تاثیر ابن سینا و غزالی بر عقل گرایی و رمانتیسیزم اروپا
علوم اجتماعی و رودربایستی با عقلانیت
تاثیر ابن سینا و غزالی بر عقل گرایی و رمانتیسیزم اروپا
در قرن 19 که نظام های پارلمانی به شکل جدید تشکیل شد، ظاهرا در چارچوب بحث های شبه فلسفی امثال دایره المعارف نگاران فرانسه صورت گرفت، اما چنانکه عرض کردم غالبا شبه فلسفی است و فلسفی نیست؛ زیرا تناقض های بزرگ در آن موج می زند. بخش هایی از مفاهیم فلسفی را که گاه رنگ مسیحی، و حتی رنگ اسلامی داشت برگرفتند و آن را سکولاریزه کردند.
می دانید که فلسفه مسیحی عصر میانه، برگرفته از فلسفه اسلامی و دیدگاه های فارابی و ابن رشد و به ویژه جناب بوعلی سینا بود که موکدا از قرن 12 و 13 میلادی، موجی تاریخی در اروپا به پا نمود و بنیان الاهیات مسیحی و فرهنگی عقلی و حقوقی اروپا را زیر و رو کرد.چنانچه جریان ضد فلسفه در غرب نیز تحت تاثیر ترجمه دیدگاه های امثال غزالی شکل گرفت و جریان های رمانتیسیسم و ضد فلسفه و حتی شکاکیت اروپای مدرن ، ابتدا از رویکرد غزالی الهام گرفت.
این نفوذ فرهنگ اسلامی به اروپا به تدریج، تفکر اروپایی را زیر و رو کرد و آثار آن در سده 14 تا 16 میلادی در فرهنگ اروپا پدیدار و عمومی شد. از قرن 17 و به ویژه در قرن 18 که عصر روشنگری نامیده شده، دین ستیزی عریان و در واقع، مسیحیت سیتزی علنی در گرفت و سپس به نفی مبانی همه ادیان، تعمیم داده شد. این همان دوره ای است که می کوشند حقوق ذاتی را که از فلسفه و حقوق اسلامی، ترجمه و وارد اروپا شده و رنگ مسیحی گرفته بود، حفظ کنند، اما بُعد مسیحی آن و سپس بُعد مطلقا دینی آن را هرچه رقیق تر و آنگاه حذف کرده و تفکیکی میان «حقوق طبیعی و ذاتی» با «تفکر الاهی» ایجاد کنند.
این تفکیک یعنی سکولاریزه کردن حقوق بشر البته به تدریج صورت گرفت. بنیان های فکر مسیحی و کلیسایی نتوانست و نمی تواند از «حقوق ذاتی و طبیعی» به درستی، حراست نموده و حقوق بشر و عدالت را به سبک دینی، تئوریزه کند. آری تفکیک میان «تفکر دینی» و «حقوق بشر» صورت گرفت، اما به چه قیمتی؟ به قیمت سکولاریزه شدن بنیانِ حقوق. و نتیجه؟ متلاشی شدن «فلسفه حقوق»! و بنابراین، فلسفه سیاست و اقتصاد نیز!!
سرباز عقل: علوم اجتماعی و رودربایستی با عقلانیت: حسن رحیم پور ازغدی
- ۹۷/۰۹/۲۳