از بیداری اسلامی تا تمدن اسلامی. بیداری اسلامی و طرح عالم دینی
از بیداری اسلامی تا تمدن اسلامی
بیداری اسلامی و طرح عالم دینی
نظریه مهدویت ما در تشیع می گوید که آخر تاریخ از تو نیست و از من است. آخر تاریخ اتفاقا، غیر دینی نیست، بلکه دینی است. یعنی در آخر، انسانی قدسی و ملکوتی می آید و این نظام را به هم می زند و نظام تو هم به هم می خورد. قرون وسطی چیست؟ غربی ها می گویند که یونان بوده و رنسانس یا عصر جدید و این وسط، همان قرون وسطی است. ما به غربی ها می گوییم شما در قرون وسطی دوم قرار دارید؛ ما اگر به هزار سال پیش برگردیم و به اهالی قرون وسطی بگوییم که آیا شما قبول دارید در قرون وسطی هستید، می گویند نه خیر، کدام قرون وسطی. ما داریم جلو می رویم و پیشرفت هم داریم. ما به غربی ها می گوییم شما در همان وضعیت هستید. شما فکر می کنید که در پایان تاریخ هستید، شما هم در قرون وسطی هستید، منتهی قرون وسطی جدید. یعنی اندیشه مهدویت به ما می گوید که در آخر، عالم به دست انسان های ملکوتی و قدسی و الهی می افتد و در دست شما نمی ماند. این یعنی شکستن پایان تاریخ و این یعنی کمال ندیدن اندیشه لیبرال دموکراسی و این یعنی نقد غرب.
حالا نظریه تمدنی ما از مهدویت، شروع می شود و می آید در نظام سیاسی ما که این باید وصل شود. پس، از مرحله نهضت شروع کردیم، به نظام سیاسی رسیدیم و از نظام سیاسی هم باید به نظریه تمدنی برسیم. یعنی در بیداری اسلامی دو جنبه داریم: سکس جنبه سلبی و دیگری جنبه ایجابی. جنبه سلبی در قسمت نهضت انجام شده و به نظام رسیده و نظام اسلامی الان به جنبه ایجابی رسیده است. منتهی جنبه ایجابی نظام دو مرحله دارد: مرحله اجمال و مرحله تفصیل.
مرحله اجمالش همان نظام جمهوری اسلامی است و مرحله تفصیلش، هم در وضعیت موعود است و هم در حرکت به سوی موعود. نکته مهم این است که این نظام از اجمال به تفصیل برود که این همان چیزی است که مقام رهبری از آن به جنبش نرم افزاری تعبیر می کنند و مرتب می گویند تحول در علوم انسانی که معنی اش همین است؛ یعنی باید جامعه اسلامی را و افکارش را از اجمال بسط بدهیم و به تفصیل برسیم. آیا اقتصاد ما اسلامی است؟ هم هست و هم نیست. آیا بانک های ما بانک های اسلامی است؟ هم هست و هم نیست. آیا جامعه ما جامعه اسلامی است؟ هم هست و هم نیست؛ اجمالا هست. آیا برنامه های تلویزیون، اسلامی است؟ هم هست و هم نیست؛ اجمالا هست. اما تا نظام ایدئال خیلی فاصله داریم و به وسیله این جنبش نرم افزاری باید حرکت کنیم. حالا که دیگر بیداری اسلامی ما سلبی نیست، بلکه ایجابی است و باید از این حرکت کنیم و به تفصیل برویم.
ما الان جامعه اسلامی و نظام اسلامی هم داریم؛ اما کل عالم، غیر دینی و غیر اسلامی است. اگر جامعه و نظام ما هم دینی باشد، اما آن دایره بزرگتر، عالم غیر دینی باشد، این دو (جامعه و نظام دینی) از بین می رود چنانکه در مشروطه هم از بین رفت. پس باید دایره سوم را هم فتح کنیم. یعنی حالا که از استعمار و استبداد راحت شدیم و بیداری اسلامی مرحله سلبی را گذرانده است، باید تمدن اسلامی مان را هم در مقابل تمدن غربی قرار دهیم. یعنی یک هنر تمام عیار دینی در مقابل هنر غربی؛ بانکداری و اقتصاد اسلامی تمام عیار در مقابل غرب؛ جامعه اسلامی تمام عیار در مقابل غرب. حد نهایی هم مهدویت است. اما در یک ایستگاه بین اینها باید قرار بگیریم. این همان بحثی است که به آن الگوی اسلامی پیشرفت می گویند. حرکت را باید انجام دهیم و اگر در همین مرحله اجمال بمانیم، حتما ملاک ها و شاخص های تمدن غربی، نظام دینی را غیر دینی می کند. بنابراین، جامعه دینی و نظام دینی و عالم دینی حرف ما می شود.
الان در چه وضعیتی هستیم؟ جامعه دینی و نظام دینی و عالم غیر دینی. دایره سوم بزرگتر است واگر این عالم دینی فتح نشود یا متزلزل نشود یا به مقابله با آن برنخیزیم، دو بخش اول را از بین خواهد برد.
اسرافیل: تمدن برتر: نظریه تمدنی بیداری اسلامی و طرح عالم دینی: موسی نجفی