مظاهر و نمایندگان تفکر و فرهنگ غربی هرگز شرق را در برابر غرب قرار نداده اند. شرق- هند و احیانا ایران باستان- در نظر آنان گذشته غرب یا انحراف از مسیر حقیقی تاریخ و عارضه کودنی و بلاهت در تاریخ بشر است.
مطالب مرتبط:
مظاهر و نمایندگان تفکر و فرهنگ غربی هرگز شرق را در برابر غرب قرار نداده اند. شرق- هند و احیانا ایران باستان- در نظر آنان گذشته غرب یا انحراف از مسیر حقیقی تاریخ و عارضه کودنی و بلاهت در تاریخ بشر است.
مطالب مرتبط:
هنر در تمدن شرقی و عرفان شرقی | تفاوت عرفان اسلامی و عرفان هندی | توحید و اساطیر: تفاوت عمده میان این دو نوع عرفان و حکمت (عرفان اسلامی و عرفان هندی یا عرفان شرقی) آن است که عرفان هندی مستند به اساطیر است، در حالی که عرفان اسلامی ارتباطی به اسطوره ندارد. اسطوره مقامی است که قبل از زمان و مربوط به پیدایش کائنات است. در این تطبیق موضوعی معلوم شد که عرفان اسلامی مرحله ای بسیار بسط یافته تر و کامل تر از عرفان تمدن هندو و عرفان هندی است و اینکه شرق شناسان گفته اند عرفان مسلمانان مباحث خود را از عرفان هندی گرفته اند مطلب درستی نیست.
مطالب مرتبط:
ژاپن، چین، هند و ایران در مواجه با غرب
بودیسم، هندوئیسم، یهودیت و مسیحیت
درباره مدرنیته | شکل گیری دوره مدرن | معنی مدرن: دوره مدرن و مدرنیته از کی و کجا آغاز شده است؟ شاید یک جریان طبیعی، یا انگیزه ی طبیعی، در ذهن ما این است که آنچه را به آخر نزدیک است مدرن بدانیم. ولی در اینجا این سوال پیش می آید که اگر قرن سیزدهم بود و زمان توماس آکوئینی، چرا نمی گفتند که ما مثلا از قرن دهم به بعد وارد دوره مدرن و مدرنیته شده ایم، یعنی قرن یازده، دوازده و سیزده. چرا آن موقع این تلقی از مدرنیته نبود نبود؟
شرق و غرب و اسلام | تبادل فرهنگی و تهاجم فرهنگی: چرا ما اکنون قرابت بیشتری با معارف غربی احساس می کنیم و چرا در حافظه و فتوای باطن ما لس آنجلس و نیوجرسی نزدیک تر از کلکته و دهلی است، در حالی که ما از نظر مسافت به این مناطق نزدیک تریم؟ به خصوص آن زمان که پاکستان حائل نبود و ما همسایه ی هندوستان محسوب می شدیم، چه چیزی مانع و حاجب ما می شد؟ از طرف دیگر می بینیم که غربی ها اخیرا به اسلام توجه کرده اند. چه چیزی این قرابت و نیاز را ایجاد کرده است؟
غرب شناسی | مسئله شناخت در تاریخ فرهنگی تمدن ها | مراحل فرهنگی تمدن غرب: معروف است که غرب فیلسوف دارد و شرق پیامبر. این مسأله را باید به طور جدی مدنظر ما باشید. اگر گزاره ی شناخت را هسته ی مرکزی فرهنگ و تمدن بدانیم به طور مشخص ابتدای حرکت هر قوم را باید باید بر این بگذاریم که برهوتی از مفاهیم بوده است هیچ چیز از مفاهیم آن جا و در هیچ قومی پیدا نمی کنیم. این که چرا غربی ها عقل گرا هستند و شرقی ها روح گرا باید به محیط جغرافیایی یونانی ها و ترکیه های در غرب آسیای صغیر برگشت. آنجا محیطی است که نوع تعقل را القا می کند اما رمز و راز محیط هند و همچنین چین و تبت امروز و شرق ایران شرایط را مناسب روح گرایی و باطن گرایی می کرده است.
بیداری اسلامی و غرب
بیداری اسلامی و تمدن اسلامی در مقابل جنگ تمدن ها و تمدن غرب
بیداری اسلامی هم به گذشته تعلق داردو هم به حال و هم به آینده. در صورتی که نظریه جنگ تمدنی فقط به آینده تعلق دارد و آن هم آینده ای که غربی ها برای خودشان مفروض گرفته اند که به طور مطلق برنده هستند؛ این وهم است. اما بیداری اسلامی از گذشته ما شروع شده است، امروز هم ادامه دارد و در آینده هم ادامه حیات می دهد؛ زیرا مسلمانان زنده هستند و با دین اسلام پیوند عمیق دارند.
مبانی هنر در شرق و غرب: سینما هنر تکنولوژیک: جهان سینمایی| وضع خاص سینما و زبان آن موجب روی آوردن آن به نحوی خاص از واقعیت ممسوخ و ارزش های موجود و یا تخیل و توهم بی زمینه، و جدا کردن انسان از متن زندگی خود و هفته ها در خود فرورفتن می شود. این مسائل هرچند واقعی می نمایند اما در حقیقت، وهمی محض اند. به هر حال اکنون نگاه بیشتر مردم غرب و حتی شرق به جهان و برخوردشان با جهان، سینمایی شده است. با این حال شرقیان نیز در همین عالم سطحی علی رغم سابقه فکری اسرار آمیز و سیطره ی نسبی عوالم ماورایی در بینش آنها، بعضا بیش از غربیان که با نظرگاه عقلی به عالم نظر کرده اند، به سوی جهان سینمایی گرایش می یابند. فی المثل در هند که مظهر یکی از کهن ترین فرهنگ ها و تمدن های شرقی محسوب می شود، و زندگی سینمایی که پراکندگی و گریز از عالم واقع و عالم حقیقت، و سیر در عالم پندار و اوهام است کم و بیش بر اوضاع مسلط است.
غرب شناسی
بررسی ادوار ماهیت غرب و سیر تاریخ فرهنگی تمدن 3
مراحل مختلف غرب شناسی-اولین مرحله «ماهیت»
به موازات آن هر چه شما به سمت پیکره ی غرب کره ی زمین حرکت کنید با بعد عقل گرای بشر مواجه می شوید بشر در 3000 سال گذشته در این منطقه کاما تعلق می کرده از اولین انسان هایی که آن جا نوشتن را آغاز کردند همه چیز را بر معادلات عقلی خودشان آورده اند لذا در پیکره ی غرب همه چیز عینی و ملموس قابل لمس و درک و فهم است.
در نتیجه میراث بشری شامل سه بخش است در خاورمیانه و آن چه که از کلام وحی به زمین نازل شده است آن چه که از شرق و روح گرایی بوده و آن چه که در غرب زمین اتفاق افتاده و تعقل کرده و به صورت عینی تولید کرده است. لذا هر گاه ما صحبت از غرب شناسی می کنیم بخش عقلانی را تبیین می کنیم . پس اولین شکل غرب شناسی شکل ماهیتی غرب است . چیستی غرب در تفکرش نهفته است.
غرب شناسی عمومی
بررسی ادوار ماهیت غرب و سیر تاریخ فرهنگی تمدن 2
تقسیم بندی چهارگانه در مطالعات غرب شناسی
مطالعات غرب شناسی به طور عمده به چهار بخش تقسیم می شود. مطالعات غرب شناسی تاریخی که سیکل و سیر تاریخی را مورد مطالعه قرار می دهد و مطالعات فلسفی که تاریخ فکری غرب را بررسی می کند. معروف است که شرق پیامبران و انبیا را دارد و غرب فلاسفه را، در واقع دین غربی ها دین تعقل است که این هم یک زاویه در غرب شناسی است چاره ای هم نیست یعنی کسی نمی تواند مطالعات غرب شناسی را صورت بدهد مگر این که مکاتب عمده ی فلسفه ی غرب را بشناسند.
زاویه ی سوم در غرب شناسی جامع شناختی است. در مبحث جامع شناختی غرب به 4 دوره عمده یعنی دوران «سنت» و «دوران مدرنیته و مدرنیزاسیون» و «دوران پست مدرنیته» را مورد سنجش قرار می دهیم. در آخر هم شرایط فعلی غرب یعنی آغاز عصر «ترنس مدرنی» را حتما باید مورد توجه قرار دهیم. زاویه ی چهارم که زاویه اختصاصی ما است زاویه ی دید علوم استراتژیک به غرب شناسی است.
شرق شناسی چیست: ملاحضاتی درباره شرق شناسی| اختلافی که پس از انتشار کتاب شرق شناسی ادوارد سعید درباره شرق شناسی در گرفت، در حقیقت اختلاف میان دو تلقی از شرق شناسی است. فی المثل صاحب کتاب «پست مدرنیسم و اسلام» مواد و مستندات کتاب ادوارد سعید را رد نمی کند و حتی خود قطعاتی از آثار شرق شناسان را می آورد که در آن مسلمانان و غیر اروپاییان تحقیر شده اند، اما با نظر سعید دایر بر اینکه در شرق شناسی چیزی از قهر و استیلا نهفته است مخالفت می کند. او با رجوع به عقل مادی مانند همه پژوهندگانی که حکم وجود و ماهیت را از هم تفکیک نمی کنند و در تفکر موجود بین اند، تلویحا شرق شناسان را به شرق شناسان خوب و بد و آثار آنان را به پژوهش های دقیق و غیر دقیق تقسیم می کند.