غرب شناسی: امریکا شناسی: احزاب سیاسی امریکا: اسطوره دو کلیسای سیاسی امریکا (قسمت دوم)
غرب شناسی
امریکا شناسی
احزاب سیاسی امریکا
اسطوره دو کلیسای سیاسی امریکا
(قسمت دوم)
سقوط رژیم شوروی، جابه جایی سرمایه گذاری نظامی و انتقال آن به جریان جهانی سازی دهه 1990م. یکی از دلایل اصلی رشد اقتصادی امریکا و انتخاب مجدد کلینتون در 1996م. به ریاست جمهوری بود. ولی این ثبات ظاهری اقتصادی در سال های بعد نتوانست روحیه مردم سالاری را در امریکا بهبود بخشد؛ و امروز نظام امریکا به ویژه با نفوذ شبکه ها و زیرساخت های جدید فناوری، سازمانی و اداری، بیش از هر زمان دیگری انحصاری و غیر عادلانه است. انتخاب جرج دبلیو بوش در سال 2000م. به ریاست جمهوری، باعث شد حزب جمهوری خواهان دوباره قدرت را به دست گرفته و این بار دارودسته بوش پسر و جناح نومحافظه کاران بر امریکا حکومت کنند.
دو حزب دموکرات و جمهوری خواه امریکا در حقیقت نماینده و عامل مکتب سرمایه داری (کاپیتالیسم) امریکا بوده و زیر نفوذ مسائل مالی، سیاسی و فرهنگی سرمایه داران بزرگ و شرکت های غول آسای بازرگانی، صنعتی و اطلاعاتی این کشور هستند.
هر دو حزب (حزب دموکرات و حزب جمهوری خواه امریکا) به دست یک گروه مشخص و محدود- که از دلالان و بازیگران سیاسی تشکیل شده ند- اداره می شوند و اکثریت قریب به اتفاق مردم امریکا جز تمایل ظاهری به این احزاب در زمان انتخابات، نقش مهمی در مشارکت سیاسی و کارکرد و برنامه های آنها ندارند.
این دو حزب کارت عضویت برای کسی صادر نمی کنند و هیچ کس حق اشتراک و عضویت پرداخت نمی کند. این احزاب حتی به جز در مواقع انتخاباتی، ستاد و ساختمان مخصوصی ندارند و مردم امریکا حتی نمی دانند چه کسی دبیر کل و چه کسانی جز هیئت اجرایی و کمیته های ویژه آنهاست، مگر اینکه خودشان در این دو حزب مستقیما فعالیت داشته باشند.
برای مردم امریکا این دو حزب به صورت دو جریان سیاسی و فکری ذاتا نامرئی ولی به ظاهر فعال است و انتخابات، افکار عمومی را مجبور می کند که به یکی از این دو حزب اظهار تمایل کرده و در غیر این صورت از شرکت در رای گیری خودداری کنند.
در نیم قرن اخیر بیش از 50 درصد مردم امریکا خود را خارج از این دو حزب و به صورت مستقل نام می برند، ولی در عمل چاره ای جز انتخاب یکی از این کاندیداهای دو حزب برای خود پیدا نمی کنند. تفاوت آشکاری بین این دو حزب وجود ندارد، گرچه در هر حزب جناح های مشخصی چون لیبرال، معتدل و محافظه کار وجود دارد.
هر دو حزب در سیاست خارجی، یعنی در حفظ و حراست امپراتوری و نظام امریکا متحد هستند، ولی در مدیریت آن اختلاف سلیقه دارند. تفاوت اساسی بین دو حزب از جنبه ایده، روش و عقاید سیاسی، بیشتر در امور داخلی به ویژه در نقش دولت های ایالتی و فدرال، در آموزش و پرورش، بهداشت، مالیات و بیمه های تامین اجتماعی است.
جمهوری خواهان از نظر ایدئولوژی به کمترین دخالت دولت در بخش خصوصی معتقدند و در مقایسه با دموکرات ها علاقه بیشتری به حفظ منافع سرمایه داران دارند. دموکرات ها، برعکس طرفدار و حامی دخالت و پشتیبانی دولت در رفاه عمومی هستند. هر دو حزب از نظر ایدئولوژی به سرمایه داری امریکا وفادار بوده و به نظام جمهوری امریکا اعتقاد دارند و آن را حمایت و محافظت می کنند.
برخی نویسندگان و مفسران تاریخ احزاب امریکا، معتقدند که در حقیقت جمهوری خواهان و دموکرات ها دو جناح یک حزب واحد در امریکا هستند؛ ولی در طول تاریخ سیاسی امریکا، رقابت و تلاش شدید دو حزب برای قدرت، نشان می دهد به دنبال القای این تصور به مردم امریکا بوده اند که امریکایی ها در انتخابات ریاست جمهوری و عمومی خود حق تنوع دارند.
این انحصارگری و تنگناها در تشکل های سیاسی و حزبی ایالات متحده امریکا باعث شده است که مردم امریکا به هر دو حزب بدبین و مظنون باشند و در سال های اخیر کوشش برای تاسیس حزب جدید یا حزب سومی- که خارج از محیط ایدئولوژیک کنونی باشد- ازدیاد یافته است. ولی نظام سیاسی در مقابل این گونه جنبش ها مقاومت کرده و هرگونه استقلال طلبی سیاسی برای تشکیل یک حزب جایگزین با شکست مواجه شده است.
چند سال قبل نارضایتی مردم از دو حزب در انتخابات فرمانداری ایالت مینسوتا به قدری شدت یافت- که نامزد مستقل که یک کشتی گیر حرفه ای و شعبده باز تلویزیونی بود- با اکثریت آراء برای چهارسال به این مقام انتخاب شد!
نویسنده: پروفسور حمید مولانا
(کپی برداری از «اسرافیل» فقط با ذکر منبع مجاز است)
- ۹۷/۰۱/۰۸