تاریخ فلسفه اسلامی: ماهیت و چیستی فلسفه. تعاریف فلسفه و تفکر
تاریخ فلسفه اسلامی: ماهیت و چیستی فلسفه
تعاریف فلسفه و تفکر
یکی از تعریف های مشهور فلسفه که مورد توجه حکمای اسلامی نیز قرار گرفته این است که می گویند: «فلسفه عبارت است از علم به اعیان موجودات بدان گونه که در واقع، تحقق دارند تا آنجا که در گنجایش توان بشر است» تعریف دیگری نیز در کتب فلسفی دیده می شود که مورد توجه برخی از حکامی اسلامی واقع شده است. در آن تعریف، فلسفه «تشبّه به إله» خوانده شده است.
همان سان که مشاهده می شود در تعریف فلسفه و بیان ماهیت واقعی آن اختلاف نظر بسیار است. ارائه یک تعریف جامع و مانع که مورد قبول همه اندیشمندان و فلاسفه جهان قرار گیرد کار آسانی نیست. در عین حال از یک نکته نباید غافل بود و آن نکته این است که آنچه در باب حقیقت فلسفه ارائه شده به نوعی با عقل و تفکر استدلالی ارتباط دارد و این همان چیزی است که می تواند وجه مشترک همه تعریف های مزبو به شمار آید. کسانی که می گویند فلسفه «تشبّه به إله» است به نقش اساسی عقل و برهان در فلسفه آگاهی دارند ولی از این نکته نیز غافل نیستند که اگر عقل در فعالیت همیشگی خود به چیزی بالاتر و بیش از خویش می اندیشد ناچار آن چیز باید «إله» باشد زیرا در صحنه عالم امکان، موجودی برتر و بالاتر از عقل نمی توان یافت.
از سوی دیگر عقل به روشنی می داند که ادراک ذات حق- تبارک و تعالی- امکان پذیر نیست. به این ترتیب عقل به چیزی می اندیشد که از ادراک ذات آن ناتوان است. همین عقل در مورد ادراک عالم، خود را ناتوان نمی بیند و همانند آئینه ای است که صورت جهان در آن منعکس می گردد. عالمی که در عقل جلوه گر می گردد یک جهان عقلی است که مشابه عالم عین به شمار می آید. به این ترتیب می توان گفت با نیروی فلسفه انسان به یک عالم عقلی تبدیل می شود که با عالم عینی مضاهی و مشابه است.
وقتی گفته می شود فیلسوف یک جهان عقلی است که با جهان عینی مشابهت دارد منظور این نیست که در ادراک فلسفی خطا رخ نمی دهد زیرا انسان همواره در معرض خطا و اشتباه قرار دارد و هر اندازه اندیشه های او عمیق تر و متعالی تر باشد، خطای او نیز ممکن است ژرف تر و سهمناک تر به وقوع پیوندد. ولی نکته جالب توجه این است که انسان از طریق تفکر می تواند به خطا و اشتباه خود نیز پی ببرد و از آن دوری جوید.
به این ترتیب پی بردن به خطا و دوری جستن از آن نیز به وسیله تفکر و استدلال صورت می پذیرد. به سخن دیگر، خطای در فکر از طریق فکر و تعقل قابل اکتشاف بوده و دوری جستن از آن نیز به کمک فکر، امکان پذیر خواهد بود. وقتی بپذیریم که عقل از توان پی بردن به خطای اندیشه برخوردار است به آسانی می توان پذیرفت که نسبت به میزان محدودیت خویش نیز آگاهی دارد.
با توجه به آنچه ذکر شد می توان گفت فیلسوف به عنوان کسی که بر اساس عقل و استدلال به جهان هستی می نگرد نسبت به آنچه نمی داند جاهل بسیط خواهد بود. جاهل بسیط به کسی اطلاق می شود که اگر چیزی را نمی داند نسبت به ندانستن خود آگاهی دارد، برخلاف جهل مرکب که ممکن است انسان چیزی را نداند و نسبت به ندانستن خویش نیز نادان باشد.
سرباز عقل: ماجرای فکر فلسفی در جهان اسلام: غلامحسین ابراهیمی دینانی