غرب شناسی: پروتستانتیزم، پیوریتانیسم و مسیحیت یهودی: پروتستانتیزم، عهد عتیق و لوتر به عنوان راهگشای مسیح (قسمت دوم)
غرب شناسی
پروتستانتیزم، پیوریتانیسم و مسیحیت یهودی
پروتستانتیزم، عهد عتیق و لوتر به عنوان راهگشای مسیح
(قسمت دوم)
مسیحیت یهودی، مسیحیت صهیونیستی، رنسانس، مارتین لوتر، یهودی شدن مسیحیت، تورات و عهد عتیق
پروتستانتیزم حرکتی بود که نظام اروپایی ایجاد شده تحت اقتدار کلیسای کاتولیک را ویران ساخت. همراه با پروتستانتیزم دین از مفهوم حقیقی خود جدا شده، به کاتالیزوری اجتماعی تبدیل شد که اهداف نظام فکری سکولار را تقدیس نمود و بدینترتیب پیشاهنگ حرکتی گردید که حیات دنیوی را به اساسیترین هدف انسان بدل ساخت.
به عنوان یکی از دستاوردهای این فرآیند، اقتدار کاملاً از اتوریته الهی جدا گردید. دین از مسئولیت «ایجاد و تأسیس نظام» خود منفک شده، خود تابعی از نظامی گردید که مستقر شده بود. یکی دیگر از دستاوردهای پروتستانتیزم -که با همه موارد یاد شده مرتبط بود- همانگونه که از طرف ماکس وبر در اثر مشهور او مورد یادآوری قرار گرفته و از سوی تمامی علمای علوم اجتماعی پذیرفته شده، اخلاقی مناسب با نظام سرمایهداری اروپا بود.
جنبش اصلاح مذهبی، پروتستانتیسم، رفورمیشن، رنسانس، مارتین لوتر
باید پرسید آن چیزی که معماران پروتستانتیزم را ضمن جدا نمودن از کلیسای کاتولیک دچار چنین گمراهی بنیادی نمود چه بود؟ چگونه و از چه طریقی به سمت آرمان بهشت زمینی متمایل شده بودند؟ هنگامی که چگونگی پیوستن مارتین لوتر به عنوان مهمترین رهبر و پیشوای پروتستانتیزم به این باور را مورد مطالعه قرار میدهیم، با تمایلات شدید و فوقالعاده او به دین عبرانی و منابع این دین روبهرو میشویم.
مارتین لوتر به هنگام اعلام اساس دین جدید خود که با سنتهای کلیسای کاتولیک کاملاً متفاوت بود، به عهد عتیق متمایل شده بود. او که زبان عبرانی را آموخته بود، به مطالعه منابع عبرانی پرداخت. لذا او و همفکرانش در منابع یهودی چیزهای بسیاری یافتند.
در دانشنامه یهود در ارتباط با موضوع چنین آمده است:
«حرکت اصلاحی مسیحی در حد بسیار وسیعی از ادبیات و فلسفه یهودی تأثیر پذیرفته بود. به طوری که به آن از جانب رقبا و مخالفین این رفورم و حرکت به عنوان «یهودیگری» نگاه میشد… گروههای مختلف پروتستان به فرمان تورات به عباداتی از جمله آیین «شابات» که از نظر کلیسای کاتولیک مطرود و منسوخ اعلام شده بود، پرداختند و به عهد عتیق (تورات) بیش از عهد جدید (انجیل) وابسته شدند.
تمامی رهبران شاخص و مهم اصلاحگرایی مسیحی در قرن 15 و 16 با زبان عبری آشنایی داشتند و منابع یهودی را مورد مطالعه قرار میدادند و بدون استثنا تمامی آنها به تئولوژی عهد عتیق بازگشتند. جان هاوس، زوینگلی، میخائیل سروتوس،کالوین و لوتر از جانب مخالفین خود متهم میشدند که یا یهودی شدهاند و یا یهودیزه گردیدهاند. تأثیرات قطعی عهد عتیق (تورات) در مذاهب پیورتانیزم و انگلو آمریکن مشاهده شد.»
مارتین لوتر، رنسانس، یهودی شدن مسیحیت، جنبش اصلاح مذهبی
مسیحیت صهیونیستی، عهد عتیق، تورات، صهیونیسم، قرون وسطی
تأثیرپذیری مارتین لوتر و همفکران او از عهد عتیق به طور طبیعی موجب بروز تغییرات در فهم دینی کلیسای کاتولیک گردید. تغییرات بزرگی که پیش از این در آن وجود نداشت. در عهد عتیق یک نمونه هم از ایمان به آخرت (آخرتگرایی) وجود ندارد. باور به بهشت و جهنم وجود ندارد. «هر چه هست» در همین دنیاست. بهشت در دنیا – و همواره با آمدن مسیح – بر پا خواهد گردید.
رویکرد به عهد عتیق دستاورد مهم دیگری هم داشت. کلیسای کاتولیک بر اساس تفسیر آیه 35 از بخش ششم انجیل لوقا سود و ربا را «حرام» شمرده و آن را ممنوع نموده بود، در حالیکه در عهد عتیق (تورات) سود و ربا ممنوع نگردیده و بر عکس مورد تشویق قرار میگیرد. به همین علت نیز در عصر میانه غیر از یهودیان کمتر مسیحی وجود داشت که به رباخواری اقدام نماید. معماران پروتستانتیزم تحت تأثیر عهد عتیق و با «اجتهاد»، ممنوعیت ربا و سود را لغو نمودند.
پیوریتانیسم، پیوریتن، رنسانس، جنبش اصلاح مذهبی، یهودی شدن مسیحیت
مسیحیت یهودی شده، مسیحیت صهیونیستی، صهیونیسم، مارتین لوتر، تورات
کالوین در کتاب خود موسوم به «سود و ربا» آیهی مذکور را که ناظر بر حرمت ربا و سود بود، چنین تفسیر کرد:
«در اینجا هیچ دلیلی در مذمت رباخواری و سود وجود ندارد.»
بدین ترتیب رباخواری و بانکداری که در طول قرنها، حرفهای یهودی محسوب میشد، در تمامی منطقه شمال اروپا که تحت تأثیر و نفوذ پروتستانتیزم بود با سرعت گسترش یافت. مارتین لوتر و همفکران او با سرلوحه قرار دادن عهد عتیق و مطرح نمودن چنین نظریهای به طور طبیعی حکم قابل توجه دیگری را نیز پذیرا شده بودند: بنابر عهد عتیق، یهودیان «قوم برگزیده خداوند» بوده، از دیگر ادیان و ملتها برترند. سرزمینهای مقدس از سوی خداوند به آنها هدیه شده است و «متعلق» به آنهاست. لوتر این احکام عهد عتیق را از نظر دور نداشت. علیرغم اینکه این نظریات و طرح آنها میتوانست از جانب مخالفان، او را به یهودی شدن متهم نماید، همچنان به ستایش یهودیان و پافشاری بر تز «قوم برگزیده خداوند» بودن آنها پرداخت. مارتین لوتر در کتابی که در سال 1523 م تحت عنوان «عیسی مسیح یک یهودی زاده شده» به رشته تحریر در آورده بود، به تفصیل به طرح نظریات خود در اینباره پرداخت. وی به عنوان پیشوای بزرگ پروتستانتیزم اعلام داشت:
«یهودیان خویشاوندان خداوند ما (عیسی مسیح) هستند، برادران و پسرعموهای اویند، روی سخنم با کاتولیکهاست، اگر از اینکه مرا کافر بنامند خسته شدهاند، بهتر است مرا یهودی بخوانند.»
این تقربجویی قابل توجه مارتین لوتر به یهودیان به ابعاد جالب توجه دیگری رسید.
نیمهیهودی پنهانکار
یهودیت و مسیحیت، مسیحیت یهودی، صهیونیسم مسیحی، رنسانس، جنبش اصلاح مذهبی
دانشنامه یهود این مسئله را چنین بیان میدارد:
«لوتر ضمن طرح اینکه یهودیان جهت رسانیدن پیام خداوند به تمامی جهانیان انتخاب شدهاند، آنها را مورد ستایش قرار میدهد. او میگوید که یهودیان حامل برترین خونها در رگهای خود هستند. روحالقدس به واسطه آنها کتاب مقدس را به اقصی نقاط دنیا برد. آنها فرزندان خدایند. ما در مقایسه با آنها بیگانهایم. همانطور که در داستان «زن کنعانی» آورده شده است ما همچون سگانی هستیم که از خرده نانهای بر زمین ریخته اربابان خود ارتزاق میکنیم.»
نمیتوان مارتین لوتر را به خاطر هواداری از یهود سرزنش کرد. هرکس هوادار و خواهان چیزی است که مورد علاقه اوست، اما هواداری و علاقه در این حد نیز عجیب به نظر میرسد.
لوتر با طرح نظریات توجهبرانگیز خود -همانطور که انتظار آن نیز میرفت- از سوی یهودیان آن عصر مورد «تقدیر» گستردهای قرار گرفت. آنها هم شخص لوتر و هم پروتستانتیزم پایهگذاری شده توسط او را از جان و دل مورد حمایت قرار دادند.
دانشنامه یهود مینویسد:
«ضربه ویرانگری را که لوتر بر کلیسای کاتولیک وارد کرد در وهله اول از طرف یهودیان مورد حمایت قرار گرفت» همچنین میافزاید: «بعضی از شخصیتهای دانشمند از یهودیان سفاردی پراکنده در دنیا مثل جوزف ها کوهن از جریان اصلاحات، هواداری قابل توجهی به عمل میآورند.» و باز در ادامه میخوانیم: «آبراهام ب. الیزر هالوی خاخام کابالیست گفته که لوتر در پنهان یهودی بود و تلاش میکرد تا مسیحیان را آرام آرام به (سمت) یهودیت متمایل کند.»
مجدداً در دانشنامه یهود با چهره مارتین لوتر در قالب یک فرد یهودی روبهرو میشویم:
«مارتین لوتر از طرف کلیسا فردی «نیمه یهودی» نامیده میشود. بعضی از یهودیان مثل آبراهام فاریسول، لوتر را یهودی پنهانکار متجدد میدانند که تلاش نمود تا حققت دینی و عدالت را استوار سازد، نوآوریهای او را اقدامی در راستای بازگشت به یهودیت اعلام میدارند.»
مسیحیت صهیونیستی، مسیحیت یهودی شده، صهیونیسم، رنسانس
حرکت آغاز شده توسط لوتر که غیریهودیان را «سگان جیرهخوار اربابان حقیقی خود (که با تغذیه از باقی مانده سفره آنها ادامه زندگی میدهند.)» تلقی میکرد، از سوی یهودیان خدمتی در راستای تئولوژی دینی یهودی -مبنی بر ضرورت آمادهسازی و تحقق بهشت زمینی که لازمه آن آمدن مسیح بود- عنوان شد:
«یهودیان مارتین لوتر را به عنوان فردی دیدند که ضمن ایجاد انعطاف در مسیحیان برای رویگردانیدن از اندیشههای نادرست خویش، آنها را نجات داده و در راستای آمدن مسیح راه را پیراست.»
لوتر در سالهای پایانی عمر خود علیرغم تمامی اینها با نوشتن مطالبی علیه یهودیان موفق شد تا نام خود را به عنوان یک آنتی سمیتیزم در تاریخ رسمی ثبت نماید. فردی که منزلت خود را تا حد سگان درگاه یهودیان تنزل داده و مبهوت و دلخسته یهودیان بود آیا میتوانست ناگهان تغییر نظر داده، تبدیل به دشمن یهودیان شود!؟ و یا اینکه برای متوقف کردن اعتراضات و مخالفتهای ناشی از ارتباط تنگانگ مذهبی که آورده بود، با یهودیت به صورت مصلحتی تغییر نظر داده بود؟
مسیحیت یهودی، مسیحیت صهیونیستی
مارتین لوتر بعد از پولس قدیس دومین انحراف بزرگ را در مسیحیت موجب گردید. باید یادآور شویم که پولس همانند لوتر تحت نفوذ دین عبرانی بود. پولس که تثلیث را در دین مسیح تعبیه نمود، یهودیای بود که نام حقیقی او شائول بود و قبل از مسیحی شدن در قدس مشغول تحقیق و مطالعه بر روی کتب کابالا به عنوان منبع میستیزم عبرانی بود.
انحراف دیگری که توسط پولس در مسیحیت ایجاد گردید و به وسیله لوتر نهادینه گردید، روانشناسی «تسلیم محض» بود. پولس پیش از این اعلام داشته بود که ایستادگی ولو در مقابل حکام جور هم که باشد نادرست است.
روژه گارودی در آخرین کتاب خود که تحت عنوان Avons – nous besoin de Dieu انتشار یافته است این سخنان پولس را عامل نهادینه شدن استعمار عنوان میکند. گارودی مینویسد که پولس با این سخن مردم مسیحی را در خدمت حکام ظالم قرار میدهد. علاوه بر این وی نهادینه نمودن این روانشناسی توسط لوتر را نیز یادآور میشود. زیرا لوتر با گفتن اینکه «تمامی قوانین از جانب خداوند صادر میشود»، هرگونه مخالفت با هرگونه نظامی را هر قدر هم که انحرافی باشد عصیان و شورش علیه خداوند عنوان مینمود. تهی کردن مسیحیت از واکنش و مقابلهجویی، به عنوان یکی از مفاهیم بنیادی دین حق نیز اینچنین تحت القائات و نفوذ عبرانیگری صورت پذیرفت.
مسیحیت یهودی، یهودی شدن مسیحیت، مسیحیت صهیونیستی، صهیونیسم، رنسانس
بدینترتیب یهودیزه شدن تحت لوای جریان پروتستانیزم، اروپای شمالی را در نوردید. بعد از آن نیز نوبت انگلیس بود. انتظار بهشت دنیایی که یکی از خصوصیات بارز خط فکری یهودی – پروتستان بود و امکان انباشت سرمایه را فراهم نموده بود، در میان تجار و صنعتکاران انگلیسی نیز توسعه یافت. کلیه علایق و ارتباطات با کلیسای کاتولیک که سود و بهره را ممنوع نموده بود قطع گردید و ارتباط و پیوستن به پروتستانیزم و بویژه کالوین و طریقتهای وابسته به او که سود و ربا را تقدیس مینمود موجب افتخار بود.
تأثیرپذیری پیوریتانهای انگلیس و آمریکا از جریان یهودیزه شدن مسیحیت
کالوین نیز علایم و شواهد یهودیزه شدن را (در افکار و اندیشههای خود) داشت. حلیّت سود و بهره، پذیرش تورات مقدس به عنوان مرجع اصیل – بنابر بیان قرآن – انباشت سرمایه و مقبولیت آن، با ویژگیهای دین عبرانی انطباق داشت. اصولاً کالوین نیز همانند لوتر سخنان ستایشآمیزی در ارتباط با یهودیان بر زبان آورده بود (به طوری که) بعضی از مذاهب دیگر، این اظهارات کالوین را به عنوان دوستی او با یهودیان مورد استناد قرار داده، او را یهودی انگاشته و به یهودیگری متهم نمودند.
اشتراکات موجود بین یهودیان آن عصر و پروتستانیزم به عنوان مثال در هلند به طور واضح و آشکاری قابل مشاهده است: هلند اولین دولتی بود که پروتستان شدن خود را رسماً اعلام داشت. بلافاصله پس از این موضوع تعداد زیادی از یهودیان سفاردی به هلند به ویژه آمستردام نقل مکان کردند.
یهودیان آمستردام که پس از مدت کوتاهی به قدرت اقتصادی بزرگی تبدیل شدند، برای اولین بار سیاستهای کاپیتالیتسی را به اجرا در آوردند. ویژگیها و خصوصیات یهودیان آمستردام را که به عنوان قدس جدید مورد تجلیل قرار میگرفت در دایرةالمعارف یهود چنین میخوانیم:
از نقطهنظر اقتصادی تا سال 1648 یهودیان آمستردام از موقعیت قابل ملاحظهای برخوردار نبودند اما از این تاریخ به بعد تعداد زیادی از یهودیان مهاجر اسپانیا به آمستردام مهاجرت کردند و نفوذ جماعت یهودی به میزان قابل توجهی افزایش یافت.
تجار یهودی آمستردام برای اولین بار با استفاده از روشهای مدرن سرمایهداری آغاز به فعالیت نمودند. مناطق مورد علاقه آنها در تجارت خارجی شبهجزیره ایبری، انگلستان، ایتالیا، آفریقا، هندوستان و جزایر شرقی و غربی هند را شامل میشد. یهودیان آمستردام همچنین به فعالیتهای صنعتی در ارتباط با توتون، چاپ و نشر و الماس نیز روی آوردند. به ویژه اینکه صنعت الماس کلاً در دست یهودیان قرار گرفته بود.
در پایان قرن 17م. بخشی از یهودیان آمستردام در بازار بورس بسیار فعال بودند. آنها در سطح گستردهای بر بازار بورس مسلط شدند و در توسعه و سازماندهی آن نقش پیشتازی داشتند. بعضی از نویسندگان، ثروتمندی قابل توجه آن زمان آمستردام را به قدرت اقتصادی یهودیان مربوط میدانند.
یهودیان آمستردام بخش بزرگی از سهام شرکتهای بزرگ عصر استعمار یعنی کمپانیهای هلندی هند شرقی و غربی و مدیریت آنها را در اختیار گرفتند. بازار الماس آمستردام هنوز هم در اختیار جماعت یهودی آن است. نتیجه اینکه پروتستانیزم با پذیرش عهد عتیق و جهانبینی عبرانی پروسه مهم یهودیزه شدن را آغاز کرد. این روند یهودیزه شدن به طور شفاف و آشکار در مذهب پیوریتانیزم که انگلستان و آمریکا را عمیقاً تحت تأثیر خود قرار داد قابل مشاهده است.
کلمات کلیدی: اسرافیل، پروتستانتیزم، پیوریتانیسم، مسیحیت یهودی، مسیحیت، یهودیت، صهیونیسم، مسیحیت صهیونیستی، عهد عتیق، مارتین لوتر، مسیح، اروپا، کلیسای کاتولیک، سکولاریسم، ماکس وبر، علوم اجتماعی، بهشت زمینی، دین عبرانی، دین یهود، دانشنامه یهود، فلسفه یهودی، رفورم، جنبش رنسانس، تورات، انجیل، آیین شابات، عهد جدید، اصلاح گرایی مسیحی، زبان عبری، کالوین، آخرت گرایی در دین یهود، بهشت و جهنم در دین یهود، انجیل لوقا، ربا در دین یهود، قوم برگزیده خدا، سرزمین مقدس، عیسی مسیح، پدر پسر روح القدس، یهودیان سفاردی، کابالا، فراماسونری، خاخام، آنتی سمیتیزم، پاولس قدیس، تثلیث، انگلیس، قرآن، آمستردام، کاپیتالیسم یهودی، اسپانیا و هلند، بازار بورس یهودیان
منبع: صاحب خلق، نصیر. پروتستانتیزم، پیوریتانیسم و مسیحیت یهودی. نشر هلال، چاپ پنجم، 1387، ص 25
(کپی برداری از «اسرافیل» فقط با ذکر منبع مجاز است)
- ۹۷/۰۲/۰۳
پیامبـر اکرم (ص) : «من مات و لـم یعـــــرف امام زمانه مات میـتـة جـــاهـلیة»
این سخن نورانی، عاقبت کسی که معرفت امام زمانش را نیافته و او را پیشوا و واجب الاطاعة در طول زندگیش و در تمام عرصه هایش نداند، خروج از دنیا با حالت غیر مسلمان معرفی کرده است و اعمال چنین فردی مورد قبول حضرت حق نخواهد بود.
معلوم است که از طرفی کسی به مرگ جاهلی و غیر اسلامی می میرد که به صورتی غیر اسلامی زندگی کرده باشد و از طرف دیگر دین به عنوان برنامه زندگی موفق، تنها به وسیله امام معصوم به دست می آید بنابراین خروج از محور رضایت امام عصر حتی در رفتارهای ظاهری زندگی به نوعی خروج از زندگی اسلامی محسوب شده که نتیجه آن، همان مردن به گونه جاهلی یعنی عصر قبل از اسلام خواهد بود.
*نکته اول:
یعنی کسی که به سبک مهدوی زندگی نکند و معرفت به امام زمانش نداشته باشد (لم یعرف)؛ کافر از دنیا رفته است(میتة جاهلیه)
**نکته دوم:
معرفت یعنی سبک زندگی مهدوی و معرفت به امام زمان 4 مرحله دارد:
1. او را امام بداند
2. اورا مفروضه الطاعه بداند.( اطاعت از او را بر خود واجب بداند)
3. او را غریب بداند، (شان و منزلت امام زمانش را نمی شناسد)
4. او را شهید بداند ( یعنی شاهد بداند و هر لحظه در محضر امام زمانش است ، هر لحظه خود را در محضر امام زمانش بداند، هر لحظه استغفار میکند و مرتکب خطا و گناه نمیشود)
**نکته سوم:
مرگ جاهلیت به چه معناست؟
جاهلیت کفر و نفاق و گمراهیست، در مقابل عقل است نه علم. یعنی بندگی و عبادت خدا را نکردن.
http://hazratbaran.blog
.ir/