غرب شناسی: امریکا شناسی: امریکا: قدرت در دست نظامیان
غرب شناسی
امریکا شناسی
امریکا: قدرت در دست نظامیان
جوامع اروپایی در قرن هجدهم با تحول جدیدی مواجه شدند؛ یعنی اینکه غیر نظامیانی که به قدرت می رسیدند قادر بودند قدرتمندان نظامی را مهار کنند، ولی در قرن بیستم آن آسایش و آرامش بلند مدت که از زمان ناپلئون در اروپا به وجود آمده بود، به تدریج درهم ریخت و به ویژه با مشتعل شدن آتش جنگ های جهانی اول و دوم به قدرت نظامیان افزوده شد. بنیان و اساس سیاست در غرب، تلاش برای کسب قدرت و غیات قدرت در طول تاریخ اروپا و امریکا، اعمال زور و خشونت بوده است. در بخش گسترده ای از تاریخ بشری، جوامع، تحت سلطه حکومت های نظامی اداره شده اند. نویسنده اروپایی، گاتانو موسکا عقیده داشت که در هر جامعه، دسته ای از مردم و افراد خاص وجود دارند که اگر انگیزه مناسبی پیدا کنند، به زور و خشونت متوسل خواهند شد. ولی موسکا از اینکه این انگیزه ها چگونه و در چه شرایط مادی و معنوی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی به وجود می آید، چیزی نمی گوید. جان آدامز نویسنده امریکایی نیز در اواخر قرن هجدهم این سوال را مطرح کرد که آیا باید فرض شود ارتش های دائمی و ثابت اروپا به دلیل انگیزه های ناب و خالص میهن پرستی وارد خدمت نظام می شوند؟
انگیزه مجاهدان و سربازان اسلامی در اوایل تاریخ اسلامی، به ویژه در زمان حیات پیامبر اسلام (ص) کاملا با امروز متفاوت بود. سازوکارهای اعتبار اجتماعی ارتش امروز، همواره در جهت پایان بخشیدن به سلطه غیر نظامیان عمل کرده است. امریکا ماند بسیاری از کشورها و ملل از راه خشونت و اعمال زور و قدرت پایه ریزی شده است. جنگ و خشونت از آغاز استقلال این کشور و تاسیس جمهوری ایالات متحده امریکا جزو جدانشدنی جامعه امریکا بوده است، اما قانون اساسی ایالات متحده امریکا به دلیل ترس از تشکیلات نظامی قدرتمند، تدوین و تعیین گردید.
رئیس جمهور امریکا بر اساس قانون اساسی، یک فرد غیر نظامی است که عنوان فرمانده کل نیروهای مسلح را به عهده دارد؛ گرچه تعداد قابل توجهی از روسای جمهور امریکا نیز نظامیان، سرداران و ژنرالهای جنگی آن جامعه بوده اند. تمامی روسای جمهور امریکا از گرانت گرفته تا مک کینلی به استثنای کلیولند و آرتور، از افسران جنگ های داخلی بوده اند. اولین رئیس جمهور امریکا جرج واشنگتن، فرماندهی نیروهای مسلح امریکا را در جنگ استقلال به عهده داشت و ژنرال دوایت آیزنهاور- که در دهه 1950 به مدت دو دوره ریاست جمهوری را عهده دار شد- فرمانده کل قوای متفقین و امریکا در جنگ دوم جهانی در اروپا بوده است.
در کتاب های درسی و در جامعه امریکا معمولا فرض بر این است که استقرار صلح و آرامش یکی از اهداف نظامیان و ارتش امریکا بوده است، در حالی که پس از سال 1776، ارتش ایالات متحده امریکا بیش از هر ارتش دیگری در دنیا به وسیله فتوحات نظامی محض، سرزمین ها را به تصرف خود در آورده و امریکا را از نظر جغرافیایی و اقتصادی وسعت بخشیده است. جالب است یاداور شویم که بسیاری از امریکایی ها سیستم شبه نظامی شهروندان مسلح را نشانه دموکراسی حاکم در امریکا تلقی می کنند.
تفنگ در امریکا یک سلاح مهم سیاسی، اجتماعی و نظامی تلقی شده و هر فردی نماد یک تفنگ و یا یک رای است. قانون اساسی امریکا در عمل اسلحه و تفنگ را بر شهروندان امریکا نه تنها منع نکرده ، بلکه آن را یکی از حقوق آنان شمرده است. جنگ های داخلی امریکا (1962- 1965م.) که حدود شش میلیون نفر در آن کشته شدند، نمونه وسیعی از این روانشناسی اجتماعی جامعه و نظام امریکا بود. در نظام اقتصادی (محلی) امریکا پست های نظامی به معنای پول و سرمایه به شمار می رفت. در اوایل قرن بیستم بین جنگ های داخلی و گسترش نیروی دریایی در زمان حکومت و ریاست جمهوری تئودور روزولت- که خود یکی از جنگ سالاران امریکا به شمار می رود- نیروی زمینی ارتش مورد توجه مردم بود ، اما نیروی دریایی در سال های بعد اهمیت چشمگیری به دست آورد و به یک باشگاه نخبگان جنگی تبدیل شد و در جامعه امریکا منزلت اجتماعی بالایی به دست آورد. دانشگاه مرکز تعلیمات نظامی وست پوینت در ارتش پیاده و دانشگاه دریایی آناپولیس در مریلند به مراکز اصلی نخبگان نظامی امریکا تبدیل شد.
اختراع و استفاده از بمب اتمی توسط امریکا و توسعه فناوریهای هسته ای در سایر کشورها و بروز جنگ سرد میان ایالات متحده امریکا و شوروی سابق، برداشت واقعی از صلح را ناممکن می کرد. امریکا برای استقرار صلح باید تفنگ را کاملا پر می کرد. جنگ و آمادگی برای جنگ، وضعیت عادی و به ظاهر دائمی ایالات متحده امریکا شد. امریکایی ها برای اولین بار در تاریخ خود جنگی را می دیدند که هیچ کدام از طرفین در آن به معنا و مفهوم پیروزی نخواهند رسید.
امروز هیچ اثر نوشتاری و مکتوب معتبر در خصوص پیروزی ایالات متحده امریکا در جنگ وجود ندارد. مشکلات پیرامون جنگ و صلح امروز در طیفی گسترده به مشکلات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی تبدیل شده است. در جنگ ویتنام و بعدها در جنگ خلیج فارس و سپس در حمله به عراق و افغانستان، هیچ گاه مرز میان نظامیان و غیر نظامیان و یا وزارت امور خارجه و وزارت دفاع به طور کامل مشخص و آشکار نشد.
امروزه ساختمان پنتاگون (وزارت دفاع امریکا) مغز سازمان یافته جدید تاریخ معاصر امریکا را تشکیل می دهد. ساختمان کنگره امریکا که در حقیقت بزرگترین ساختمان اداری جهان است، به راحتی در یکی از اضلاع پنج گانه پنتاگون جا می گیرد. طول یکی از پنج دیوار خارجی پنتاگون به اندازه سه زمین فوتبال است و بیش از 50 هزار نفر در آن کار می کنند. پس از جنگ جهانی دوم، جنگ سالاران که نامزد تصدی پست های رده بالای نظام سیاسی، اقتصادی و نظامی امریکا شدند، در اتاق ها و راهروهای پنتاگون رفت و امد پیدا کردند.
ارتشیان بسیاری، خود را از قیود نظامی خارج کرده و به دیگر حوزه های مهم جامعه امریکا گام نهاده اند و بسیاری از مدیران و افراد شرکت های صنعتی و تجاری از سنت مالی و اقتصادی در قرون پیشین عبور کرده و وارد جامعه نظامی امریکا شده اند. سیاسی شدن رده های بالای ارتش، یک فرایند پیچیده و بغرنج شده است. از نظر احزاب سیاسی و بنگاه های تجاری، یک ارتشبد یا دریاسالار می تواند مشروعیت دهنده ای عالی برای سیاست و خط مشی های نظام اقتصادی و سیاسی باشد. به همان اندازه که سیاست و اقتصاد وارد ارتش می شود نظامیان نیز وارد سیاست و اقتصاد می شوند. آنها به عنوان کارشناسان و متخصصان هیئت مدیره بنگاه های تجاری، در برنامه های اخبار، تحلیل و تفسیر رسانه ها و در سخنرانی ها و همایش های دانشگاهی و فرهنگی حضور می یابند.
منبع: مولانا، حمید. امریکا شناسی: فراز و فرود یک امپراتوری. موسسه انتشارات امیر کبیر، چاپ دوم، 1390، ص 186
کلمات کلیدی: اسرافیل، امریکا، اروپا، قدرت نظامی امریکا، ناپلئون، جنگ جهانی اول و دوم، غرب شناسی، غرب شناسی، تاریخ امریکا، تاریخ اروپا، خشونت در امریکا، تاریخ اسلام، پیامبر اسلام (ص)، ارتش امریکا، جنگ استقلال امریکا، ایالات متحده امریکا، ویزای امریکا، مهاجرت به امریکا، توافق هسته ای با امریکا، برجام، سلاح های هسته ای امریکا، بمب اتم، رئیس جمهور امریکا، قانون اساسی امریکا، نیروهای مسلح امریکا، ترامپ، سیاست ترامپ، دیوانه بازیهای ترامپ، جنگ های داخلی امریکا، جرج واشنگتن، دموکراسی در امریکا، فتحوحات نظامی امریکا، لشکر کشیهای امریکا، آزادی اسلحه در امریکا، نیروی دریایی امریکا، نخبگان امریکا، اسلحه در امریکا، فناوری هسته ای، ایران، جنگ ویتنام، جنگ خلیج فارس، جنگ عراق، جنگ افغانستان، پنتاگون وزارت دفاع امریکا، کنگره امریکا، جامعه نظامی امریکا، تمدید برجام، پنج به علاوه یک، 1+5، حمله امریکا به سوریه و ترکیه، حمایت امریکا از داعش، امریکا و داعش، داعش
(کپی برداری از «اسرافیل» فقط با ذکر منبع مجاز است)
- ۹۶/۱۱/۰۱