سرباز عقل

مطالبی درباره فلسفه و جامعه شناسی | غرب شناسی | شرق شناسی | اسلام و ایران | رسانه و تکنولوژی | سیر مطالعاتی

سرباز عقل

مطالبی درباره فلسفه و جامعه شناسی | غرب شناسی | شرق شناسی | اسلام و ایران | رسانه و تکنولوژی | سیر مطالعاتی

مشخصات بلاگ
سرباز عقل

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ»
«إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حَتّىٰ یُغَیِّروا ما بِأَنفُسِهِم»
خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی‌دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند. (قرآن کریم. سوره مبارکه رعد آیه 11)

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فلسفه غربی» ثبت شده است

غرب شناسی

مسیحیت در خدمت سیاست غرب

 

به نظر می‌رسد که در عالم اسلام و خاصّه در نزد ایرانیان تا دوره‌ی معاصر و حتی صرفاً تا سده‌ی اخیر، هیچگاه تفکر غربیان مستقل و جدا از اعتقاد دینی آنها، یعنی مسیحیّت مطرح نشده باشد. از لحاظ تاریخی چنین مینماید که فرد غربی از نظرگاه مسلمانان ایرانی الزاماً مسیحی است و فرقی نمی‌کند که او کاتولیک یا اورتدکس و یا پروتستان باشد، یا از کشوری معین و با قصد و غرض خاصّی به ایران آمده باشد. به هر صورت مشخصه‌ی غربیان، در درجه‌ی اول، مسیحی بودن آنها دانسته شده است و به نحو عام «خاج‌پرست»، «چلیپاپرست»، نصارا و ترسا نامیده شده‌اند، بدون اینکه الزاماً فِرَق و مذاهبِ مختلف آنها در نظر گرفته شوند، البته بجز ارامنه و نسطوری‌ها که به سبب شناخت درون‌مرزی و بومی، بی‌آنکه از لحاظ اعتقادی متفاوت از آنها دانسته شوند، آشناتر و شناخته‌تر تلقی شده‌اند و به مانند کلیمیان در اذهان ایرانیان سابقه‌ی تاریخی طولانی‌تری را تداعی می‌کنند تا گروهی از عصر مغول به بعد گاهی «فرنگان» و بعد فرنگیان نامیده شده‌اند.

 

ایرانیان مثل تمام مسلمانان دیگر، اطلاعات بنیادی خود را در مورد این امم، از کتاب آسمانی خود می‌گیرند و در قرآن مجید، اشاره‌های زیادی در مورد انبیا می‌یابند و افزون بر سوره‌ی مریم، در جای جایِ کتاب مقدس خود، نام مسیح و شمه‌ای از سیره او را می‌خوانند. از بدو پیدایی ادبیات فارسی، اعم از منثور یا منظوم، به صور مختلف نیز اشارات فراوانی به عیسی و مریم شده است و خاصّه در اشعار، کنایات و ترکیبات زیادی، همچون «عیسی دم» «روان‌بخش عیسی»، «مسیح نفس»، «مسیحای مجرد»، «روی پاک و مجرد چو مسیحا» و غیره ... دیده می‌شود. حتی گاهی بدون اینکه بخواهیم از مسیحی‌زاده‌هایی همچون خاقانی صحبت کنیم، از لحاظ عرفانی در این زمینه- چه در ایران و چه خارج از ایران- گاهی کار به افراط‌گویی کشیده و فی‌المثل حلاج نسخه‌ی اسلامی و عرفانی مصیبت مسیح قلمداد گردیده است.

 

بقیه متن در «ادامه مطلب»

(کپی برداری از «اسرافیل» فقط با ذکر منبع و لینک مستقیم مجاز است)

  • سرباز عقل

غرب

غرب شناسی

نژاد گرایی در اندیشه بزرگان غرب

.

نژاد پرستی 2

«نژاد تمدن را نمی سازد، بلکه تمدن است که ملت ها را خلق می کند» (ویل دورانت)

.

اندیشه های نظری مهمترین حامل های پدیده نژاد گرایی در طول تاریخ غرب، به ویژه در چند سده اخیر به شمار می آیند. این اندیشه ها در پی آنند که برای «غرب محوری» پشتوانه ای نظری و مبنایی به ظاهر عقلانی جست و جو نموده و در عوض جوامع غیر غربی را با نسبت دادن اوصاف گوناگون، اما غیر واقع بی اعتبار و عاری از کمالات جلوه دهند.

.

.نژاد پرستی 3

این اندیشه ها گاه برای تحقیر جوامع غیر غربی و ارائه پشتوانه های نظری اصالت نژادی خود را از داده های تاریخی مدد می گیرند و از سیر تاریخی روح  و نسبت آن با «آزادی» سخن به میان می آورند، و گاه نیز به عامل جغرافیا متوسل می شوند و شرایط اقلیمی و وضعیت آب و هوایی را در شکل گیری درجات و مراتب نژادی ذی مدخل می دانند. برخی نیز اصالت نژادی را در مقوله ذات جست و جو می کنند و از نژاد اولیه سخن می رانند و آن را را نژادی پاک، آقا و صاحب دنیا می خوانند.

.

.نژاد پرستی 5

.

بقیه متن در «ادامه مطلب»

(کپی برداری از «اسرافیل» فقط با ذکر منبع مجاز است)

  • سرباز عقل

 

غرب| غرب شناسی| عالم تجدد و بحران تفکر غربی| سرباز عقل: غرب با تفکری که در آن بشر به صورت موجودی صاحب علم و اراده و قدرت ظاهر شد و می بایست همه چیز را در تصرف و تملک خود در آورد، پدید آمد. در این طریق احراز قدرت، حوادث مهمی مثل اصلاح دینی و مواجهه به سنن و رسوم و رجوع به علم و تقدس زدایی و بسیاری چیزهای دیگر پیش آمد، ولی اینها حوادث پراکنده و بی ارتباطی نبود که اتفاقا با هم جمع شود یا یکی در پی دیگری بیاید و تاریخ غرب را قوام دهد بلکه هر یک با دیگری تناسب داشت و مظهر تاریخ جدیدی بود که تجدد خوانده شد.

.

بحرانی که در عالم کنونی وجود دارد بحران تفکر غربی است. در این تفکر بشر به جایی رسیده است که دیگر هیچ امید و پناهی بیرون از خود ندارد. لازمه این وضع تفوق قدرت اراده و اراده به سوی قدرت است. اما این قوت و قدرت هر چه باشد، قوت و قدرت محال است و مآلا در طریق نابودی و ویرانی  نیست سازی قرار می گیرد. آن مرد بزرگ دانمارکی قرن نوزدهم از این معنا خبر داشت که می گفت بی خدا بودن، بی خود بودن است. این وضع نمی تواند ادامه یابد. بشر اکنون در معرض خطری بزرگ قرار گرفته است و اگر نتواند راه تازه ای بیابد نابود می شود. درمان هایی که معمولا برای مشکلات ذکر می شود عین بیماری است. وضع نیست انگاری را با صورتی از نیست انگاری نمی توان دفع کرد. باید در جوهر نیست انگاری تفکر کرد تا مقدمات گذشت از آن فراهم آید.

.

 

  • سرباز عقل