امریکا شناسی: نیمه پنهان امریکا. رواج فساد و رشوه خواری در امریکا
امریکا شناسی
نیمه پنهان امریکا
رواج فساد و رشوه خواری در امریکا 4
جک لندن نویسنده شهیر آمریکایی، صحنه های جالبی از مبارزات و اعتراضات کارگری و فقر و بیکاری و شرایط مشقت بار کاری در سال های پایان قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم را توصیف می کند. او خود قربانی خشونت و فقر و تبعیض سرمایه داری آمریکا بود و به دلیل تنگدستی خانواده اش، علی رغم استعداد بسیار، ناگزیر از ترک درس و مدرسه گردید و سال های زیادی را در جست و جوی کار و به صورت آواره ای ژنده پوش، با گدایی سر کرد. داستان تکان دهنده اعتراف او ، توصیف زیبایی از خیابان گردی های فقیرانه اوست. جک لندن در کتاب «پاشنه آهنین» به توصیف مبارزات و اعتصابات کارگری و خشونت سرکوبگرانه دولت لیبرال آمریکا علیه اعتصابیون گرسنه پرداخته است.
به راستی آدمی حیرت می کند که وعده های انسان گرایانه عصر روشنگری و ایدئولوگ های لیبرال را باور کند یا خشونت وحشیانه پلیس را؟ در واقع گهگاهی آش جانبداری حکومت آمریکا از سرمایه داران آن چنان شور می شود که صدای سکانداران این سیستم نظیر آبراهام لینکلن را نیز در می آورد. جک لندن در رمان پاشنه آهنین عباراتی را از آبراهام لینکلن نقل می کند که حکایت از تیزبینی او در دیدن افق بحرانی جمهوری سرمایه سالار آمریکا دارد. آبراهام لینکلن می گوید:
«من برای کشورم در آینده ای نزدیک بحران بزرگی را پیش بینی می کنم، بحرانی که من از آن بیمناکم و از این که این بحران امنیت کشورم را به خطر خواهد انداخت، می لرزم... کمپانی های بزرگ با برخورداری از همه امتیازات بر سریر قدرت تکیه زده اند... نتیجه این وضع آن خواهد شد که روز به روز فساد و رشوه خواری در طبقه بالای جامعه و در دستگاه حاکمه رواج و رونق بیشتری پیدا کند و سرمایه داری بزرگ این کشور تلاش کند تا با سرکوبی مردم، دوران حکومت و فرمانروایی خود را طولانی تر نماید و این وضع همچنان ادامه خواهد یافت تا تمام سرمایه کشور در دست تنی چند متمرکز شود و جمهوری از پا درآید و نابود شود»
اینک پیش بینی آبراهام لینکلن تحقق یافته است. در ایالات متحده آمریکا از آغاز، «جمهوری» یک مضحکمه بوده است. نه صرفا به این علت که در آمریکا اگر پول و پشتوانه میلیونی و تبلیغات نباشد، رفتن به کاخ سفید یک آرزو است، و باز نه فقط به این سبب که هر دو حزب اصلی این کشور آشکارا نمایندگی گرایش های مختلف سرمایه مالی و تجاری این کشور را بر عهده دارند و آرای مردم در این میانه صرفا مشاطه گر حاکمیت دلارهاست، بلکه اساسا فرم نظام سیاسی در آمریکا به گونه ای طراحی شده است که الیگارشی مالی حاکم بر دیوان عالی (که خود تابعی از توازن قوای دو جناح اصلی سرمایه سالاری آمریکا است) تعیین کننده نهایی رئیس قوه مجریه در این کشور است. گواه این سخن، انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال 2001 میلادی است که با وجود این که اکثریت آرای شرکت کنندگان در انتخابات، به نفع کاندیدای دموکرات های بود، جناح سیاسی جمهوری خواه از طریق قضات «دیوان عالی ایالات متحده آمریکا» موفق به فرستادن کاندیدای مورد نظر خود، جرج دبلیو بوش به کاخ سفید شدند.
اینها صرفا ادعای مخالفان و منتقدان دولت ایالات متحده آمریکا نیست، بلکه گاه روسای جمهور دولتمردان ذی نفوذ آمریکایی نیز در این خصوص اعترافات صریحی دارند. وودرو ویلسون، رئیس جمهور پرآوازه آمریکا در سال 1913 گفته است:
«اربابان و صاحب اختیاران واقعی حکومت ایالات متحده، صاحبان صنایع و سرمایه داران بزرگ هستند»
اسرافیل: نیمه پنهان آمریکا: ارکان تمدن آمریکا: شهریار زرشناس