غرب شناسی
چرا سرمایهداران ممکن است دیگر پاداش سرمایهداری را نیابند ؟
جامعهشناس برجسته آمریکایی و منتقد نظام سرمایهداری، در آخرین پژوهش خود که حاصل عمر او به شمار میرود و برای نخستین بار توسط «عصر اندیشه» به فارسی ترجمه شده است. فروپاشی نظام سرمایهداری را تئوریزه و بدیلهای آتی آن را معرفی میکند. به باور والرشتاین، نظام سرمایهداری طی 500 سال حضورش، برای تحقق بخشیدن به ویژگی ذاتیاش یعنی انباشت مداوم و بیپایان سرمایه، ناگزیر از دست زدن به اعمالی بوده که بحران ساختاری آن را رقم زده است، بحرانی که عاقبتالامر به سقوط این نظام حداکثر تا سال 2050 میانجامد و لاجرم پایان هژمونی آمریکا را سبب خواهد شد. با استدلالهای والرشتاین چنین مینماید که مرگ سرمایهداری حتمی است و برای حفظ این نظام دیگر کار از کار گذشته است. با این وصف، آیندهای با نظامی جدید در راه است و بیشک از آن کسانی خواهد بود که از هم اکنون در تدارک آنند.
به طور خلاصه، نظام نوین جهانی که در آن زندگی میکنیم قابل تداوم نیست، زیرا از تعادل بسیار دور شده است و دیگر به سرمایهداران اجازه نمیدهد به انباشت بیپایان سرمایه بپردازند. طبقات محروم، دیگر اعتقاد ندارند که تاریخ با آنهاست یا نوادگانشان لزوماً جهان را به میراث خواهند برد. در نتیجه، ما در حال زندگی در بحرانی ساختاری هستیم که در آن مبارزهای بر سر نظام بعدی در میان است. اگر چه پیامد، غیرقابل پیشبینی است، اما میتوانیم مطمئن باشیم که یکی از طرفها در دهههای آتی پیروز خواهد شد و نظام جهانیِ (یا مجموعه نظامهای جهانیِ) نسبتاً با ثبات جدیدی، استقرار مییابد. تمام کاری که از ما ساخته است تلاش برای تجزیه و تحلیلِ انتخابهای تاریخی، دست زدن به انتخاب اخلاقی درباره پیامد مرجح و ارزیابی تاکتیکهای سیاسی بهینه برای رسیدن به هدف است. تاریخ، بیطرف است. همه ممکن است در باره اینکه چگونه باید عمل کنیم به اشتباه داوری کنیم. از آنجا که پیامد، ذاتاً و نه به طور عارضی، غیرقابل پیشبینی است، در بهترین حالت شانس 50-50 برای رسیدن به آن نوع از نظام جهانی که ترجیح میدهیم داریم، اما همین 50-50 هم شانس زیادی است.
بقیه متن در «ادامه مطلب»
(کپی برداری از «اسرافیل» فقط با ذکر منبع و لینک مستقیم مجاز است)