غرب شناسی: امریکا شناسی: آزادی و کنترل بیان در امریکا: علم کنترل و فشار در امریکا: قسمت اول

غرب شناسی

امریکا شناسی

آزادی و کنترل بیان در امریکا

علم کنترل و فشار در امریکا

قسمت اول

 

در امریکا علم اطلاعات و ارتباطات، از یک منظر، علم زور و فشار و ترس است؛ علمی است که با کنترل مغز ها و با مدیریت سازمان ها و نظام ها به صورت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی سروکار دارد. پروپاگاندا به عنوان علم زور با ظهور علوم طبیعی، ریاضی و اجتماعی مدرن و با توسعه ابزارها و ساختارهای ارتباطی، فناوری، حمل و نقل و اختراعات اواسط قرن نوزدهم، مانند عکاسی، تلگراف، تلفن، راه آهن و در اوایل قرن بیستم، با کشف بی سیم، رادیو، هواپیما، تلویزیون و سپس با اختراع و توسعه فناوری های جدیدتر مانند ماهواره ها و رایانه ها  آغاز و اکنون یک قرن است که به شکل مستمر در خدمت قدرت ها قرار گرفته است.

غرب شناسی: امریکا شناسی: فراز و فرود قدرت امریکا: جهالت در ایالات متحده امریکا (قسمت ششم)

غرب شناسی

امریکا شناسی

فراز و فرود قدرت امریکا

جهالت در ایالات متحده امریکا

(قسمت ششم)

 

از سه عامل بحران افول امپراتوری امریکا یعنی جهالت، طمع و ترس در سال های اخیر عامل جهالت، عمق و بعد جدیدتری پیدا کرده است. جهل در اینجا به عنوان فقدان و کمبود اطلاعات و دانش در امریکا نیست، بلکه کوتاهی در استفاده مفید اطلاعات و دانش است و ما آن را فقدان فضیلت و حکمت در سیستم سیاسی، اقتصادی و اجتماعی می خوانیم. مدیریت و دوام یک امپراتوری، همیشه با استفاده مفید از اطلاعات و دانش رابطه مستقیم دارد؛ ولی طمع، تکبر، خودخواهی و تعصب بیش از حد، چشم امپراتوری ها را کور می کند و بدین ترتیب فضیلت و حکمت نیز نایاب می شود. این یکی از مشکلات بزرگ امروز امریکاست.

 

بقیه متن در «ادامه مطلب»

(کپی برداری از «اسرافیل» فقط با ذکر منبع مجاز است)

غرب شناسی: امریکا شناسی: احزاب سیاسی امریکا: اسطوره دو کلیسای سیاسی امریکا (قسمت دوم)

غرب شناسی

امریکا شناسی

احزاب سیاسی امریکا

اسطوره دو کلیسای سیاسی امریکا

(قسمت دوم)

 

دو حزب دموکرات و جمهوری خواه امریکا در حقیقت نماینده و عامل مکتب سرمایه داری (کاپیتالیسم) امریکا بوده و زیر نفوذ مسائل مالی، سیاسی و فرهنگی سرمایه داران بزرگ و شرکت های غول آسای بازرگانی، صنعتی و اطلاعاتی این کشور هستند. هر دو حزب (حزب دموکرات و حزب جمهوری خواه امریکا) به دست یک گروه مشخص و محدود- که از دلالان و بازیگران سیاسی تشکیل شده ند- اداره می شوند و اکثریت قریب به اتفاق مردم امریکا جز تمایل ظاهری به این احزاب در زمان انتخابات، نقش مهمی در مشارکت سیاسی و کارکرد و برنامه های آنها ندارند.

 

این دو حزب کارت عضویت برای کسی صادر نمی کنند و هیچ کس حق اشتراک و عضویت پرداخت نمی کند. این احزاب حتی به جز در مواقع انتخاباتی، ستاد و ساختمان مخصوصی ندارند و مردم امریکا حتی نمی دانند چه کسی دبیر کل و چه کسانی جز هیئت اجرایی و کمیته های ویژه آنهاست، مگر اینکه خودشان در این دو حزب مستقیما فعالیت داشته باشند. برای مردم امریکا این دو حزب به صورت دو جریان سیاسی و فکری ذاتا نامرئی ولی به ظاهر فعال است و انتخابات، افکار عمومی را مجبور می کند که به یکی از این دو حزب اظهار تمایل کرده و در غیر این صورت از شرکت در رای گیری خودداری کنند.

 

هر دو حزب از نظر ایدئولوژی به سرمایه داری امریکا وفادار بوده و به نظام جمهوری امریکا اعتقاد دارند و آن را حمایت و محافظت می کنند. برخی نویسندگان و مفسران تاریخ احزاب امریکا، معتقدند که در حقیقت جمهوری خواهان و دموکرات ها دو جناح یک حزب واحد در امریکا هستند؛ ولی در طول تاریخ سیاسی امریکا، رقابت و تلاش شدید دو حزب برای قدرت، نشان می دهد به دنبال القای این تصور به مردم امریکا بوده اند که امریکایی ها در انتخابات ریاست جمهوری و عمومی خود حق تنوع دارند.

 

بقیه متن در «ادامه مطلب»

(کپی برداری از «اسرافیل» فقط با ذکر منبع مجاز است)

غرب شناسی: امریکا شناسی: امریکا به کجا می رود؟ زندگی در سایه جنگ و خشونت (قسمت چهارم)

غرب شناسی

امریکا شناسی

امریکا به کجا می رود؟

زندگی در سایه جنگ و خشونت در امریکا (قسمت چهارم)

 

پروپاگاندا برای دموکراسی همان کار را انجام می دهد که گردن کلفتی برای اقتدارگرایان انجام می دهد.

 

پدر پروپاگاندای مدرن  در تاریخ امریکا فردی به نام جرج کریل بود. او به هنگام جنگ جهانی اول در زمان ریاست جمهوری وودرو ویلسون، کمیته کریل را بنیان نهاد.

 

او به وسیله رسانه ها و با فرستادن هزاران نفر برای تبلیغ اندیشه های خود  و همفکرانش به داخل بدنه جامعه امریکا، جمعیت بی طرف و صلح خواه آن وقت را به حامیان جنگ تبدیل و برای ورود به صحنه جنگ امریکا آماده کرد.

 

دهه 1920م. در تاریخ امریکا به دوره ای از اختناق، ترس و وحشت تبدیل شد. هزاران نفر به علت کمک به دشمنان روانه زندان ها شدند.

بقیه متن در «ادامه مطلب»

(کپی برداری از «اسرافیل» فقط با ذکر منبع مجاز است)

غرب شناسی: امریکا شناسی امریکا به کجا می رود؟ زندگی در سایه جنگ و خشونت (قسمت سوم)

غرب شناسی

امریکا شناسی

امریکا به کجا می رود؟

زندگی در سایه جنگ و خشونت (قسمت سوم)

 

لیپمن نظریه پرداز گروه و طبقه ای است که در امریکا به عنوان لیبرال های مترقی شناخته شده اند. شعار اصلی این نویسنده «دموکراسی ترقی خواه» بود. او عقیده داشت که بیشتر مردم جامعه در دنیای غرب به ویژه در امریکا یک «گله گیج شده» است که می تواند از سوی یک گروه مشخص نخبه که در آن واحد بیدار و آماده اند، هدایت شوند.

 

این گروه گله گیج شده یا گم شده باید تماشاگر باشند نه شرکت کننده در تصمیم ها و امور عمومی. آنها اجازه دارند بگویند که «شما رهبر ما باشید» ولی لیپمن از توجیه خرد گرایی و منطق این نظریه خودداری می کند و نمی گوید وجدان اخلاقی آن از کجا سرچشمه می گیرد، زیرا از دیدگاه او بیشتر مردم احمق یا کودن هستند و مسائل را آن طور که باید درک نمی کنند.

 

بقیه متن در « ادامه مطلب»

(کپی برداری از «اسرافیل» فقط با ذکر منبع مجاز است)

غرب شناسی: امریکا شناسی: احزاب سیاسی: علل افول احزاب سیاسی امریکا

غرب شناسی

امریکا شناسی: احزاب سیاسی: علل افول احزاب سیاسی امریکا

 

چرا احزاب سیاسی، به خصوص از دیگاه مردم و افکار عمومی امریکا، دچار تزلزل و بحران شده اند؟ دلایل بسیاری به ویژه در مورد نظام های مختلف سیاسی و ملی می توان مشاهده کرد، ولی عوامل اصلی و مشترک این تزلزل را، تقریبا در همه جنبه ها می توان به صورت زیر خلاصه کرد:

 

1 :: از جنبه و دیدگاه افکار عمومی، احزاب سیاسی امریکا ابزار نفاق شده است و نه وسیله اتحاد، تشکل و بسیج ملی

 

2 :: احزاب سیاسی امریکا برای جلب و تحصیل قدرت سیاسی، اصول اخلاقی، شرعی و عرفی را زیر پا می گذارند

 

3 :: احزاب سیاسی امریکا فاقد برنامه های مشخص و راه حل های واقعی هستند که بتوانند مشکلات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه و مردم را حل کند

 

4 :: احزاب سیاسی امریکا خود در فساد شخصی و گروهی غوطه ور هستند و تبهکاری و سوء استفاده های مالی در میان رهبران احزاب سیاسی امریکا، اعتماد مردم را به این سازمان ها تقلیل داده است

 

بقیه متن در «ادامه مطلب»

(کپی برداری از «اسرافیل» فقط با ذکر منبع و لینک مستقیم مجاز است)

غرب شناسی: امریکا شناسی: اقتصاد امریکا (غرب شناسی، سیاه پوستان امریکا و جنگ های داخلی امریکا) (قسمت سیزدهم- بخش سوم)

غرب شناسی

امریکا شناسی: اقتصاد امریکا

(غرب شناسی، سیاه پوستان امریکا و جنگ های داخلی امریکا)

(قسمت سیزدهم- بخش سوم)

 

 

آبراهام لینکلن که به قدرت رسید، بردگی را ملغی کرد. این عوامل امریکا را وارد جنگ های داخلی کرد. جنگ های انفصال در سال های 1861 تا 1865 ادامه داشت. بعضی گفته اند آبراهام لینکلن اهداف آرمان خواهانه و عدالت خواهانه داشت و دلش به حال برده ها سوخته بود. ویلیس ویگر نویسنده تاریخ ادبیات امریکا از نامه آبراهام لینکلن در سال 1862 چنین نقل قول می کند: «هدف عمده من از این کشاکش  (جنگ های داخلی امریکا) حفظ اتحادیه (ایالات متحده امریکا) است و این برنامه برای نگه داشتن بردگی و نه از بین بردن برگی است. در آنچه اغماض می کنم به خاطر حفظ اتحادیه است».

 

جنگ های داخلی امریکا باعث قدرت بیشتر حکومت مرکزی و بسط  صنعتی شدن به جنوب شد. اما باز به حقوق سیاهان توجهی نمی شد. تحقیر و فقر و تبعیض حتی در سراسر قرن بیستم هم، سرنوشت سیاهان بود. تا دهه ها، زندگی در محله های خاص، مدارس ویژه و حتی وسایل رفت و آمد عمومی خاص، از قوانین ایالات متحده امریکا برای سیاهان بود. پس «مدافع حقوق برده ها» صفت خوبی برای لینکلن نیست.

 

بقیه متن در «ادامه مطلب»

(کپی برداری از «اسرافیل» فقط با ذکر منبع و لینک مستقیم مجاز است)

غرب شناسی: امریکا شناسی: قدرت نرم (قسمت یازدهم- بخش دوم)

غرب شناسی

امریکا شناسی: قدرت نرم (قسمت یازدهم- بخش دوم)

 

 

عوامل داخلی آسیب پذیری و ضعف نظام و جامعه امریکا را می توان در ده مورد زیر خلاصه کرد:

1. کاهش مشروعیت ریاست جمهوری
2. انحصارگری دو حزب جمهوری خواه و دموکرات
3. تضعیف دکترین تفکیک قوای سه گانه مجریه، مقننه و قضائیه و جناح بازی های سیاسی
4. کنترل رندگی روزمره مردم با شرکت های عظیم مالی؛ بازرگانی و تبلیغاتی
5. انگاره سازی و کنترل افکار عمومی با رسانه ها و شبکه های اطلاعاتی و ارتباطی
6. تناقض های حاصل از اقلیم گرایی و ملی گرایی امریکایی در پدیده جهانی سازی
7. افزایش فاصله طبقاتی و گسیختگی اجتماعی و نظام خانواده
8. فزونی فساد، لهو و لعب و تخلف های اخلاقی
9. تکبر و لجاجت نظام و نخبگان در رویارویی با اشتباه های گذشته و یاد نگرفتن و تطبیق ندادن خود با دنیا
10. بت پرستی فناوری و مادیات، به عنوان مشکل گشای داخلی و خارجی.

 

چون جنگ بدون دشمن وجود ندارد، امریکا همیشه در جست و جوی دشمن بوده است و این تا حدودی شخصیت روانی امریکا را در قرن اخیر شکل داده است. تا زمان فروپاشی شوروی، بزرگترین و مداوم ترین جنگ امریکا، جنگ سرد و دشمن اصلی این نظام، کمونیسم و شوروی بود. جنگ سرد و کمونیسم بزرگترین عامل تبلیغاتی وحدت نظام و نخبگان امریکا بود و مهمترین ابزار کنترل افکار عمومی و بسیج داخلی به شمار می رفت. عامل کمونیسم باعث شد بسیاری از تخلف ها، تقلب ها، سوء استفاده ها، فساد و اختلاف های داخلی امریکا در دهه های بعد از جنگ جهانی دوم پوشیده و پنهان بماند. در دهه ای که دشمن اصلی از بین رفته و دغدغه اسلام و اصولگرایان اسلامی نیز به خوبی نتوانست جایگزین این دشمن خیالی شود، اختلاف ها و رقابت های داخلی بیش از هر وقت دیگر آشکار گشته و تجلی بیشتری یافت. بنابراین حفظ امنیت و مبارزه با تروریسم جبهه های جدید امریکا شده است.

 

بقیه متن در «ادامه مطلب»

(کپی برداری از «اسرافیل» فقط با ذکر منبع و لینک مستقیم مجاز است)

غرب شناسی: امریکا شناسی: تاریخ و تمدن امریکا: بررسی نظام اجتماعی (قسمت سوم)

غرب شناسی

امریکا شناسی: تاریخ و تمدن امریکا: بررسی نظام اجتماعی (قسمت سوم)

 

 

درک ماهیت تمدن امریکا بدون بررسی نظام اجتماعی آن که بر پایه تمدن صنعتی و نظام سرمایه داری بنا شده، امکان پذیر نیست. نفوذ و سیر این تمدن در دنیای امروز و برخورد آن با فرهنگ های دیگر و نتایج حاصل از این جریان، در حقیقت شامل قسمت گسترده فعالیت های بین المللی و تغییر های جهانی است. هر کس که ارزش های امریکایی را رد کند، امریکایی نیست. در امریکا، امریکایی، غیر امریکایی و ضد امریکایی بودن، با معیار قبولی و وفاداری او به ارزش های متداول امریکایی قضاوت می شود.

 

اسطوره استثنایی بود امریکا با دو منشور و در دو جهت موازی با یکدیگر، در قرون نوزدهم و بیستم شکل گرفت و تقویت شد. این دو اصل که یکی سیاسی و دیگری روانی است، قسمت مهمی از ویژگی های تمدن معاصر و نظام امروزی امریکا را بیان می کند:

 

1. ایجاد بزرگترین نظام یکپارچه جدید ملت- دولت از ملیت های مختلف و ادغام آنها در فرهنگ عمومی، سیاسی و اقتصادی امریکا
2. ماموریت امریکا به عنوان یک نظام و آئین خدادادی و برتر

 

تاریخ نشان می دهد که امریکا در لشکر کشیهای بین المللی، دخالت در امور سایر کشورها و بسیج افکار عمومی داخلی، همیشه اصل ماموریت خدادادی خود را علیه شیطان و برای نجات دموکراسی عنوان کرده است. امریکا در مدت سه قرن تاریخ خود، به طور متوسط بیش از هر کشور دیگر در دنیا، وارد جنگ و جدال با کشورهای دیگر شده و در تمام آنها از این اصول بیشترین استفاده را برده است.

 

بقیه متن در «ادامه مطلب»

(کپی برداری از «اسرافیل» فقط با ذکر منبع مجاز است)

غرب شناسی: امریکا شناسی:بی اطلاعی عمومی در امریکا

غرب شناسی

امریکا شناسی

بی اطلاعی عمومی در امریکا

.

.

سالهاست منبع اصلی اخبار داخلی و خارجی بیشتر مردم امریکا، تلویزیون است؛ گرچه به تازگی گرایش ویژه ای به منابع، سایت ها و پایگاه های اینترنتی شده است. این در شرایطی است که بر اساس مطالعات انجام شده، کیفیت اخباری که تلویزیون این کشور در اختیار همگان قرار می دهد، در مقایسه با سایر رسانه های ارتباط جمعی امریکا، مثل روزنامه ها و مجله ها در سطح بسیار پایین تری قرار دارد. واقعیت این است که آگاهی و عمق اطلاعات و دانش عمومی دولتمردان و نخبگان سیاسی و اقتصادی امریکا از واقعیت های کشورهای غیر اروپایی، به خصوص مسائل تاریخی، فرهنگ و زیرساخت های اجتماعی سرزمین ها اسلامی، افریقایی، آسیایی و امریکای لاتین، بهتر از آنچه در بین مردم معمولی آن کشور دیده می شود نیست، مگر اینکه بنا به دلایلی، پیرامون منطقه، یا کشوری و یا درباره موضوعی مربوط به آن ناحیه، تجربه و تخصص داشته باشند. این ضعف سیستم حکومتی و اجتماعی امریکا، در دهه های اخیر صدمه های مهم و قابل توجهی به سیاست گذاری امریکا وارد ساخته است.

.

تراژدی، ضعف و آسیب پذیری عصر ما در این است که نه تنها توده و قشرهای مختلف جامعه امریکا و جوامع دیگر به ویژه جوانان برای کسب اطلاع و درک محیط خود و دیگران به سوی رسانه ها و ماهواره ها و مطبوعات زنجیره ای، یکسان نگر و ابزارهای مدرن و تکنولوژیک امروزی روی آورده و شیفته آن شده اند، بلکه نخبگان و سیاست گذاران نیز دقیقا به همین منابع گرایش بیشتری دارند و به عنوان کسانی که کارگزاران و مجریان امور سیاسی و اجتماعی کشور خود هستند، نتوانسته اند از سیلی که به وسیله رسانه ها و صنایع مدرن فرهنگی به راه افتاده است، خود را در امان نگه دارند. کیفیت تصمیم گیری، سیاست گذاری و مشارکت مردم امریکا را در امور عمومی و نوع حکومت، مرد سالاری و دموکراسی ایالات متحده امریکا را باید در این چارچوب درک کرد.

.

بقیه متن در «ادامه مطلب»

(کپی برداری از «اسرافیل» فقط با ذکر منبع مجاز است)