غرب شناسی: امریکا شناسی: امریکا به کجا می رود؟ تناقض های نظام سرمایه داری در امریکا؟ (قسمت اول)

غرب شناسی

امریکا شناسی

امریکا به کجا می رود؟

تناقض های نظام سرمایه داری در امریکا

(قسمت اول)

 

در سال 1337 ش. (1958م.) وقتی برای اولین بار به امریکا رفتم، ایالات متحده امریکا از جنبه قدرت اقتصادی و سیاسی، دوران طلایی خود را می گذراند، ولی از جنبه اجتماعی و نژادی و فرهنگی یک سرزمین پر از تبعیض و در حقیقت عقب افتاده و توسعه نیافته بود.

 

شهروندان سیاه پوست امریکا باید در جایگاه ویژه خود در ردیف های انتهایی اتوبوس می نشستند و در بسیاری از شهرهای اجازه ورود به رستوران های سفید پوستان را نداشتند. در بسیاری از دانشگاه های ایالت های جنوبی امریکا، سیاه پوستان اجازه تحصیل نداشتند و بخش بزرگی از جمعیت سیاه پوست امریکا از شرکت در انتخابات عمومی و ریاست جمهوری محروم بودند.

 

امروزه امریکا به عنوان یک ابرقدرت و امپراتوری، روند نزولی را طی می کند و از جنبه سیاسی و اقتصادی در حال افول است. علل این تنزل قدرت چیست؟ امریکا به کجا می رود؟ به همین دلیل است که امروزه ما نباید در جست و جوی مفهوم امریکا، بلکه در جست و جوی مفهومی برای امریکا باشیم.

 

بقیه متن در «ادامه مطلب»

(کپی برداری از «اسرافیل» فقط با ذکر منبع مجاز است)

غرب شناسی: امریکا شناسی: دموکراسی امریکا: محرومیت های زنان در امریکا (قسمت دوم)

غرب شناسی

امریکا شناسی

دموکراسی امریکا

محرومیت های زنان در امریکا

(قسمت دوم)

 

تعصب گروه مسیحیانی که به امریکا مهاجرت کرده بودند، این تبعیض های جنسی را در بین زنان جمعیت امریکا دامن زد. بسیاری از نخستین زنان مهاجر به امریکا، از طبقه خدمه بودند. افزون بر این، مفسران کشیش مسیحی، انجیل را به نفع مردان تفسیر و تحلیل می کردند.

 

یکی از پرشمارترین کتاب های منتشره لندن در اواخر دهه 1700م. که خوانندگان بسیاری در امریکا پیدا کرد، در مورد رفتار و کردار مناسب زنان در مقابل مردان بود. جمله نوشته شده توماس جفرسون در قانون اساسی امریکا که «همه مردان مساوی خلق شده اند» به اشتباه جنس زن را حذف می کند!

 

در سال 1750م. تقریبا 90 درصد مردان سفیدپوست اروپایی نژاد با سواد بودند، در حالی که فقط 40 درصد زنان سفیدپوست از شهروندان امریکایی سواد داشته و تعداد بی سوادها در ردیف بسیار بالایی قرار داشت.

 

این ارقام و تبعیض علیه زنان، به دلیل نبود شخصیت های بزرگ و والا در بین زنان نبود، بلکه نشان می داد نظام اجتماعی، سیاسی و اقتصادی به دلایل فرهنگی، مذهبی، سنتی و اقتصادی، زنان را در محرومیت نگاه داشته است. با آغاز صنعتی شدن امریکا و افزایش کارگران زن، اعتصاب های زنان در کارخانه ها و کارگاه ها به علت نامطلوب بودن اوضاع کاری، حقوق و دستمزد کم، شدت یافت.

 

بقیه متن در «ادامه مطلب»

(کپی برداری از «اسرافیل» فقط با ذکر منبع مجاز است)

غرب شناسی: امریکا شناسی: دموکراسی امریکا: محرومیت های زنان در امریکا (قسمت اول)

غرب شناسی

امریکا شناسی

دموکراسی امریکا

محرومیت های زنان در امریکا (قسمت اول)

 

یکی از گروه های محروم امریکا در آغاز تشکیل ایالات متحده امریکا و اعلام قانون اساسی و نظام جمهوری امریکا، زنان بودند که نصف جمعیت امریکا را تشکیل می دادند.

 

گروه زنان در جامعه نخستین امریکا که به وسیله مهاجران اروپایی تشکیل شد، چندان منزلتی نداشتند زیرا بعد از کاشفان، نخستین مسافران و مهاجران امریکا را مردان، به ویژه نظامیان، سوداگران و دریانوردان تشکیل می دادند.

 

در تمدن اروپایی قرن های هیجدهم و نوزدهم، زنان چه در طبقه فرودست و چه در خانواده های اشرافی، ارزش اجتماعی نداشتند. آن دسته که به طبقه زحمت کش تعلق داشتند، در مزارع و کارخانه ها با حقوق پایین تر از مردان و به عنوان شهروندان درجه دوم مشغول به کار بودند و در طبقه متوسط، بورژوازی و اشراف سالار و زنان فقط به امور خانواده مشغول بودند و مردان خانواده بیشتر به آنها مسلط بودند. این سنت با مهاجرت اروپایی ها به قاره امریکا انتقال پیدا کرد.

 

بقیه متن در «ادامه مطلب»

(کپی برداری از «اسرافیل» فقط با ذکر منبع مجاز است)

غرب شناسی: امریکا شناسی: جامعه مسلمانان امریکا: جمعیت مسلمانان امریکا

غرب شناسی

امریکا شناسی

جامعه مسلمانان امریکا: جمعیت مسلمانان امریکا

 

 

بر اساس آمار دولت امریکا بین سال های 1820 تا 1997م. حدود 3 میلیون و 300 هزار نفر از  کشورهای مسلمان به امریکا مهاجرت کردند و این فقط 5 درصد از سهم کل مهاجران 64 میلیونی در این سال ها به امریکا بوده است.

 

بزرگترین رقم مهاجران از کشورهای اسلامی به امریکا را به ترتیب کشورهای: عربی، ایران، پاکستان، هند، بنگلادش، تونس، افریقای شمالی، اروپا به ویژه منطقه بالکان (کشورهای آلبانی، بوسنی و هرزگوین و جمهوری سابق یوگسلاوی) تشکیل می دهد. سایر مناطق قاره افریقا و آسیا مانند: جمهوری های آسیای مرکزی، اندونزی، مالزی، افریقای جنوبی و ... در درجه بعد قرار دارند.

 

تعداد مهاجران از افغانستان بین سال های 1980 تا 1990م. حدود 30 هزار نفر و در هفت سال اول دهه 1990م. بیش از 13600 نفر بوده است.

 

امروزه جمعیت مسلمانان در امریکا حداقل 6 میلیون نفر و حداکثر تا 9 میلیون نفر تخمین زده می شود.

 

بقیه متن در «ادامه مطلب»

(کپی برداری از «اسرافیل» فقط با ذکر منبع مجاز است)

غرب شناسی: امریکا شناسی: جامعه و مردم امریکا: ملت سازی امریکایی (قسمت اول)

غرب شناسی

امریکا شناسی

جامعه و مردم امریکا

ملت سازی امریکایی (قسمت اول)

 

 

امریکا پیچیده، گیج کننده، بزرگ، متنوع، فریبنده و در عین حال ساده، یکنواخت، خسته کننده و پر از تناقض هاست. بزرگترین تنوع امریکا، جغرافیا و طبیعت این سرزمین، جمعیت انبوه ملیت ها، نژادها و اقوام رنگارنگ آن است. نظام سیاسی و اقتصادی از یکنواخت ترین صفت های امریکاست.

 

امروزه همه مردم درباره امریکا صاحب عقیده و نظر هست، اما خود امریکا درباره دیگران اغلب یکنواخت فکر می کند.

 

بقیه متن در «ادامه مطلب»

(کپی برداری از «اسرافیل» فقط با ذکر منبع و لینک مستقیم مجاز است)

غرب شناسی: امریکا شناسی: جامعه و مردم امریکا: ( تاریخ امریکا) کشف یا تصرف؟

غرب شناسی

امریکا شناسی

جامعه و مردم امریکا: ( تاریخ امریکا) کشف یا تصرف؟

 

 

زندگی سرخ پوستان بومی امریکا نیز بر عکس آنچه در صفحه های تاریخ معمولی و رسانه ها و فیلم های هالیوود منعکس می شود، بدوی و وحشی نبوده، بلکه بر اساس یک نظام با آرامش اجتماعی و همکارهای عشایری و طایفه ای تنظیم شده بود.

 

مهاجران اروپایی و استعمارگران انگلیسی و اسپانیایی با تهاجم فرهنگی، اقتصادی، نظامی و سیاسی خود، زیر ساخت ها و سازمان های بومیان سرخ پوست را از بین بردند و با نابود کردن سرخ پوستان در مدت کمتر از یک قرن، جمعیت ده میلیونی بومیان امریکا به یک میلیون تقلیل یافت و سلطه گرایی انگلیسی ها، اسپانیایی ها، پرتغالی ها و فرانسوی ها در امریکای شمالی و جنوبی، بافت این قاره را به کلی دگرگون ساخت.

 

امروزه اهالی بومی امریکا چه در امریکای شمالی  و چه در امریکای جنوبی، در فقر زندگی می کنند. با گذشت حدود سه قرن از این تهاجم، مانند گذشته طایفه های متعددی از بومیان، پیمان صلح با دولت مرکزی فدرال امریکا را امضا نکرده اند.

 

بقیه متن در «ادامه مطلب»

(کپی برداری از «اسرافیل» فقط با ذکر منبع و لینک مستقیم مجاز است)

غرب شناسی: امریکا شناسی: فرقه های مسیحیت در امریکا (قسمت دوازدهم)

غرب شناسی

امریکا شناسی: فرقه های مسیحیت در امریکا (قسمت دوازدهم)

 

جوامع و ایالت های نخستین امریکا که با استعمار انگلیس اداره می شد و اولین مهاجران این ایالت ها که بیشتر از انگلستان، اسکاتلند و هلند بودند، اکثریت دینی و مذهبی- مسیحیت پروتستان- امریکا را تشکیل می دادند. فرقه گرایی مذهبی، به ویژه در مذهب پروتستان، در امریکا بیش از سایر نقاط دنیاست.  یک دهه قبل در ایالات متحده امریکا شاخه پرسپیتاریان مذهب پروتستان 16 فرقه مختلف، شاخه لوترن 32 فرقه، شاخه متدودیست 36 فرقه، شاخه اپیسکوپال 37 فرقه، شاخه باپتیست 60 فرقه و شاخه پنته کستال 241 فرقه داشت. کتاب مقدس انجیل پرشمارگان ترین کتاب در امریکا بود و در سال های بین 1777 تا 1865م. 1800 نوع مختلف آن در ایالات متحده امریکا چاپ و توزیع گردید. اکنون 7000 مجلد گوناگون از انجیل با شمارگان میلیونی در امریکا به چاپ می رسد.

 

تعصب ها و به اصطلاح اصولگرایی مذهب پروتستان در سطح وسیع و با فرقه های مختلف در آغاز قرن بیستم در ایالات متحده امریکا بیش از انگلستان، آلمان، هلند، اسکاتلند و سوئیس – که در حقیقت زادگاه و پرورشگاه نهضت اصلاح طلبی در کلیسای مسیحیت بود- توسعه پیدا کرد. یکی از این فرقه های پرسروصدا در امریکا گروه موسوم به مورمن ها بودند که به رهبری فردی به نام ژوزف اسمیت در دهه 1820م. شروع به فعالیت و تبلیغات در زمینه منجی گری کردند.

 

بقیه متن در «ادامه مطلب»

(کپی برداری از «اسرافیل» فقط با ذکر منبع و لینک مستقیم مجاز است)

غرب شناسی: امریکا شناسی: بردگی و برده داری (قسمت نهم)

غرب شناسی

امریکا شناسی: بردگی و برده داری (قسمت نهم)

 

 

بردگی در جوامع بشری هواره وجود داشته است، اما بردگی حتی در خود قاره افریقا هرگز به گستردگی، خشونت و بی رحمی پدیده برده داری در قاره امریکا نبوده است. به واقع بردگی در بسیاری از جوامع افریقایی به منزله صرف وقت و انرژی در کشاورزی و گروه های روستایی بوده است؛ یعنی شرایطی که در آن افراد، آزادی های شخصی خود را حفظ کرده و فقط از نظر اقتصادی در کنترل و مالکیت فرمانروایان و دیگران باشند. در قاره امریکا، اروپایی ها بردگی را به بدترین شکل ممکن اعمال می کردند و در واقع برده ها را در زنجیر اسارت جسمی و روحی نگهداری و کنترل می کردند. نه تنها ازدواج و تماس اجتماعی با بردگان ممنوع بود، بلکه بر اساس قوانینی که اولین مهاجران اروپایی در امریکا برقرار کرده بودند، آمیزش نژاد سیاه و سفید، مجازات سنگین و حتی اعدام به همراه داشت.

 

 

در قرن نوزدهم میلادی، با توسعه مزارع بزرگ کشاورزی و به خصوص محصولات پنبه در جنوب امریکا و گسترش صنایع جدید در ایالت های مرکزی و شمالی، تعداد سیاه پوستان و برده ها در امریکا افزایش یافت و وابستگی اقتصاد امریکا به نیروی انسانی سیاه پوست چندین برابر شد.خرید و فروش بردگان در امریکا، نوعی تجارت به شمار می رفت. جیمز مدیسون، یکی از موسسان جمهوری ایالات متحده امریکا، پس از جنگ های استقلال امریکا به یک سیاستمدار انگلیسی اظهار داشت، درآمد او از هر برده سیاه پوست در سال ، حدود 257 دلار است، در حالی که هزینه حفظ و زندگی همین برده در سال 12 تا 13 دلار بیشتر نیست. تمام روسای جمهور اولیه امریکا از جرج واشنگتن و توماس جفرسون گرفته تا آبراهام لینکلن صاحب برده های سیاه پوست بودند.

 

بقیه متن در «ادامه مطلب»

(کپی برداری از «اسرافیل» فقط با ذکر منبع و لینک مستقیم مجاز است)

غرب شناسی: امریکا شناسی: تاریخ و تمدن امریکا: تمدن امریکای نو (قسمت اول)

غرب شناسی

امریکا شناسی: تاریخ و تمدن امریکا: تمدن امریکای نو (قسمت اول)

 

 

چطور شد که در مدت کمتر از دو قرن ، امریکای معصوم به امریکای استثنایی و ابرقدرت متمدن امروز رسید؟ چطور شد که برج کلیساهای متعدد این جامعه جدید به معابد آسمان خراش سرمایه داری امروز مبدل شد؟ چطور شد که سوداگری و منفعت طلبی که روزگاری به نام حرص و طمع شناخته می شد، به عنوان نشانه ترقی و خوشبختی اجتماعی تجلی یافت و در این تمدن، مقدس گردید؟ چطور شد که آن عده کوچکی که جهت فرار از ظلم و ستم و حفظ آزادی های دینی و عقیدتی خود به دنیای جدید راه پیدا کرده بودند، به زودی جای خود را به سلطه گران، سرمایه داران و دولتمردان دنیاگرا و سکولار دو قرن اخیر امریکا دادند؟ چطور شد که کلوین کلوج، یکی از کاندیداهای رئیس جمهوری امریکا در اوایل قرن بیستم، اعلام کرد کار و دستور روز (تمدن) امریکا، کاسبی کردن و پول در آوردن است؟

 

بقیه متن در «ادامه مطلب»

(کپی برداری از «اسرافیل» فقط با ذکر منبع مجاز است)

غرب شناسی: امریکا: دوگانه استبداد و دموکراسی (قسمت اول)

غرب شناسی

امریکا شناسی

امریکا: دوگانه استبداد و دموکراسی (قسمت اول)

.

.

.

در مغز و اندیشه بسیاری از امریکایی ها و مهاجرانی که سه قرن گذشته در این قاره سکونت اختیار کرده اند، بزرگترین چالش عصر مدرن، اختلاف و رویارویی بین دموکراسی و استبداد بوده است. این جهان بینی و بینش دو قطبی به نظام جوامع، به امریکایی ها آموخته است که دموکراسی، بهترین نظام سیاسی برای امریکا و تمام جوامع دنیاست. بدون اینکه کوشش کند معنا و ابعاد دموکراسی را بیان و توجیه کند. بنابراین، امریکایی ها دموکراسی را دوست داشته و خواهان آن هستند، ولی درباره معنای آن، جز اشاره به حکومت، دولت، کنگره و قانون اساسی، چیزی نمی توانند بیان کنند.

.

وقتی تاریخ توسعه و پیدایش نظام امریکا را مطالعه می کنیم، در می یابیم که موسسان جمهوری امریکا با آگاهی کامل، مخالف نظام دموکراسی بودند و مردم سالاری مطلق به عنوان دموکراسی، هیچ گاه از فکر و مغز پدران جمهوری امریکا عبور نکرده است. جای تعجب نیست که چارچوب حکومت امریکا بر مبنای تاسیس نهاد بسیار قوی و قدرتمند ریاست جمهوری  (به جای سلطنت و پادشاهی)، مجلس ریش سفیدان و اشراف سالاران ملی (یعنی مجلس سنا) و مجلس نمایندگان مردم  از ایالت ها، شهرها و حومه های انتخاباتی پایه ریزی شده است.

.

بقیه متن در «ادامه مطلب»

(کپی برداری از «اسرافیل» فقط با ذکر منبع مجاز است)