غرب شناسی: امریکا شناسی: اقتصاد سرمایه داری امریکا: بی عدالتی و بحران اقتصادی در امریکا
غرب شناسی
امریکا شناسی
اقتصاد سرمایه داری امریکا
بی عدالتی و بحران اقتصادی در امریکا
در ده سال بین سال های 1998 تا 2008م. در امریکا، ثروتمندان ثروتمند تر و فقیران فقیرتر شده اند. شکاف طبقاتی در امریکا، برخلاف افزایش کلی درآمد ملی، بیشتر شده و در عین حال شرکت های غول آسای ملی و فراملی، واحدهای کوچک و متوسط را که در گذشته پشتوانه جامعه بودند، در خود ادغام کرده اند.
در سال 1979م. بر اساس آمار مالیاتی، کمی بیش از 13 هزار نفر از امریکایی ها درآمدی حدود یک میلیون دلار داشتند، در حالی که در سال 1992م. این رقم به سه میلیون و دویست هزار نفر رسیده و سال 2000م. از شش میلیون تجاوز کرده است. در مقابل این تعداد، کسانی که درآمد آنها سالیانه از بیست هزار دلار کمتر است، به یکصد میلیون رسیده است که یک سوم جمعیت امریکا را تشکیل می دهند.
حد متوسط درآمد یک خانواده در سال 2000م. در امریکا 32 هزار دلار تخمین زده شده است، ولی کمی بیش از 5 درصد شهروندان امریکا 80 درصد ثروت کل این کشور را در دست دارند. 45 درصد از امریکایی ها پس انداز و درآمد اضافی خود را در معرض بورس های داخلی و بین المللی گذاشته اند و نوسان ها و نبود ثبات اقتصادی و مالی جهانی بیش از پیش به اضطراب و نگرانی افراد و خانواده ها شدت داده است.
مردم سالاری، دموکراسی و حقوق بشر در امریکا نه تنها جوانب سیاسی و اجتماعی دارد، بلکه در اقتصاد و عدالت اجتماعی ریشه دوانده است. در 18 ژانویه 2008م. هنری پالسون وزیر وقت خزانه داری امریکا اظهار داشت: «در دراز مدت اساس و بنیاد اقتصادی امریکا محکم است و من باور دارم که اقتصاد کشور رشد خواهد کرد.»
مقام های رسمی دولت جورج دبلیو بوش، از جمله رئیس بانک مرکزی امریکا (فدرال رزرو) نیز از رکود اقتصادی امریکا سخنی نگفتند. دو ماه بعد در 16 مارس 2008م. وزیر خزانه داری امریکا اعتماد خود را درباره اقتصاد امریکا تکرار و تاکید کرد: «من اعتماد بسیاری به موسسه های مالی خودمان (امریکا) دارم؛ بازار ما مقاومت پذیر است»
در سپتامبر 2008م. یعنی دو ماه بعد، خورشید اقتصاد امریکا غروب کرد. مردم از خواب بیدار شدند و شنیدند که بانک های بزرگ و قدیمی سرمایه گذار و موسسه های غول آسای مالی، رهنی و بیمه ای امریکا ورشکست شده اند.
خبر بحران اقتصادی و بانکی امریکا مثل بمب صدا کرد در چند دقیقه نظام مالی جهان را به لرزه درآورد. بهای بورس امریکا 40 درصد سقوط کرد و ارزش اوراق و سهام بورس های بزرگ دنیا به طرز چشم گیری کاهش یافت.
سپتامبر آن سال، در هفته ای که سران کشورهای دنیا برای شرکت در اجلاس سالیانه سازمان ملل متحد در نیویورک گرد آمده بودند، وزیر خزانه داری امریکا- که خود سال ها مدیر عامل یکی از موسسه های بزرگ مالی امریکا، گولدساکس، در وال استریت بود- عجولانه تلاش می کرد تا با تصویب لایحه اضطراری 700 میلیارد دلاری دولت بوش در کنگره امریکا، از سقوط کامل سیستم بانکی و مالی امریکا جلوگیری کند. و به بحران بزرگ اقتصادی- که از زمان رئیس جمهور اسبق امریکا فرانکلین روزولت در دهه 1930م. تا آن روز در تاریخ امریکا سابقه نداشت- سروسامانی بدهد.
منبع: مولانا، حمید. امریکا شناسی: فراز و فرود یک امپراتوری. موسسه انتشارات امیر کبیر، چاپ دوم، 1390، ص 65
کلمات کلیدی: اسرافیل، امریکا، امریکا شناسی، اقتصاد سرمایه داری امریکا، بی عدالتی و بحران اقتصادی در امریکا، اقتصاد امریکا، ثروتمندان امریکا، شکاف طبقاتی در امریکا، درآمد سرانه در امریکا، درآمد امریکایی ها، شرکت های ملی و فراملی امریکایی، جامعه امریکا، جمعیت امریکا، دلار، قیمت دلار، شهروندی امریکا، بورس امریکا، مردم سالاری و دموکراسی و حقوق بشر در امریکا، عدالت اجتماعی در امریکا، وزارت خزانه داری امریکا، دولت امریکا، بانک مرکزی امریکا فدرال رزرو، رکود اقتصادی امریکا، موسسه های مالی و بانکی امریکا، بانک های امریکا، شرکت های بیمه ای امریکا، سازمان ملل متحد در نیویورک امریکا، وال استریت، جنبش وال استریت در امریکا، کنگره امریکا، سیستم مالی و بانکی امریکا، تاریخ امریکا، رئیس جمهور امریکا، American studies، America's economy، The economic crisis in America
(کپی برداری از «اسرافیل» فقط با ذکر منبع مجاز است)
- ۹۶/۱۲/۲۳