سرباز عقل

مطالبی درباره فلسفه و جامعه شناسی | غرب شناسی | شرق شناسی | اسلام و ایران | رسانه و تکنولوژی | سیر مطالعاتی

سرباز عقل

مطالبی درباره فلسفه و جامعه شناسی | غرب شناسی | شرق شناسی | اسلام و ایران | رسانه و تکنولوژی | سیر مطالعاتی

مشخصات بلاگ
سرباز عقل

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ»
«إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حَتّىٰ یُغَیِّروا ما بِأَنفُسِهِم»
خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی‌دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند. (قرآن کریم. سوره مبارکه رعد آیه 11)

تکنوکرات ها و اقتصاد نئولیبرالی

سه شنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۷، ۰۶:۰۶ ب.ظ

 

درک تکنوکرات ها از خصوصی سازی یک درک لیبرالی است. عملکردی که دارند، در مدیریت ها آمیخته به یک نوع اشرافی گری است.

 

ممکن است شعارهایی خلاف این بدهند، اما در عمل یعنی وقتی مدیر است، در جریان اقتصادی و پروژه هایی که ایجاد می کند معمولا با مجموعه ای از روابط ظالمانه و غیر عادلانه یک هسته مدیریت اشرافی بسیار متمول ایجاد می کند.

 

قرار نیست یک مشت تکنوکرات بیایند بر اساس مدل تکنوکراتیک اقتصاد را بسازند و بعد بخواهیم فرهنگ دینی را ترویج کنیم.

 

اگر تکنوکرات اقتصاد بسازد، فاجعه می شود. تکنوکرات اقتصاد بسازد مدل نئولیبرالی را اجرا می کند؛ و مدل اقتصادی نئولیبرال هر جا اجرا شده فقر، اعتراض و بحران ایجاد کرده است.

 

مطالب مرتبط:

نئولیبرالیسم ایرانی

 

زرشناس

نظرات  (۴)

  • یه جَــــــواد
  • غیر از استاد زرشناسی کس دیگه ای هم از اقتصاد نئولیبرالی حرفی زده؟
    پاسخ:
    آره خیلی هست.

    1- در انکار نئولیبرالیسم و نئولیبرالیسم ایرانی: احمد سیف
    2- تاریخ مختصر نئولیبرالیسم: دیوید هاروی
    3- بحران: نقد اقتصاد سیاسی سرمایه داری نئولیبرال: محمد قراگوزلو
    4- فاطمه زیبا کلام (آبجی صادق و سعید) هم یه کتاب داره: از مکتب تربیتی لیبرالیسم تا نئولیبرالیسم

    اما تعداد مقاله ها توی این موضوع خیلی بیشتره.

    کتاب سومیه بیشتر در مورد اروپا و امریکاست و ریشه ای تر و بنیادی تر صحبت می کنه. به نظر من قبل از مطالعه نئولیبرالیسم در ایران خوندن این کتاب واسه کسایی که اطلاعات کمی در مورد نئولیبرالیسم دارن، تقریبا واجبه. قراگوزلو در مورد اقتصاد سیاسی زیاد نوشته.
    کتاب هاروی هم مثل بقیه انتقادیه و بیشتر به تاثیراتی که اقتصاد نئولیبرالی روی کشورهای دنیا گذاشته اشاره می کنه. کتابش معتبر و پرارجاعه.
    احمد سیف رو حتما دنبال کن. هم اینش و هم بقیه کتاباش. احمد سیف هم در مورد اقتصاد سیاسی تا دلت بخواد صحبت کرده.

    از کتابایی که یا خوندمشون یا بهشون ارجاع کردم فعلا همینارو حضور ذهن دارم. (زرشناس هم که چهار پنج تا کتاب نوشته باهاش آشنایی)  چیزی یادم اومد بهت می گم :)

  • یه جَــــــواد
  • حاجی جان شما با این حجم از مطالعات و علمیت
    به نظرت چه عرصه ای لازمه که کار کنیم که بیشترین تأثیر رو روی جامعه  بزاره و ما رو زودتر به تمدن سازی اسلامی برسونه
    پاسخ:

    با این حجم؟! نه بابا. منم مثل بقیه چند تا کتاب خوندم اوقات بیکاری به بطالت نگذره :)

     

    چقدر سوالت کلّیه! طبیعتا جوابش هم کلّیه!

     

    خب تمدن اسلامی که این همه ازش حرف زده میشه، تمدنیه که توی همه ی حوزه ها سرآمده و دست بالارو داره.( پزشکی، اقتصاد، تکنولوژی، سیاست، فرهنگ، نظامی و ...) البته طبق صحبت های آقا، تمدن اسلامی مرحله پنجم یک زنجیرست. و ما هنوز در مرحله دوم مانده ایم.

     

    به نظر من راههای زیادی برای تعیین اولویت ها وجود داره.

    یک راهش اینه که ببینیم مخالفان تمدن اسلامی روی چی دست گذاشتند؟ توی کدوم حوزه ها فعالند و هزینه و مبارزه می کنند؟ نسبت به چی حساسند و بهش واکنش نشوم میدند؟ (به نظر من اوجاها تقریبا و نه صد در صد، همونجاهایی هستند که باید بهش ورود بشه)

     

    یه نگاه اجمالی به فعالیت های انجام شده و در حال انجام مخالفان نظام و تمدن اسلامی (چه توی شبکه های ماهواره ای و فضای مجازی، چه در سطح جامعه و چه در سطح دولت و حتی نظام) این اولویت ها رو نشون میده:

     

    ترویج تفکر سیاسی اسلامی (سکولار کردن ایران و رواج اسلام سکولار، حتی پیش از پهلوی ها هم در جریان بوده)

    تحرک و پویایی انقلاب (انقلاب روح تمدن اسلامیه)

    مقابله با خود تحقیری (خود تحقیری یه پروژه ست که دویست ساله داره علیه ایرانیها اعمال میشه)

    مقابله با تفرقه (همین الان که دارم اینهارو تایپ می کنم، بیش تر از دویست شبکه ماهواره ای وجود داره که از طرف شیعه ها به سنی ها فحش میدن و از طرف سنی ها به شیعه ها. اضافه کن چند هزار برابر این رو: شبکه های مجازی)

     

    اما جدا از این ها، چیزی که اختصاصا به درد شما طلبه ها و روحانیون میخوره «نزدیکی به مردمه»

    سالی یه دونشون رو توی سطح جامعه آدم نمیبینه. انگار جز این مردم نیستند. ارتباطشون به کلی با مردم قطعه. و این سنگین ترین لطمه و آسیب رو به روحانیت و به تبع اون به نظام داره میزنه.

    طلبه ها و روحانیون خیلی از مردم دورن خیلی. و اتفاقا دشمن هم روی این حساب ویژه ای باز کرده.

    یا باید توی تلویزیون دیدشون یا روی منبر. تلویزیون و منبر رو از توی این کشور حذف کنی، طلبه ها و روحانیون هم اتوماتیک حذف میشن. انگار نه انگار که اصلا وجود دارن. ماهواره که جای تلویزیون رو تا حدودی گرفته. پا منبری ها رو هم که می بینی تعدادشون رو. نتیجه رو خودت می تونی بگی.

     

    سوالت خیلی کلی بود. مجبور شدم روده درازی کنم. جان من این پاراگراف آخر رو به رفقای طلبت هم بگو. اصلا به هر طلبه ای که میبینی بگو.

     

  • یه جَــــــواد
  • تو بحثِ علوم انسانی چی؟
    کودوم رشته نیازِ بیشتری داره
    این همه بحث جنبش نرم افزاریه
    پاسخ:
    کلا جنبش نرم افزاری یعنی تولید علم و اندیشه و دوری از تقلید و ترجمه. البته علم و اندیشه ای که ماهیت و هویت دینی و اسلامی داشته باشه.
    اما این تولید علم باید به صورت همزمان در همه رشته های علوم انسانی اتفاق بیفته. از این نظر تقدم و تاخر و اولیت معنا نداره.
    رشته های علوم انسانی یک «کل» هستند. جامعه شناسی، سیاست، فلسفه، مدیریت، اقتصاد، روان شناسی و ... همه اینها وابسته و مکمل همدیگه هستند.

    اما اگه منظورت اینه که منِ نوعی توی چه حوزه ای چکار باید بکنم، به نظر من بهترین کار برای کسانی که علوم اجتماعی و علوم دینی خوندن مثل شما، کار در حوزه معرفت شناسی علوم و آسیب شناسی معرفته.

    مثل مقابله با رویکردهای نسبی گرایانه و شک گرایانه از طریق نگاه واقع گرایانه. دقت کنید که نگاه غیر واقع گرایانه هیچ معیار و ملاکی برای هیچ امری رو نمی پذیره. به هر حال در تمدن اسلامی برای صفر تا صد تمام پدیده ها و امور، ملاک و معیاری وجود دارد.

    جریان شناسی و نقد رویکردهای نسبی گرایانه و شک گرایانه در عرصه رسانه ها (سینما، تلویزیون، فضای مجازی)، هنر و ادبیات و موسیقی و ارائه رویکردهای جایگزین با مبانی معرفتی دینی میتونه یه موضوع خوب واسه تحقیق و پژوهش باشه.

    به هر حال همین الان مبانی خیلی از رشته ها مثل جامعه شناسی، روان شناسی،مردم شناسی، اقتصاد، سیاست و ... بر اساس اصول نسبیت و شکاکیت بنا شده. با این علوم نسبی و شک گرا نمی توان تمدن اسلامی ساخت.

    مثلا فلسفه غرب رو نگاه کن. پارسال کتاب نه جلدی تاریخ فلسفه کاپلستون رو خریدم. گفتم واسه فلسفه غرب منبع خوبیه. از چند صد تا فیلسوف اسم برده شده. اما حرف دو تاشون مثل هم نیست. با این فلسفه های شدیدا نسبی گرا که توی دانشگاه های ایران دارن جولان میدن، تمدن اسلامی ساخته نمیشه. کلیت فلسفه غرب هیچ معیار و مبنایی نداره.
  • یه جَــــــواد
  • مثلِ همیشه ممنون
    حسابی روشن شدم
    پاسخ:
    خواهش می کنم.

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">