سرباز عقل

مطالبی درباره فلسفه و جامعه شناسی | غرب شناسی | شرق شناسی | اسلام و ایران | رسانه و تکنولوژی | سیر مطالعاتی

سرباز عقل

مطالبی درباره فلسفه و جامعه شناسی | غرب شناسی | شرق شناسی | اسلام و ایران | رسانه و تکنولوژی | سیر مطالعاتی

مشخصات بلاگ
سرباز عقل

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ»
«إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حَتّىٰ یُغَیِّروا ما بِأَنفُسِهِم»
خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی‌دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند. (قرآن کریم. سوره مبارکه رعد آیه 11)

۱۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عقلانیت» ثبت شده است

 

غرب شناسی | مسئله شناخت در تاریخ فرهنگی تمدن ها | مراحل فرهنگی تمدن غرب: معروف است که غرب فیلسوف دارد و شرق پیامبر. این مسأله را باید به طور جدی مدنظر ما باشید. اگر گزاره ی شناخت را هسته ی مرکزی فرهنگ و تمدن بدانیم به طور مشخص ابتدای حرکت هر قوم را باید باید بر این بگذاریم که برهوتی از مفاهیم بوده است هیچ چیز از مفاهیم آن جا و در هیچ قومی پیدا نمی کنیم. این که چرا غربی ها عقل گرا هستند و شرقی ها روح گرا باید به محیط جغرافیایی یونانی ها و ترکیه های در غرب آسیای صغیر برگشت. آنجا محیطی است که نوع تعقل را القا می کند اما رمز و راز محیط هند و همچنین چین و تبت امروز و شرق ایران شرایط را مناسب روح گرایی و باطن گرایی می کرده است.

  • سرباز عقل

 

علوم اجتماعی و رودربایستی با عقلانیت | بنیادگرا باشیم و از بنیادها بپرسیم: باید آشکارا از ایشان پرسید فلسفه حقوق طبیعی که الاهی و دینی بود چرا و چگونه سکولاریزه شد؟ حقوق ذاتی و مساوات همه افراد بشر در برابر قانون و شعار برابری، چگونه به شعار رقابت آزاد تبدیل گشت؟ و شعار آزادی با چه شُعبده بازی به جای برابری و حقوق ذاتی بشر که شامل آزادی هم بود، نشست؟ و سپس آزادی از استبداد چگونه به آزادی از اخلاق و دین و عدالت، انجامید؟ گفتمان آزادی از استبداد پیشین، و از حکومت های فئودالی و کلیسا ، چگونه با آزادی از قید منطق و اخلاق و مذهب و عدالت، منجر شد؟

  • سرباز عقل

علوم اجتماعی و رودربایستی با عقلانیت

پدران تئوریک «مشروطیت و جمهوریت غربی»؛ خود، «سلطنتی» اند

 

جشن تاجگذاری نوه ملکه انگلیس با میلیون ها پوند مخارج، برگزار شد. بعضی گمان می کنند که ملکه انگلیس کاملا تشریفاتی است و مشهور شده که شاه و ملکه در انگلیس، بی اختیارند حال آنکه اختیارات ملکه انگلیس، از بسیاری رئیس جمهورهای دنیا بیشتر است. سلطنت طلبان اروپا صدایش را در نمی آورند و کشورهای افریقایی، آسیایی و امریکای جنوبی را باشعارهایی چون مقاومت در برابر موج دموکراسی! نقد و ارزیابی کرده و هدف تبلیغاتی قرار می دهند!!! اما مهمترین کشورهای اروپایی چون انگلیس، سوئد، دانمارک، نروژ، هلند، اسپانیا و ... نیز همگی به روش پادشاهی و سلطنتی اداره می شوند نه جمهوری!

  • سرباز عقل

علوم اجتماعی و رودربایستی با عقلانیت

محل نزاع: «تدوین مفهومی و حکمی» حقوق یا «تقسیم موضوعی»؟!

 

در اینجا یک بحث در دولت و حکومت و بحثی در حقوق و تکالیف شهروندان در برابر دولت، در جریان است و در منبع حقوق اساسی، تقسیم بندی ها ادامه می یابد. بحث دیگر در قلمروی قانون اساسی است که در یکی دو قرن اخیر به شکل کنونی مطرح شده و از آنجا که قانون اساسی هیچ کشوری، برای حل همه مسایل آن جامعه هم کافی نبوده و به کلیات اکتفا می کند و ناظر به مسایل مستحدث نبوده، لازم می شده است که تغییراتی در قانون اساسی ها صورت گیرد به علاوه که عملا قانون اساسی غالب کشورها هم به طور کامل، مورد عمل قرار قرار نگرفته و یا در معرض تزلزل و تجدید نظر دائمی بوده است. خلاء هایی به وجود می آمده که با قانون گذاری عمومی می خواستند آن را جبران کنند. اگر خلائی هم نمی بود ، برای حل مشکلات ریز در همه موارد جزئی نمی توان دائما به قانون اساسی، ارجاع داد. بنابراین باید قوانین و حقوق متقابلی در ذیل قانون های اساسی، قانون گذاری و به اصول کلی، ارجاع داده می شد.

  • سرباز عقل

علوم اجتماعی و رودربایستی با عقلانیت

قرارداد انسانی یا پروتکل غریزی؟!

 

نخست آنکه این دعاوی که بشر از ابتدا، توجهی به مسأله حق و قانون ندشت، و هزاران سال طول کشیده تا به تجربه، ضرورت «قانون» را بفهمد کجا اثبات شده است؟ قانون حیوانات آن است که مدتی به یکدیگر لگد می زنند تا به تدریج هر یک، حریم خود را بشناسند!! یکی می فهمد که آخور آن طرفی، متعلق به آن یکی و آخور دیگر، متعلق به این یکی است و از ترس لگد مقابل، به حریم یکدیگر تجاوز نمی کنند.

 

اما به نظر می رسد که بشر، کمی پیچیده تر از گورخرها به ضرورتِ «قانون و حقوق» رسیده است و هزاران سال طول نکشیده تا از باب اضطرار، به این ضرورت رسیده باشد. تفاوت پروتکل های ما، با مناسبات غریزی حیوانات، صرفا در این نیست که در این جا، پای «لفظ و کلمه» در میان می آید و در آنجا صرفا با لگد، پروتکل ها امضا می شود! چهار گورخر را در یک قفس بیاندازید، مدتی به یکدیگر لگد می زنند و به تدریج هر یک، حریم خود را می شناسند!!!

  • سرباز عقل

غرب شناسی

بررسی ادوار ماهیت غرب و سیر تاریخ فرهنگی تمدن 3

مراحل مختلف غرب شناسی-اولین مرحله «ماهیت»

 

به موازات آن هر چه شما به سمت پیکره ی غرب کره ی زمین حرکت کنید با بعد عقل گرای بشر مواجه می شوید بشر در 3000 سال گذشته در این منطقه کاما تعلق می کرده از اولین انسان هایی که آن جا نوشتن را آغاز کردند همه چیز را بر معادلات عقلی خودشان آورده اند لذا در پیکره ی غرب همه چیز عینی و ملموس قابل لمس و درک و فهم است.

در نتیجه میراث بشری شامل سه بخش است در خاورمیانه و آن چه که از کلام وحی به زمین نازل شده است آن چه که از شرق و روح گرایی بوده و آن چه که در غرب زمین اتفاق افتاده و تعقل کرده و به صورت عینی تولید کرده است. لذا هر گاه ما صحبت از غرب شناسی می کنیم بخش عقلانی را تبیین می کنیم . پس اولین شکل غرب شناسی شکل ماهیتی غرب است . چیستی غرب در تفکرش نهفته است.

  • سرباز عقل

علوم اجتماعی و رودربایستی با عقلانیت

«سکولاریسم»؛ جعل اضطراریِ «حدود و حقوق»!

 

با این حساب، هزاران سال طول کشیده تا بشر این نکته بدیهی را فهمیده و با تجربه های خونین تاریخی، شیرفهم شده است که اگر خود چاچوب هایی تعیین نکند که درون آنها، فاعل مختار و بیرون آنها، محدود باشیم کار پیش نمی رود و باید تصمیم بگیریم که اگر از خط قرمزها گذشتیم، قدرتی که نماینده جامعه است ما را گوشمالی دهد تا به چارچوب لانه خود باز گردیم! و مثلا به این ترتیب بوده است که «حدود و حقوق» جعل شده اند!!!

  • سرباز عقل

فکر فلسفی و فکر دینی

 

درست است که فکر دینی تسلیم شدن است ولی فکر دینی می تواند معقول باشد و حتما هم این طور است. اصلا دین از عالم بالا و از ممکن غیب آمده و از عالم عقل عبور کرده است. پس معقول است و به نحو معقول بیان شده است. بنابراین فیلسوف که عقلانی و استدلالی فکر می کند می تواند در پرتو تعقل عمیق، برداشت عمیق تر و عقلانی تر از دیانت داشته باشد.

  • سرباز عقل

علوم اجتماعی و رودربایستی با عقلانیت

«حقوق بشر» اختراع بشر نیست

 

متون کلاسیک غرب در علوم سیاسی، مرزبندی های حقوقی در جامعه را محصول سیاسی شدن انسان به عنوان یک موجود طبیعی می دانند، پس حیوان سیاسی به اقتضای پیچیدگی سازماندهی جامعه، به علت استعداد سازماندهی، همه مرزبندی های حقوقی در جامعه را اختراع کرده است تا به اضطرار زندگی اجتماعی، یکدیگر را تکه پاره نکنند و این یعنی که کل قوانین و حتی حقوق اولیه را خود اختراع کرده ایم! تا جامعه قوام یابد و این محصول هزاران سال تجربه زندگی اجتماعی بشر است بنابراین منشأ «حق و تکلیف» اجتماعی، صرفا جعل بشری ناشی از «اضطرار» مادی در زندگی اجتماعی است.

  • سرباز عقل

علوم اجتماعی و رودربایستی با عقلانیت

قسمت هشتم

حقّ «قدرت» یا قدرتِ «حقّ»؟ مسأله اینست

 

پس نحوه مهندسیِ «حقوق و حدود» با محوریت «قدرت» و چگونگی توزیع آن در جامعه، تنها مبنای تعریف «علم سیاست» محسوب می شود. اما حقیقت این است که بنیان «علم سیاست» از یک سو به تعریف «حق» و از سوی دیگر به تعریف «قدرت» باز می گردد. و پرسش ریشه ای آن است که به لحاظ منطقی، کدام بایسته است؟ آیا «حقّ»، «قدرت» را تنظیم، مدیریت و مهندسی کند و یا «قدرت»، باید تکلیف «حق» را معلوم کند؟

  • سرباز عقل