوند می خورد و همراه با تشکل های دیگری مثل سازمان مجاهدین، موفق به پیروزی در انتخابات دوم خرداد 76 می شوند.

 

شاخصه های زیر در این حوزه علاوه بر تاثیر حلقه های فکری مورد اشاره در قبل در تحول گفتمانی، در ابعاد فکری و فرهنگی موثر بود:

 

  1. فاصله گرفتن از ارزش های دوران دفاع مقدس و تفکر بسیجی
  2. تشویق به تجمل گرایی و فاصله گیری از ساده زیستی
  3. وادادگی و انفعال نسبت به تغییر راهبرد دشمن بیرونی از تهاجم نظامی به تهاجم فرهنگی و حتی تسهیل آن توسط بعضی از مسئولان وقت فرهنگی کشور.
  4. تاثیر سیاست های اقتصادی تیم اقتصادی حاکم در افزایش نجومی نرخ تورم و گسترشفاصله طبقاتی و یأس توده های اجتماعی
  5. تندروی ها و اقدامات واکنشی دلسوزان نظام
  6. تمایل به حل مشکلات کشور در اتاق های دربسته و بی توجهی به تحولات اجتماعی
  7. تغییر نسبی گروه های مرجع

 

مبانی تئوریک جریان قدرت طلب:

 

  • مهمترین مبانی تئوریک جریان قدرت طلب عبارتند از: اعتقاد به تکنوکراسی (اداره حکومت فقط توسط متخصصان و نفی مدیریت فقهی جامعه)
  • تقدم دانستن توسعه اقتصادی بر عدالت و حفظ هویت ملی و دینی
  • تاکید بر نتیجه گرایی و مصلحت اندیشی صرف و نفی آرمان گرایی و ارزش ها
  • اعتقاد به کنار گذاشتن ابعادی از دین که منتهی به نتیجه مورد انتظار نمی شود.

 

چرایی اعتقاد به تکنوکراسی از سوی جریان قدرت طلب:

 

عدم اعتقاد به کارآمدی مدیریت فقهی برای اداره جامعه

وجود التقاط در مبانی نظری

 

مولفه های جریان قدرت طلب:

 

اعتقاد به ساخت حقوقی جمهوری اسلامی

عدم اعتقاد و التزام به ساخت حقیقی و هویت واقعی جمهوری اسلامی

عدم تبعیت از ولایت فقیه (اجتهاد در برابر نص)

اعتقاد به تسامح و تساهل در حوزه ی فرهنگ

تقدم تخصص بر همه ملاک ها و ارزش ها

عدم مرزبندی شفاف و معین با تجدید نظر طلبان و جریان های معاند

مرعوب بودن در برابر نظام سلطه

 

عملکرد و مواضع جران قدرت طلب:

 

فاصه گرفتن حکومت از ارزش ها و هویت ملی و دینی

ایجاد شکاف طبقاتی و دور شدن از عدالت

تبدیل شدن قدرت طلبان به حلقه واسط و تسریع کننده استحاله نظام

تضعیف هویت واقعی و محتوای نظام (اخلاق اسلامی و حفظ ارزش ها، عدالت خواهی، ایستادگی قاطع در برابر طمع ورزی و سلطه بیگانگان، ساده زیستی و اجتناب از اشرافی گرایی و یا به عبارت دیگر هسته شکنی)

 

گروه های مهم جریان قدرت طلب:

 

  • حزب کارگزاران سازندگی
  • بقایای باند مهدی هاشمی

 

پس از دوم خرداد 76 عناصر حلقه های مذکور کوشیدند تا مبانی فکری انحرافی خود را از طریق ساختارهای حکومت، نهادینه و قانونمند کنند و از طریق شبکه گسترده مطبوعات زنجیره ای آن را به گفتمان اصلی نظام اسلامی تبدیل کنند. کارگاه های توسعه سیاسی وزارت کشور در سال های 76 و 77 با محوریت تاج زاده و حجاریان و دکتر بشیریه و همکاری سایر عناصر حلقه های مذکور فرصتی بود تا آن مبانی فکری با استفاده از سازوکار و بودجه و امکانات دولت نهادینه و به تعبیری دگردیسی و تحول در نظام از درون ساختارهای نظام آغاز شود.

 

حزب کارگزاران سازندگی

 

یافته های کارگاه های چهارگانه توسعه سیاسی در عرصه ی مطبوعات زنجیره ای تجلی عینی می یافت، از منظر این مطبوعات که با کمک های بی شائبه وزیر وقت ارشاد و وزارت کشور شکل گرفت، هیچ ارزشی در نظام اسلامی باقی نماند که مورد هجمه قرار نگیرد، امام (ره) به مظهر پوپولیسم تعبیر شد که باید به موزه تاریخ سپرده شود و دوران ختم انقلاب اعلام شد و در روزنامه جهان اسلام که با مدیریت یکی از شخصیت های این طیف اداره می شد درج می شود که :

 

«مبانی و اصول آیت الله خمینی که متکی به فقه و سنت شیعه است دیگر کارامد نیست و در شرایط فعلی نمی تواند جوابگو باشد و بین مسائل جدید و اندیشه امام تعارض وجود دارد» و یا در نشریه ی آبان نوشته شد: «تاریخ مصرف نظرات سیاسی امام خمینی (ره) گذشته و مربوط به دوران ماقبل مدرن و زاییده افکار عامیانه و قدیمی است»

 

روزنامه صبح امروز با مدیریت سعید حجاریان 8/2/78 ضمن مخالفت با نامگذاری سال 78 به نام حضرت امام (ره) دلیل آن را رویگردانی گروه های خط امامی از حضرت امام (ره) دانسته و در بیان این نظر این گونه می نویسد: «علت اصلی برگشت از دیدگاه های حضرت امام خمینی (ره) این بود که اصلا مردم و جوانان این روش را نمی پذیرفتند ثانیا امام طرفدار جامعه تک صدایی و تک حزبی بود که با مواضع بعدی گروه های خط امام تطابق نداشت و ثالثا ایده های امام فقط برای ایجاد انقلاب مفید بود و از آن ایده ها برای استمرار جمهوری اسلامی نمی شود استفاده کرد»

 

هاشمی رفسنجانی

 

یا اینکه روزنامه دولتی ایران در تاریخ 18/6/77 می نویسد: «تقلید از امام کورکورانه بوده است» البته در این زمینه نمی توان دیدگاه های افراطی افرادی نظیر اکبر گنجی یا هاشم آغاجری را نادیده انگاشت که دولتمردان وقت؛ مدت ها کشور را برای حمایت از آنها و مقابله با قوه قضائیه که هنجارشکنی آن ها را در دستور کار داشت، به تعطیلی کشاندند.

 

این نقطه در اوج خود به غائله ی 18 تیر 78 منتهی شد، غائله ای که بدون تردید در آن مقطع دگرگونی نظام اسلامی را پی می گرفت که البته با هوشیاری و درایت مسئولان نظام و امت مسلمانان ناکام ماند. با شکست غائله ی تیر ماه 78 و تحولات سیاسی کشور در سال های پس از آن، این جریان انحرافی با اتکا به آن مواضع فکری با ادبار اجتماعی مواجه می شود و به همین دلیل موفق به کسب اعتماد عمومی در انتخابات شوراهای دوم، مجلس هفتم، ریاست جمهوری نهم و مجلس هشتم نمی شود.

 

در انتخابات ریاست جمهوری نهم این جریان با شعار «دموکراسی خواهی و حقوق بشر» از مصطفی معین حمایت می کند و در مرحله دوم نیز به رغم اجماع پشت سر آقای هاشمی رفسنجانی موفق نمی گردد. در انتخابات مجلس هشتم نیز به رغم تبلیغ زیر عنوان «یاران خاتمی» در مرحله دوم انتخابات با توجه به رقابت شفاف در جریان ها با دو لیست یازده نفره، آرای نامزدهای آنها کمتر از 230000 نفر می شود، این آمار برای این جریان سیاسی به منزله پایان عمر سیاسی آنها بود.

 

عدم اقبال توده های اجتماعی به شعارهای واگرایانه این طیف و متقابلا اقبال مردم به سمت شعارهای اصول گرایی و دفاع از ارزش های انقلاب سبب شد که عناصر حلقه های چندگانه این طیف برای جلوگیری از حذف از عرصه ی سیاسی کشور چاره را در تغییر شعارها و تغییر گفتمان ببینند و به همین دلیل با عبور از خاتمی و انتخاب میر حسین موسوی (در آستانه انتخابات دهم) به عنوان نامزد خود در انتخابات بکوشند تا اعتماد اجتماعی را به خود جلب کنند.

 

میر حسین موسوی و جنبش سبز

 

پدیده نفاق جدید در شرایطی بروز می کند که هیچ کدام از عناصر شاخص این جریان در حلقه های مختلف از مواضع انحرافی خود عدول نکرده و در مواضع قبلی پابرجا بودند. اما برای جلب اعتماد عممی با توجه به گفتمان حاکم بر فضای سیاسی کشور، شعار دفاع از امام و ارزش های انقلاب را سر دادند و البته به طور هدفمند پشت سر دو نامزد مطرح این جریان و با ماموریت های مشخص صف بکشند.

 

اما از آنجا که این جریان همه سرمایه های مادی و آبروی سیاسی خود را برای پیروزی به صحنه آورده بود، هر نتیجه ای غیر از پیروزی (به رغم تغییر شعار) به منزله پایان عمر سیاسی آن بود، بنابراین برنامه ریزی اساسی معطوف به آن شد که در صورت شکست به جای حذف از عرصه سیاسی، نظام جمهوری اسلامی را قربانی هوس های شیطانی سردمداران کانون فتنه نمایند و به همین دلیل است که «تقلب در انتخابات» به رمز عملیاتی تبدیل می شود که این بار نه به اتکای هواداران سنتی گذشته بلکه به اتکای پدیده جدیدی به نام «جنبش اجتماعی» است که شاکله ذهنی عناصر شاخص آن همانا زخم خوردگان از انقلاب اسلامی هستند که در شعارهای خود «جمهوری ایرانی» را پی می گیرند.

 

جریان فتنه سبز در انتخابات دهم ریاست جمهوری با توهم براندازی نظام دست به ائتلاف گسترده با جریان های ضد انقلاب خارج از کشور نمود که شکست خورد.

 

آشنایی ایرانیان با غرب

بیداری اسلامی در مقابل جنگ تمدن ها

سیر مطالعاتی تاریخ معاصر و انقلاب اسلامی 1

 

سرباز عقل: جریان شناسی سیاسی فرهنگی ایران: شعبانی ساروئی// نحله های موثر بر جریان دوم خرداد یا جناح اصلاح طلب

نظرات  (۴)

سلام
مقاله جالب و اثر گذاری بود.
در واقع سه موشک نقطه زن به اصلاح طلبان و فتنه گران و قدرت طلبان

خداوند شرشونو از سر این ملت و انقلاب کوتاه کنه
پاسخ:
علیک سلام.
البته آبشخور همه اینها یکیست.
این خانم دزده :
مرجان شیخ الاسلامی آل آقا
جزو حزب مشارکت بوده !




پاسخ:
بله از نامزدهای مطرح جبهه مشارکت جریان دوم خرداد (اصلاح طلبان) بوده.
ایشون هم اصلاح طلبان و هم اصولگرایان رو چاپیده !!!

جالب اینجاست که این دزدی یه دزدی معمولی نبوده.
قسمت اعظم پول این دزدی، به گروه های رسانه ای، فرهنگی و سیاسی ضد انقلاب توی ترکیه و انگلیس و کانادا و امریکا تزریق شده. و این جای تامل داره.
من این مطلب و به این جهت نوشتم که مشخص کنم این خانم جزو اصلاح طلبا بوده و از بنر حزب مشارکت استفاده کرده. در کل مسیر سیاسی و دزدی هم با اصلاح طلبا بوده.
اما اینکه در یک دوره از انتخابات مجلس خودشو اصولگرا معرفی کرده پایه ای نداره و من چیزی ندیدم. اگر هم بوده نفوذی بوده.
ولی اصلاح طلبا ازاین آدم ها زیاد دارن چه اونهایی که خوردن و فرار کردند و چه اونهایی که هنوز دارن تو تنور روحانی نون می پزن !
پاسخ:
حرف شما کاملا درسته.
پدیده «بردار فرار کن» بین اصلاح طلبا کاملا رایجه (بنا به دلایل بسیار زیاد). چنان که خودتون هم فرمودید.

اما دقت کنید این موضوع در بین اصولگراها، حتی یک مورد، ولو اینکه نفوذی باشه، غیر قابل پذیرشه.
خیلی ها (به اشتباه) اصولگراها رو نمانیده نظام و از اون بدتر نماینده انقلاب می دونن. و وقتی چنین مسئله ای پیش می یاد، مواردِ مشابهِ کثیرِ دیگر احزاب و جناح ها رو فراموش می کنن و میچسبن به همون موارد بسیار قلیل اصولگراها.

مورد دیگه ای که در جمله دوم کامنتِ قبل (ایشون هم اصلاح طلبان و هم اصولگرایان رو چاپیده !!!) قصد داشتم بیان کنم، ذکر پدیده «نفوذ» بود. نفوذ، جناح اصلاح طلب و جناح اصولگرا نمی شناسه.
اصل قضیه «نفوذه». و حالا اینکه این نفوذ از چه کانالی و توسط چه کسانی صورت گرفته، در مرتبه دوم اهمیت قرار داره.
در مجلس هشتم ادعا کرد که تاکنون سیاسی نبوده و نسبتی با اصلاح طلبان ندارد و با عنوان اصولگرا کاندیدا شد. این درحالی است که نگاهی به ٢ لیست‌ اصلی اصولگرایان در انتخابات مجلس هشتم به وضوح نشان می دهد که نامی از مرجان شیخ الاسلامی در این لیست ها نیست و سرلیست ها و افراد شناخته شده اصولگرا در این دو لیست یعنی جبهه متحد اصولگرایان و لیست ائتلاف فراگیر اصولگرایان حضور دارند.

این هم تصاویر لیست اصولگرایان : اینجا
پاسخ:
عرض کردم که اصل قضیه در مورد اصولگراها و اصلاح طلبا نیست. در چنین مواردی از احزاب باید عبور کرد.
به ریشه مسئله باید نگاه کرد.

قضیه اختلاس این خانم ابعاد گوناگون داره.
قرار بوده به واسطه این قرارداد، تحریم ها دوره زده بشه. اما با اتفاقی که افتاد مطمئنا بعضی از سازمان های بین المللی با استناد به پولشویی خواستار تحریم بیشتر سپاه خواهند شد. ضمن اینکه ازدواج سازمانی این خانم با یک فعال تحریم علیه ایران این موضوع رو روشن تر می کنه.

بحث اصلی بر سر خرده گیری به اصولگراها نیست. چنانکه شاکی اصلی این پرونده اتفاقا خودِ سپاهه.

حرف بنده اینه که بحث و گفت و گو درباره فلان احزاب سیاسیِ درگیر و مرتبط با این پرونده چیزی رو روشن نمی کنه و مسئله ای رو حل نمی کنه.

فتنه 88 هم که رخ داد تا مدت ها، حتی افراد سیاسی و فرهنگیِ شاخص و شناخته شده، صرفا بحثشون در مورد موسوی و کروبی و خاتمی و ... بود و به کل از ریشه فتنه غافل شده بودند.

اینکه بنده، هم از اصلاح طلبا و هم از اصولگراها اسم بردم ناظر به همین قضیه است.
با رخ داد چنین اتفاقاتی، اصلاح طلب و اصولگرا و موسوی و کروبی و ... دیگر موضوعیت ندارند. ریشه پدیده را باید تبیین کرد.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">