غرب شناسی: تاریخ فرهنگ دینی شیطان پرستی
غرب شناسی
تاریخ فرهنگ دینی
شیطان پرستی
ما اگر مروری در تاریخ فرهنگ و آیین های شبه دینی بشر بکنیم تجلیات شیطانی را بسیار قوی می بینیم. در دوران تمدن کهن شرقی استمداد از ارواح خبیثه و شیطان در فرهنگ و تمدن حضوری جدی داشته است. در یونان و روم نیز شیاطین پرستیده می شدند و گاه در چهره خدایان تجلی کرده اند.
در قرون وسطا بسیاری به شیطان پرستی و جادو که با آن کارهای محیرالعقول دست می زده اند گرایش داشته اند. می نویسند: سن توماس به نیروی جادوگران بسیار توجه داشته است. علی رغم سوزاندن بسیاری از شیطان پرستان در قرون پایانی قرون وسطی و اوایل رنسانس، در مدت دو سه قرن، شیطان پرستی و جادوگری که فکری در برابر خداپرستی و دین است مورد توجه قرار می گیرد.
منظومه رنسانسی دکتر فائوستوس همین تذکر به برتری قدرت شیطانی است. گوته نیز با بیان مجدد داستان فائوستوس گویی روح تمدن جدید را شیطانی می خواند که اشپنگلر در فلسفه تاریخ خود از این روح مسیطر و خبیث در حکم صورت نوعی تمدن جدید سخن گفته است.
نکته جالب این است که بسیاری از درام نویسان جادویی و قرون وسطایی مآب به شیطان پرستی و علوم غریبه توجه تام و تمام دارند، حتی پوزیتیویست های قرن نوزده به محافل جادوگری می رفته اند. اسرافیل.