سرباز عقل

مطالبی درباره فلسفه و جامعه شناسی | غرب شناسی | شرق شناسی | اسلام و ایران | رسانه و تکنولوژی | سیر مطالعاتی

سرباز عقل

مطالبی درباره فلسفه و جامعه شناسی | غرب شناسی | شرق شناسی | اسلام و ایران | رسانه و تکنولوژی | سیر مطالعاتی

مشخصات بلاگ
سرباز عقل

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ»
«إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حَتّىٰ یُغَیِّروا ما بِأَنفُسِهِم»
خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی‌دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند. (قرآن کریم. سوره مبارکه رعد آیه 11)

طرح پرسش از غرب

پنجشنبه, ۱ فروردين ۱۳۹۸، ۱۱:۲۳ ب.ظ

 

غرب درکجاست و چگونه قوام و بسط یافته و رو به کجا و کدام سمت دارد؟ قبلا گفتیم که غرب مجموع سیاست و فلسفه و علم و تکنیک موجود در منطقه ای که غرب خوانده می شود نیست، اما اگر می گوییم چیزهایی که در عالم غرب تحقق یافته، همه از غرب است و وجود علم و تکنیک و هنر و فلسفه و سیاست غربی را تصدیق کنیم، سخن بی وجه نگفته ایم.

 

مگر می شود چیزی در عالمی پدید آمده باشد، اما نسبت و تعلقی به آن عالم نداشته باشد؟ اصلا ما برای اینکه غرب را بشناسیم چاره ای نداریم که به تحلیل فکر و سیاست و عمل غربی بپردازیم. منتها مشکل این است که تا درکی از عالم غربی نداشته باشیم، از عهده این تحلیل بر نمی آییم. در اینجا ظاهرا گرفتار دور شده ایم. این دور را نباید جدی گرفت و آن را از قبیل دور باطل منطقی دانست، زیرا اینکه گفتیم تحلیل علم سیاست و فلسفه غربی در صورتی به حقیقت غرب راه می برد که قبلا درکی از عالم غربی داشته باشیم، صرف اطلاق حکمی کلی بر موردی خاص نیست.

 

سیر مطالعاتی تاریخ اروپا

سیر مطالعاتی تاریخ غرب

غرب گرفتار و گرفتاران غرب

 

تا اینجا هنوز در منطقه منطق وارد نشده ایم که مشکل دور پیش آید، زیرا منطق مسبوق به شرط یا شرایط مقدم بر آن است. ما بدون درک قبلی و بدون تعلق به یک عالم نمی توانیم هیچ علم حصولی و دستور عمل اخلاقی و تکنیکی داشته باشیم. کسی می تواند مسئله غرب را طرح کند که به نحو حضوری احساس کند که قرار و آرامش در خانه غرب به هم خورده است. به این جهت تا قرن نوزدهم پرسش از غرب مطرح نشد و این مسئله نمی توانست مطرح شود. (عجیب نیست که اکنون هم کسانی با طرح آن مخالفند که تعلقی به قرن هجدهم و ایده آل های آن دارند و هنوز خبر تزلزل بنیاد آن ایده آل به گوش جان آنها نرسیده و به این جهت در گوش تنشان هم فرو نمی رود.)

 

گفتیم که برای پی بردن به حقیقت غرب باید وضع موجود غرب را تحلیل کرد. وضع موجود غرب یعنی چه و از کجا می گوییم که غرب وجود دارد؟ وجود غرب تا این اواخر مطرح نبوده و هنوز هم به درستی مطرح نشده است. وقتی لفظ «غرب» و «شرق» به میان می آید، معمولا غرب را غرب جغرافیایی و مجموعه کشورهایی که تا چند سال پیش در پیمان آتلانتیک شمالی در مقابل نظام شوروی قرار گرفته بودند تلقی می کنند. آثار این تلقی هنوز اینجا و آنجا یافت می شود.

 

البته پذیرفتن اینکه غرب نحوی نسبت با مبدأ عالم و آدم و تفکر و تلقی خاصی از موجودات و حتی روش زندگی معین باشد دشوار است. یعنی نه زبان ها مستعد بیان و توضیح این معنی است و نه گوش ها آمادگی شنیدن دارند. اگر شأن غرب را در تفکر بجویند، ملامت می شوند که تفکر شرقی و غربی ندارد، زیرا تفکر یا اصیل و حقیقی است و یا غیر اصیل و شبه حقیقی.

 

علم و تکنیک را هم نباید به قوم و فرهنگی خاص نسبت داد و این هر دو به بشر تعلق دارد و اگر در حوزه اخیر در غرب جغرافیایی پیشرفت داشته است، نباید آن را متعلق را و مختص به غرب دانست، زیرا زمانی هند و مصر و بابل و کلده و ایران مهد علم بوده و اخیرا هم اروپای غربی و امریکای شمالی کانون علم شده اند. وقتی از علم بابلی و مصری و ایرانی و ... سخن به میان نمی آید، نسبت دادن علم به غرب هم وجهی ندارد. مگر نه این است که علم کنونی دنباله متقدمان است؟

 

ظاهرا این سخن هم مستدل است و هم با عمیق ترین احساس های ما پیوند دارد و به این جهت بحث و چون و چرا کردن در آن به نتیجه ای فوری نمی رسد و آنچه از آن عاید صاحب بحث می شود، بیشتر ملامت انتساب به کج اندیشی و کج فهمی است. می گویند علم و تکنیک را از آن غرب دانستن، بزرگ کردن غرب و ترساندن مردمان از آن و سست کردن همت علم طلبی و ترقی خواهی اقوام غیر غربی است. نسبت دادن علم به نژاد مردم ساکن در غرب جغرافیایی بسیار بی اساس است و بیم داشتن از آثار و نتایج آن وجهی ندارد و کسی به آن اعتنا نمی کند. اگر بتوان غرب را به صورت شرایط تاریخی پدید آمدن وضع غالب در جهان کنونی درک کرد، نه فقط اقوام و مردمان متعلق به فرهنگ های دیگر احساس کوچکی و ضعف و سستی نمی کنند  و از غرب نمی ترسند، بلکه چون احساس می کنند که قدرت غرب مطلق نیست و با ضعیف شدن شرایطی که در آن پدید امده است رو به ضعف می رود، روح اعتماد در ایشان تقویت می شود.

 

سیر مطالعاتی غرب شناسی

غرب شناسی استراتژیک

سیر مطالعاتی امریکا شناسی

 

در مقابل، وقتی علم و تکنیک و هنر و سیاست متجدد را کمال متعلق به نوع بشر بدانند، ناگزیر- لااقل ناگزیر در عمل- تصدیق کرده اند که غرب صاحب کمال است و کمال را باید از غرب فرا گرفت و همه باید در راهی که غرب رفته است بروند. در حقیقت، با انکار غرب توجیه وضع تقلید آسان می شود. وقتی علم و تکنیک و فکر و ادب و هنر و سیاست پدید آمده در غرب، نه از امور تاریخی، بلکه مرحله کمال زندگی نوع بشر باشد- که همه می توانستند و می بایست به آن برسند و اگر نرسیده اند موانع روحی و قهر سیاسی آنان را از راه باز داشته است- مگر گریزی از این می ماند که غرب پیر و مرشد و راهنما و مرجع در علم و تکنیک و تدبیر امور و طرز زندگی و گذران است؟

 

شاید کسانی بگویند مگر اکنون این طور نیست و علم و تکنیک و سیاست و حتی ادب و هنر غرب در همه جا آموخته نمی شود؟ بله، آموخته می شود، ولی کارها با آموختن پایان نمی یابد، بلکه اینها در زندگی مردم همه نقاط عالم و در همه فرهنگ ها عنصر اصلی و اساسی است. قضیه گاهی طوری درک و طرح می شود که گویی غرب را باید چیزی جدا از همه چیزها و در تقابل با فکر و روح مردمی که در غرب جغرافیایی زندگی می کنند دانست. غرب همه جا حاضر است، حتی در طرز راه رفتن و غذا خوردن و لباس پوشیدن یا در سیاحت و سفر کردن و ... عقل راهنمای زندگی کنونی هم عقل غربی است.

 

کسانی بی هیچ پروایی دم از این می زنند که ما عقل داریم و درست را از نادرست و خوب را از بد تمیز می دهیم. به نظر آنان نسبت دادن چیزها به شرق و غرب، نه درست است و نه مشکلی را حل می کند. این سخنان البته وجهی دارد. آنها راست می گویند که خوب را از بد و درست را از نادرست تشخیص می دهند، اما پیشنهاد این است که اگر اهل فلسفه قدری درباره میدان و ملاک تشخیص خود تامل کنند، شاید آن میزان و ملاک چندان طبیعی نباشد.

 

اگر این میزان را عقل بدانیم می توانیم بگوییم عقل بر دو قسم است: عقل خام و عقل پرورده. عقل خام، توخالی است و عقل پرورده در تاریخ و با تاریخ پرورش یافته است و به این جهت، در درون تاریخ می تواند حکم کند نه اینکه بر تاریخ حکومت کند. می دانم که هم اکنون یکی از دور فریاد برداشته است: «این جبر است و انکار آزادی و حقوق بشر. این تاریخ گرایی است» ولی این نه جبر است و نه ربطی به انکار آزادی و حقوق بشر و تاریخ انگاری دارد.

 

کسی که وضع موجود را می پذیرد و نمی خواهد در حقیقت عالمی که در آن به سر می برد تحقیق کند و حتی دیگران را از تفکر درباره آغاز و پایان چیزها و انکار بر حذر می دارد و تحقیق درباره چگونگی آغاز تاریخ غربی و وضع کنونی و مأل و مقصود آن را زائد و بی وجه می داند، عقلش با مشهورات و مسلمات عالم کنونی و رسوم غالب مناسبت و سنخیت دارد. اگر پیش آوردن جبر و تاریخ انگاری مورد داشته باشد، باید گفت که این عقل تاریخ زده و محروم از آزادی و گم گشته در مقبولات و مشهورات و پرحرفی های زمانه است که گرفتار جبر شده است.

 

البته همه کسانی که علم و تکنیک و اقتصاد و توسعه را متعلق به غرب نمی دانند نظر و مقصود و واحدی ندارند. یعنی همه از این اصل قرن هجدهم که بر طبق آن «زمان غرب زمان مطلق و آینده آینده علم و ترقی است» پیروی نمی کنند و نمی گویند که علم موجود صورت کامل علم، و مسیری که بشر پیموده مسیر طبیعی و قابل پیش بینی بوده است، بلکه شاید علم را به صورت واقعیت بپذیرند و اهمیت آن را تصدیق کنند و به تامل در این معنی بپردازند که آیا می توان و اگر می توان چگونه باید آن را از وضعی که در آن است و از پیوندی که با قهر و قدرت دارد بیرون آورد. مقصود از حضور غرب در علم کنونی این نیست که احکام فیزیک و ریاضی از نوع احکام ایدئولوژی است. بلکه با عالم غربی یگانه شده است؛ چنان که سیاست، هنر، ادب، سیر و سلوک وآداب و رسوم هم با آن عالم هماهنگ شده اند.

 

نقد دموکراسی

عالم غرب مدرن

سیر مطالعاتی صهیونیسم شناسی

 

اگر بتوانیم این هماهنگی را تحلیل کنیم، می توانیم بعضی اوصاف غرب را بیابیم، ولی این تحلیل کاری بسیار دشوار است و به خصوص بر این فرض قرار دارد که غرب و تمام چیزهایی که نشان از آن دارند و در عین حال نشانه آنند، می توانستند به صورت دیگری وجود یابند یا اصلا به وجود نیایند. اتفاقا این قول با آزادی بشر موافقت دارد، وگرنه آن که می گوید وضع موجود مرحله کمال زندگی بشر است و راه این کمال از پیش مقرر شده است، باید این وضع را وضع مطلق و دائمی بداند و در نتیجه نمی تواند آزادی را تصدیق کند.

 

تحلیل غرب در صورتی میسر است که اولا وجود چیزی به نام غرب را به نحو اجمالی درک و تصدیق کنیم- و البته این چیز در زمره چیزهای دیگر نیست، بلکه نحوی از انحای وجود بشر است؛ ثانیا آن را عین تمدن فعلی غرب و به خصوص تمدن مطلق بدانیم؛ و ثالثا غرب را با آثار و مظاهر آن خلط نکنیم.

 

سرباز عقل: درباره غرب: رضا داوری اردکانی// طرح پرسش از غرب

نظرات  (۱)

  • ♕αяαмεsн♕ ...
  • سال نو مبارک ♥
    پاسخ:
    سال نو شما هم مبارک :)  

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">