غرب شناسی: امریکا شناسی: امریکا به کجا می رود؟ تناقض های نظام سرمایه داری در امریکا؟ (قسمت اول)

غرب شناسی

امریکا شناسی

امریکا به کجا می رود؟

تناقض های نظام سرمایه داری در امریکا

(قسمت اول)

 

در سال 1337 ش. (1958م.) وقتی برای اولین بار به امریکا رفتم، ایالات متحده امریکا از جنبه قدرت اقتصادی و سیاسی، دوران طلایی خود را می گذراند، ولی از جنبه اجتماعی و نژادی و فرهنگی یک سرزمین پر از تبعیض و در حقیقت عقب افتاده و توسعه نیافته بود.

 

شهروندان سیاه پوست امریکا باید در جایگاه ویژه خود در ردیف های انتهایی اتوبوس می نشستند و در بسیاری از شهرهای اجازه ورود به رستوران های سفید پوستان را نداشتند. در بسیاری از دانشگاه های ایالت های جنوبی امریکا، سیاه پوستان اجازه تحصیل نداشتند و بخش بزرگی از جمعیت سیاه پوست امریکا از شرکت در انتخابات عمومی و ریاست جمهوری محروم بودند.

 

امروزه امریکا به عنوان یک ابرقدرت و امپراتوری، روند نزولی را طی می کند و از جنبه سیاسی و اقتصادی در حال افول است. علل این تنزل قدرت چیست؟ امریکا به کجا می رود؟ به همین دلیل است که امروزه ما نباید در جست و جوی مفهوم امریکا، بلکه در جست و جوی مفهومی برای امریکا باشیم.

 

بقیه متن در «ادامه مطلب»

(کپی برداری از «اسرافیل» فقط با ذکر منبع مجاز است)

غرب شناسی: امریکا شناسی: سازمان های اجتماعی امریکا: تبعیض نژادی در امریکا (قسمت دوم)

غرب شناسی

امریکا شناسی

سازمان های اجتماعی امریکا

تبعیض نژادی در امریکا (قسمت دوم)

 

 

نظام تبعیض نژادی به صورت قانونی در ایالات متحده امریکا آغاز و تا اوایل دهه 1950م. ادامه داشت. به یاد دارم، اواسط سال 1958م. (درست نیم قرن پیش از نوشتن این سطور) که برای اولین بار وارد ایالت متحده امریکا شدم، مدت 6 ماه برای آشنایی بیشتر با این کشور و جامعه امریکا و زندگی شهروندان آن به شهرها و ایالت های مختلف سفر کردم.

 

تبعیض نژادی بدون استثنا در تمام ایالت ها و به ویژه در ایالت های جنوبی آشکارا دیده می شد. در شهر واشنگتن (پایتخت امریکا) سیاه پوستان حق ورود به رستوران سفید پوستان را نداشتند. در شهر نیواورلئان در ایالت لویزیانا، جایگاه سیاه پوستان در ردیف آخر اتوبوس بود.

 

سیاه پوستان امریکا مدارس و دانشگاه های ویژه خود را داشتندو تا اوایل دهه 1960م. که مبارزه های سیاه پوستان برای دریافت حقوق مدنی، با رهبری کشیش معروف، مارتین لوترکینگ آغاز شد، هیچ دانشجوی سیاه پوستی، حق ورود به دانشگاه های سفید پوستان را نداشت.

 

بقیه متن در «ادامه مطلب»

(کپی برداری از «اسرافیل» فقط با ذکر منبع مجاز است)

غرب شناسی: امریکا شناسی: جامعه مسلمانان امریکا: جامعه شیعیان امریکا

غرب شناسی

امریکا شناسی

جامعه مسلمانان امریکا

جامعه شیعیان امریکا

 

جامعه شیعیان امریکا، پس از اهل تسنن، بزرگترین گروه مسلمانان در ایالات متحده امریکاست و شیعه اثنی عشری اکثریت این گروه از مسلمانان را تشکیل می دهد.

 

از 10 میلیون مسلمان در امریکا، از جمله مسلمانان سیاه پوست بومی امریکا، نزدیک به 2 میلیون نفر شیعه مذهب هستند. به عبارت دیگر از هر ده نفر مسلمان در ایالات متحده امریکا، دو نفر شیعه هستند و بزرگترین گروه مسلمانان شیعه را ایرانی ها تشکیل می دهند که نزدیک به یک میلیون نفرند.

 

سایر شیعیان امریکا از کشورهای عراق، لبنان، افغانستان، عربستان سعودی، پاکستان، هند، آذربایجان، تاجیکستان، ترکمنستان و سوریه بوده و تعداد قابل توجهی نیز از سایر ممالک و سرزمین های اسلامی هستند.

 

مهاجرت چند سال اخیر مسلمانان به امریکا، به ویژه از کشورهای پاکستان، عراق، بحرین و سواحل خلیج فارس، بنگلادش، افریقای شمالی و جنوبی و آسیای مرکزی، جمعیت شیعیان را در این کشور افزایش داده است.

 

بقیه متن در «ادامه مطلب»

(کپی برداری از «اسرافیل» فقط با ذکر منبع مجاز است)

غرب شناسی: امریکا شناسی: دموکراسی امریکا: محرومیت های زنان در امریکا (قسمت اول)

غرب شناسی

امریکا شناسی

دموکراسی امریکا

محرومیت های زنان در امریکا (قسمت اول)

 

یکی از گروه های محروم امریکا در آغاز تشکیل ایالات متحده امریکا و اعلام قانون اساسی و نظام جمهوری امریکا، زنان بودند که نصف جمعیت امریکا را تشکیل می دادند.

 

گروه زنان در جامعه نخستین امریکا که به وسیله مهاجران اروپایی تشکیل شد، چندان منزلتی نداشتند زیرا بعد از کاشفان، نخستین مسافران و مهاجران امریکا را مردان، به ویژه نظامیان، سوداگران و دریانوردان تشکیل می دادند.

 

در تمدن اروپایی قرن های هیجدهم و نوزدهم، زنان چه در طبقه فرودست و چه در خانواده های اشرافی، ارزش اجتماعی نداشتند. آن دسته که به طبقه زحمت کش تعلق داشتند، در مزارع و کارخانه ها با حقوق پایین تر از مردان و به عنوان شهروندان درجه دوم مشغول به کار بودند و در طبقه متوسط، بورژوازی و اشراف سالار و زنان فقط به امور خانواده مشغول بودند و مردان خانواده بیشتر به آنها مسلط بودند. این سنت با مهاجرت اروپایی ها به قاره امریکا انتقال پیدا کرد.

 

بقیه متن در «ادامه مطلب»

(کپی برداری از «اسرافیل» فقط با ذکر منبع مجاز است)

غرب شناسی: امریکا شناسی: جامعه مسلمانان امریکا: جمعیت مسلمانان امریکا

غرب شناسی

امریکا شناسی

جامعه مسلمانان امریکا: جمعیت مسلمانان امریکا

 

 

بر اساس آمار دولت امریکا بین سال های 1820 تا 1997م. حدود 3 میلیون و 300 هزار نفر از  کشورهای مسلمان به امریکا مهاجرت کردند و این فقط 5 درصد از سهم کل مهاجران 64 میلیونی در این سال ها به امریکا بوده است.

 

بزرگترین رقم مهاجران از کشورهای اسلامی به امریکا را به ترتیب کشورهای: عربی، ایران، پاکستان، هند، بنگلادش، تونس، افریقای شمالی، اروپا به ویژه منطقه بالکان (کشورهای آلبانی، بوسنی و هرزگوین و جمهوری سابق یوگسلاوی) تشکیل می دهد. سایر مناطق قاره افریقا و آسیا مانند: جمهوری های آسیای مرکزی، اندونزی، مالزی، افریقای جنوبی و ... در درجه بعد قرار دارند.

 

تعداد مهاجران از افغانستان بین سال های 1980 تا 1990م. حدود 30 هزار نفر و در هفت سال اول دهه 1990م. بیش از 13600 نفر بوده است.

 

امروزه جمعیت مسلمانان در امریکا حداقل 6 میلیون نفر و حداکثر تا 9 میلیون نفر تخمین زده می شود.

 

بقیه متن در «ادامه مطلب»

(کپی برداری از «اسرافیل» فقط با ذکر منبع مجاز است)

غرب شناسی: امریکا شناسی امریکا به کجا می رود؟ زندگی در سایه جنگ و خشونت (قسمت سوم)

غرب شناسی

امریکا شناسی

امریکا به کجا می رود؟

زندگی در سایه جنگ و خشونت (قسمت سوم)

 

لیپمن نظریه پرداز گروه و طبقه ای است که در امریکا به عنوان لیبرال های مترقی شناخته شده اند. شعار اصلی این نویسنده «دموکراسی ترقی خواه» بود. او عقیده داشت که بیشتر مردم جامعه در دنیای غرب به ویژه در امریکا یک «گله گیج شده» است که می تواند از سوی یک گروه مشخص نخبه که در آن واحد بیدار و آماده اند، هدایت شوند.

 

این گروه گله گیج شده یا گم شده باید تماشاگر باشند نه شرکت کننده در تصمیم ها و امور عمومی. آنها اجازه دارند بگویند که «شما رهبر ما باشید» ولی لیپمن از توجیه خرد گرایی و منطق این نظریه خودداری می کند و نمی گوید وجدان اخلاقی آن از کجا سرچشمه می گیرد، زیرا از دیدگاه او بیشتر مردم احمق یا کودن هستند و مسائل را آن طور که باید درک نمی کنند.

 

بقیه متن در « ادامه مطلب»

(کپی برداری از «اسرافیل» فقط با ذکر منبع مجاز است)

غرب شناسی: امریکا شناسی: جامعه و مردم امریکا: ملت سازی امریکایی (قسمت چهارم)

غرب شناسی

امریکا شناسی

جامعه و مردم امریکا

ملت سازی امریکایی (قسمت چهارم)

 

در یک قرن اخیر، بیشتر کسانی که به امریکا مسافرت و از این کشور دیدن کرده و یا مدتی در آن اقامت داشته اند، همیشه دو موضوع، تعجب آنها را بر انگیخته است. نخست کمبود اطلاعات، نا آگاهی و دانش امریکایی ها از امور بین المللی و فرهنگ دیگران و دوم یکنواخت بودن افکار و جهان بینی امریکایی ها به خود و کشورشان  یعنی ایالات متحده امریکا.

 

هر دو موضوع با جریان اجتماعی شدن، شهروند شدن و امریکایی شدن در  نظام فرهنگی، آموزشی، رسانه ای، اقتصادی و سیاسی امریکا مرتبط است؛ آنچه که جامعه شناسان، مردم شناسان، روان شناسان و سیاست شناسان آن را ملت سازی، هویت ملی و وحدت ملی نامیده اند.

 

بقیه متن در «ادامه مطلب»

(کپی برداری از «اسرافیل» فقط با ذکر منبع و لینک مستقیم مجاز است)

غرب شناسی: امریکا شناسی: جامعه و مردم امریکا: ملت سازی امریکایی (قسمت سوم)

غرب شناسی

امریکا شناسی

جامعه و مردم امریکا

ملت سازی امریکایی (قسمت سوم)

 

 

ذهنیت برخی از روسای جمهور معاصر و نخبگان کنونی امریکا درباره خود و دیگران نیز گویای حقایق جالبی است.چه کسی گفته های رئیس جمهور اسبق امریکا، رونالد ریگان را در اولین سفر و بازدید او از امریکای لاتین (جنوبی) در دهه 1980م. فراموش کرده است؟ ریگان پس از بازدید و بازگشت از امریکای لاتین به خبرنگاران گفت: «تعجب خواهید کرد، آنجا (امریکای جنوبی) کشورهای جدا جدا و مختلف وجود دارد»

 

جرج دبلیو بوش، یکی دیگر از روسای جمهور امریکا، قبل از آنکه روانه کاخ سفید شود، تنها سه بار به خارج از کشور مسافرت کرده بود و در حقیقت نماینده خوبی از مردم امریکا بود که فقط 14 درصد آنها دارای گذرنامه هستند.

 

در طول تاریخ امریکا کوشش کرده است دنیا و دیگران را مدیریت کند؛ اما در شناخت دنیا همیشه اشکال داشته است.

 

بقیه متن در «ادامه مطلب»

(کپی برداری از «اسرافیل» فقط با ذکر منبع و لینک مستقیم مجاز ست)

غرب شناسی: امریکا شناسی: جامعه و مردم امریکا: ملت سازی امریکایی (قسمت دوم)

غرب شناسی

امریکا شناسی

جامعه و مردم امریکا

ملت سازی امریکایی(قسمت دوم)

 

 

منابع بزرگ طبیعی، ثروت اقتصادی و صنعتی امریکا که از آغاز اکتشاف این قاره به دست اروپاییان به طور دائم و مستمر انباشته و استفاده شده، یک حس خود کفایی همراه با نعمت و رفاه به مردم امریکا می دهد.مصداق آن ضرب المثلی است که می گوید: « هر چیزی که شما بخواهید درست در همین ایالات متحده امریکا وجود دارد».

 

نظام آموزشی امریکا نیز چه در مراحل ابتدایی و متوسطه و چه در سطح دانشگاهی، در نفوذ فلسفه اصالت عمل (پراگماتیسم) بوده و با حمایت و پافشاری بر وحدت نظام و ایالات متحده امریکا به این انزوای فکری کمک کرده است.

 

امریکایی ها در عرف و تاریخ از ناسیونالیسم و ملی گرایی صحبت نمی کنند، چون واژه ملی گرایی ممکن است به تقویت ملیت های مختلف – که جمعیت امریکا را تشکیل می دهد- بیانجامد و در نتیجه به وحدت ملی آسیب برساند. به همین دلیل ملی گرایی امریکا همواره از جنبه نظری و عملی و سیاستگذاری در مفهوم و واژه امریکایی شدن خلاصه شده است.

 

بقیه متن در «ادامه مطلب»

(کپی برداری از «اسرافیل» فقط با ذکر منبع و لینک مستقیم مجاز است)

غرب شناسی: امریکا شناسی: جامعه و مردم امریکا: ملت سازی امریکایی (قسمت اول)

غرب شناسی

امریکا شناسی

جامعه و مردم امریکا

ملت سازی امریکایی (قسمت اول)

 

 

امریکا پیچیده، گیج کننده، بزرگ، متنوع، فریبنده و در عین حال ساده، یکنواخت، خسته کننده و پر از تناقض هاست. بزرگترین تنوع امریکا، جغرافیا و طبیعت این سرزمین، جمعیت انبوه ملیت ها، نژادها و اقوام رنگارنگ آن است. نظام سیاسی و اقتصادی از یکنواخت ترین صفت های امریکاست.

 

امروزه همه مردم درباره امریکا صاحب عقیده و نظر هست، اما خود امریکا درباره دیگران اغلب یکنواخت فکر می کند.

 

بقیه متن در «ادامه مطلب»

(کپی برداری از «اسرافیل» فقط با ذکر منبع و لینک مستقیم مجاز است)