جریان شناسی سیاسی فرهنگی ایران | عوامل گرایش به فرقه های عرفانی: گرایش به سمت فرقه های عرفانی، عرفان های نوظهور و جریان های شبه مذهبی از سوی رهبران و بنیان گذاران این فرقه ها، علل و عوامل مختلفی دارد که در ادامه مطلب مهمترین آنها ذکر خواهند شد.
جریان شناسی سیاسی فرهنگی ایران | عوامل گرایش به فرقه های عرفانی: گرایش به سمت فرقه های عرفانی، عرفان های نوظهور و جریان های شبه مذهبی از سوی رهبران و بنیان گذاران این فرقه ها، علل و عوامل مختلفی دارد که در ادامه مطلب مهمترین آنها ذکر خواهند شد.
فکر فلسفی و فکر دینی
درست است که فکر دینی تسلیم شدن است ولی فکر دینی می تواند معقول باشد و حتما هم این طور است. اصلا دین از عالم بالا و از ممکن غیب آمده و از عالم عقل عبور کرده است. پس معقول است و به نحو معقول بیان شده است. بنابراین فیلسوف که عقلانی و استدلالی فکر می کند می تواند در پرتو تعقل عمیق، برداشت عمیق تر و عقلانی تر از دیانت داشته باشد.
پروتستانتیزم، پیوریتانیسم و مسیحیت صهیونیستی: پروتستانتیزم، روشنگری و نهانگرائی (میستی سیزم) عبرانی (قسمت اول)
«در میان تمامی ادیان، یهودیت دینی دنیوی و دارای تمایلات چپ است. بهشت دنیوی موعود و کلیه تئوریهای یهودی مطروحه، از این تمایل ناشی میشود. «کتاب ایوب» رؤیای تحقق عدالتی است که باید در این دنیا محقق شود. یعنی در آن دنیا نه، بلکه در این دنیا فوراً باید تحقق یابد…! یهودیان خبر از آمدن ملکوت خداوند، قبل از آمدن حضرت عیسی علیهالسلام را دادهاند، اما آنها برخلاف مسیحیان نه در آن دنیا که در همین دنیا آن را انتظار میکشند. در ادبیات دینی یهود در اوان ظهور مسیحیت، مسیح به عنوان شخصیتی که عدالت را به اجرا درمیآورد مورد مدح و ستایش قرار میگیرد.. برای کسانی که اهل راستی و درستی هستند دنیای فاقد خوشبختی مفهومی ندارد. این بنیاد و اساس عدالت یهودی و هر عدالت «اجتماعی» است.
ایده بهشت دنیایی در ذات خود یهودی است. نه تنها از نظر محتوا بلکه از نقطهنظر منبع و سرچشمه نیز چنین است. قالبی یهودی برای تاریخ گذشته و آینده، برای ستمدیدگان تمامی دورانها و بدبختیها که فراخوانی پرقدرت است. این قالب را قدیس آگوستین به مسیحیت و مارکس به سوسیالیزم منتقل کرد. (برتراند راسل، تاریخ فلسفه غرب) تمامی قیامها، اتوپیاها، سوسیالیزمها و دیگر جریانات که خواستار ایجاد بهشت در روی زمین هستند، در بنیان و ماهیت خود دارای آبشخوری توراتی و عهد عتیقی بوده و ریشهای یهودی دارند.»
غرب شناسی
تاریخ فرهنگ دینی
شیطان پرستی
در قرون وسطا بسیاری به شیطان پرستی و جادو که با آن کارهای محیرالعقول دست می زده اند گرایش داشته اند. می نویسند: سن توماس به نیروی جادوگران بسیار توجه داشته است. علی رغم سوزاندن بسیاری از شیطان پرستان در قرون پایانی قرون وسطی و اوایل رنسانس، در مدت دو سه قرن، شیطان پرستی و جادوگری که فکری در برابر خداپرستی و دین است مورد توجه قرار می گیرد.
دین و تجدّد
مواجه یهودیت، مسیحیت و اسلام با تجدّد
قسمت اول
دین یهود از آغاز عصر متافیزیک با یونانیت و روح ناسوتی آن آمیخته است، اما تجدّد زدگی پیش از آغاز متافیزیک و تفکر یونانی بر دین یهود عارض شده بود. این دین در چند مرحله تفسیری جدید به خود گرفت و تحت تاثیر افکار غیر دینی قرار داشته است. در طی این مراحل فراماسونری بر ویرانه های اصولی سنتی اندیشه یهودی- یونانی و معماران آزاد مسیحی شکل گرفت. در واقع دراین فراشد اصول کهن یهودیت در اندیشه ی اومانیستی منحل و دگرگون شد.
درباره ماهیت دین و تلویزیون و سینما
«نیل پستمن» نگاه تلویزیونی را ساده انگارانه،بی مایه، بی زمینه و بریده از چشم انداز تاریخی می خواند. این نویسنده درباره ماهیت دین و تلویزیون و تالیف این دو در نگاه تلویزیونی چنین می نویسد:
دین شعری است آن جهانی و تلویزیون و سینما نثری است این جهانی.
قشریت و تحجّر
قشریت غربی و تحجّر دینی
شک نیست که یکی از مسائل بزرگ ما قشریت و تحجّر است؛ اما به بهانه مقابله با قشریت بلای خطرناک تری به جان ما افتاده است. کسانی می خواهند با توسل به قشریت غربی، تحجر دینی را دفع کنند. ولی با قشرِ چیزی که غیر دین است هیچ نوع قشریت را نمی توان علاج کرد. اگر ماده نیست انگاری و سوفیسم در قالب و قشر دین ریخته شود، لُبّ و باطن و حتی قشر را تباه می کند.
بقیه متن در «ادامه مطلب»
(کپی برداری از «اسرافیل» فقط با ذکر منبع مجاز است)
زندگی در عیش، مردن در خوشی
«زوال فرهنگ در بستر عشرت؛ در عصر رسانه های تصویری»
نویسنده: نیل پُستمن مترجم: صادق طباطبایی
انتشارات: اطلاعات سال و نوبت چاپ: چاپ هفتم 1391
تعداد صفحات: 351 موضوع: تکنولوژی های رسانه ای و فرهنگ
نیل پُستمن، جامعه شناس و پژوهشگر مسائل ارتباط جمعی است که خطر کاربرد تکنولوژی بدون اخلاق را هشدار می دهد. وی با استناد به آمار و گزارش های گوناگون، به بحران نابودی فرهنگ در جهان صنعتی و زوال اندیشه و تفکر، تحت سیطره رسانه هایی همچون تلویزیون می پردازد.
کتاب «زندگی در عیش، مردن در خوشی» با همین دیدگاه به تشریح روند زوال فرهنگ و افول نظام اندیشه در بستر عشرت می پردازد. پستمن رسانه های بصری به ویژه ماهواره های تلویزیونی را با برنامه های تفریحی و سرگرم کننده و طرب زای خود، عامل انهدام فکر و اعوجاج اندیشه در مجموعه عناصر فرهنگ بشری معرفی می کند.
پستمن در این کتاب به تاثیر تلویزیون به خصوص بر فرهنگ، سیاست، خانواده واجتماع آمریکایی می پردازد. وی تلویزیون را عامل شکل دهی به فرهنگ، تفکر و اندیشه مردم آمریکا و آن را عامل حماقت جامعه آمریکا می داند:« جامعه آمریکا از دقیقه ای به دقیقه ی دیگر احمق تر می شود، حرمت های فردی و جمعی، قداست نمادهای مذهبی، احترام مظاهر ملی و سمبل های فرهنگی و ... تحت تاثیر برنامه های تلویزیونی، شکسته و از ارزش تهی شده و اثر بخشی و قدرت سازندگی خود را از دست داده است». از نظر پستمن «آمریکائیان، که سرگرم ترین ملت جهان غرب (به تلویزیون) هستند، کم اطلاع ترین و بی خبرترین مردم نیز هستند که از حداقل اطلاعات عمومی بهره مندند». وی نشان می دهد که چگونه «آمریکای عقل و خرد» عصر رسانه های نوشتاری و کتابتِ سده نوزدهم به «آمریکای احمق و سرگرم خوشی های» تلویزیونی دوران معاصر بدل شده است.
وی با انتقاد شدید از تلویزیون آن را عامل تخریب عناصری همچون علم، فلسفه، دین و سیاست می داند. از نظر پستمن:« اثر تخریی تلویزیون، زمانی بروز می کند که این ابزارِ سرگرمی، وقت گذرانی و تفریح، تمامی مقولات علم، فلسفه، اخلاق، دین، سیاست، تاریخ، فرهنگ و حتی خبر را در قالب سرگرمی و تفریح عرضه می کند».
پستمن در این کتاب بیان می کند که: «لجام گسیختگی انسانی، فقدان شعور اجتماعی، انهدام مبانی خانواده، تلاشی پیوندهای عاطفی، افول فرهنگ ملی و هدم قدرت انسان بر تعیین سرنوشت خود و جامعه خود، همه و همه معلوم تسلیم بی قید و شرط جامعه و فرد است به رسانه ای به نام تلویزیون». از نظر پستمن امروزه دستگاه های عریض و طویل تبلیغاتی و رسانه ای به سیاستگذاران و بانیان اصلی فرهنگ تبدیل شده اند که البته این امر را از طریق محتوایی به نام سرگرمی و تفریح به تحقق می رسانند.
موضوع دیگری که پستمن در این کتاب در حوزه تلویزیون و تاثیراتش به آن می پردازد این است که همچون هر وسیله و ابزار تکنولوژیکی دیگری تلویزیون نیز علاوه بر کارکردهای تکنیکی؛ مثل ارسال پیام، دارای بارِ ایدئولوژیکی نیز هست. بنابراین نمی توان تکنولوژی، به خصوص تلویزیون را بی طرف و خنثی، و انسان را صاحب اختیار مطلق آن دانست، چرا که این بارِ ایدئولوژیکی امروزه در مقام شکل دهی به فرهنگی پوچ، بی ارزش و مخرب نمود پیدا کرده است.
(کپی برداری از «اسرافیل» فقط با ذکر منبع مجاز است)
غرب شناسی
پروتستانتیزم، پیوریتانیسم و مسیحیت صهیونیستی
پروتستانتیزم، روشنگری و نهانگرائی (میستی سیزم) عبرانی
(قسمت اول)
«در میان تمامی ادیان، یهودیت دینی دنیوی و دارای تمایلات چپ است. بهشت دنیوی موعود و کلیه تئوریهای یهودی مطروحه، از این تمایل ناشی میشود. «کتاب ایوب» رؤیای تحقق عدالتی است که باید در این دنیا محقق شود. یعنی در آن دنیا نه، بلکه در این دنیا فوراً باید تحقق یابد…! یهودیان خبر از آمدن ملکوت خداوند، قبل از آمدن حضرت عیسی علیهالسلام را دادهاند، اما آنها برخلاف مسیحیان نه در آن دنیا که در همین دنیا آن را انتظار میکشند. در ادبیات دینی یهود در اوان ظهور مسیحیت، مسیح به عنوان شخصیتی که عدالت را به اجرا درمیآورد مورد مدح و ستایش قرار میگیرد.. برای کسانی که اهل راستی و درستی هستند دنیای فاقد خوشبختی مفهومی ندارد. این بنیاد و اساس عدالت یهودی و هر عدالت «اجتماعی» است.
ایده بهشت دنیایی در ذات خود یهودی است. نه تنها از نظر محتوا بلکه از نقطهنظر منبع و سرچشمه نیز چنین است. قالبی یهودی برای تاریخ گذشته و آینده، برای ستمدیدگان تمامی دورانها و بدبختیها که فراخوانی پرقدرت است. این قالب را قدیس آگوستین به مسیحیت و مارکس به سوسیالیزم منتقل کرد. (برتراند راسل، تاریخ فلسفه غرب) تمامی قیامها، اتوپیاها، سوسیالیزمها و دیگر جریانات که خواستار ایجاد بهشت در روی زمین هستند، در بنیان و ماهیت خود دارای آبشخوری توراتی و عهد عتیقی بوده و ریشهای یهودی دارند.»
بقیه متن در «ادامه مطلب»
(کپی برداری از «اسرافیل» فقط با ذکر منبع مجاز است)
مسئله روسپی گری: قانونی شدن فعالیت روسپیان :: موافقان و مخالفان
در دهه های اخیر بسیاری از کشورها به جرم زدایی از روسپی گری پرداخته اند. این جرم زدایی، بدون شک نتیجه جنبش آزاد سازی جنسی، طرد اخلاقیات کلاسیک، پذیرش اصل استقلال شخصیت فردی و حق متفاوت بودن افراد، تفکیک مفاهیم انحراف و گناه از جرم (که نتیجه آن خروج انحرافات و گناهان از قلمرو حقوق جزاست) می باشد. از همه مهمتر سیطره این آموزه لیبرال در عرصه جرم انگاری ها می باشد که «ما جایی مجاز به محدود سازی افراد هستیم که به آزادی دیگران لطمه وارد نمایند» اثر مستقیم سیطره آموزه فوق، جرم زدایی از بسیاری جرایم و رانده شدن آنها به حیطه مسائل خصوص و شخصی افراد بود.
گرچه دلیل ذکر شده به بیان مهمترین علت جرم زدایی از جرائم جنسی اشاره می کند اما نکته های دیگری نیز به عنوان محدودیت های عملی و تجربی جرم دانستن روسپی گری مطرح شده است. طرفداران این دیدگاه در داخل کشور نیز بیشتر به همین نکات توجه کرده اند مانند:
جرم دانستن فحشا و روسپی گری با توجه به وجود عملی آن در جامعه، منجر به شکل گیری سازمان های مجرمانه مخفی در پاسخ به این تقاضای نامشروع می گردد و شرایط اقتصادی مطلوبی برای مرتکبان جرائم سازمان یافته فراهم می گردد و این فعالیت های پرسود، غیر قابل کنترل شده و مشمول مالیات نمی گردد.
چون همواره برخی به دلیل پاره ای مشکلات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، به روسپی گری روی می آورند و تقاضا برای آن هم وجود دارد، فقدان مراکز رسمی و تحت نظارت دولت، تجارت جنسی را به اماکن عمومی می کشاند که هم چهره زشتی به جامعه می دهد و هم امنیت و سلامت زنان و مردان سالم و عفیف را تهدید می نماید.
اما از نظر مخالفان این دیدگاه، قانونی کردن روسپی گری هیچ گاه به کم شدن استثمار زنان نیانجامیده است، به عنوان مثال چنانکه آمار نشان داده است در ایالت نوادای امریکا که روسپی گری در آن آزاد است، میزان تجاوز چهار برابر ایالت هایی است که روسپی گری در آن غیر قانونی شمرده می شود. نماینده مجلس اسپانیا نیز معتقد است 89 % فاحشه ها از وضع خود ناراضی و خواهان رسیدن به شغلی دیگر هستند، حال آنکه بسیاری از آنان را از طریق معتاد کردن، زور و یا ناامید نمودن آنها از امکان زندگی دیگر، به فاحشگی وادار می کنند.
مخالفان همچنین معتقدند روسپی خانه ها به دلیل تمرکز افراد لاقید و بزه کار محلی است که انواع و اقسام بزه کاری ها در آن تولید و ترویج می شود. می توان انتظار داشت که این محل ها به محیط هایی برای عرضه و تقاضای مواد مخدر، مواد الکلی و تجارت های کثیف تبدیل شود.
مطالب مرتبط:
.
بقیه متن در «ادامه مطلب»
(کپی برداری از «اسرافیل» فقط با ذکر منبع مجاز است)