برخورد و مواجه با عقل
برخورد و مواجه با عقل
وقتی انسان با عقل بیگانه شد، عقل نیز با انسان بیگانه می شود، زیرا صمیمیت عقل با انسان تنها در گرو صمیمیت انسان با عقل است. عقل با کسی صمیمی می شود که او نیز صمیمیت خود را به عقل نشان داده باشد. چگونه ممکن است کسی با عقل بیگانه باشد و در عین حال از عقل انتظار صمیمیت داشته باشد؟
کسی که عقل را جدی نمی گیرد، عالم را معقول نمی بیند و کسی که عالم را معقول نداند خود را نیز باور نخواهد داشت. ارجمندی عقل آدمی، بالذات و بنفسه است. هیچ چیز دیگر نمی تواند به عقل ارجمندی و ارزش دهد بلکه این عقل است که بر درستی و ارجمندی هر چیز دیگر گواهی می دهد.
عقل هم کشاف است و هم نقاد و به همین جهت نقد عقل نیز با خود عقل انجام می پذیرد. وقتی عقل خود را به محک نقد می زند، در واقع تواضع خود را نیز نشان داده است. به این ترتیب می توان گفت تواضع از خواص عقل به شمار می آید. این بیان تواضع آمیز از آثار عقل است که گفته می شود:
تا بدآنجا رسید دانش من که بدانم همی که نادانم
منبع: «ماجرای فکر فلسفی در جهان اسلام» غلامحسین ابراهیمی دینانی، انتشارات طرح نو، جلد اول، ص 43
(کپی برداری از «اسرافیل» فقط با ذکر منبع مجاز است)