غرب شناسی: امریکا شناسی: صنایع فرهنگی و رسانه های امریکا: امریکا به مثابه امپراتوری
غرب شناسی
امریکا شناسی
صنایع فرهنگی و رسانه های امریکا
امریکا به مثابه امپراتوری
امریکای قرن بیست و یکم، امروز بیشتر به اواخر دوران امپراتوری قرن بیستم بریتانیا شباهت دارد تا به مجموعه ای از ایالات متحد که موسسان قانون اساسی امریکا پس از جنگ های استقلال در کنوانسیون فیلادلفیا در سال 1787م. پایه ریزی کردند.
بزرگترین نگرانی موسسان و رهبران آن روز امریکا این بود که نظام و جامعه امریکا روزی همانند امپراتوری های اروپا بشود؛ ولی چندان نگذشت که امریکا همان راه قدرت های اروپایی را طی کرد.
امروزه امریکا به گفته آرتور سلازینجر- یکی از مورخان برجسته این کشور که روزگاری نیز مشاور کندی رئیس جمهور پیشین امریکا بود- دارای رئیس جمهور امپراتوری است. به این فهرست باید بدون شک امپراتوری اقتصادی و امپراتوری رسانه ای امریکا را هم اضافه کرد.
ناسیونالیسم و امپراتوری، دو واژه ای است که امریکایی ها همیشه از استعمال آن برای مملکت خود پرهیز دارند؛ زیرا هر دو واژه برای امریکا که از ملیت های مختلف تشکیل شده است، جنبه منفی دارد، ولی در داخل خود امریکا این حس برتری و امپراتوری کاملا احساس می شود؛ گرچه شکست و عقب نشینی اقتصادی، سیاسی و نظامی امریکا، به ویژه در اواخر قرن بیستم و اوایل این قرن، این اسطوره و مفاهیم مبهم و ناشناخته را متزلزل کرده است.
بیشتر مردم امریکا نمی دانند منظور و مفهوم جامعه مدنی چیست، واژه ای که غرب و در راس آن امریکا، در آغاز فروپاشی شوروی و انقلاب مخملی در اروپای شرقی، آن را متداول ساخت، گسترش داد و تبلیغ کرد. ابر قدرت و مملکت یا کشور شماره یک، دو عنوان مورد استفاده نخبگان و مردم عادی امریکاست. عنوان نخست، بیشتر بین رهبران سیاسی، اقتصادی و رسانه ای امریکا کاربرد دارد؛ و دومین عنوان بیشتر میان شهروندان، مصرف کنندگان و مردم عادی معمول است.
نویسنده: پروفسور حمید مولانا
(کپی برداری از «اسرافیل» فقط با ذکر منبع مجاز است)
- ۹۷/۰۱/۰۶