سرباز عقل

مطالبی درباره فلسفه و جامعه شناسی | غرب شناسی | شرق شناسی | اسلام و ایران | رسانه و تکنولوژی | سیر مطالعاتی

سرباز عقل

مطالبی درباره فلسفه و جامعه شناسی | غرب شناسی | شرق شناسی | اسلام و ایران | رسانه و تکنولوژی | سیر مطالعاتی

مشخصات بلاگ
سرباز عقل

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ»
«إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حَتّىٰ یُغَیِّروا ما بِأَنفُسِهِم»
خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی‌دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند. (قرآن کریم. سوره مبارکه رعد آیه 11)


فمینیسم چیست موج دوم و اول فمینیسم

دوره تاریخی فمینیسم در یک دسته بندی کلان و عام قرار می گیرد و معمولا فمینیسم را به دو موج یا دو مرحله اصلی تقسیم می کنند: یک موج و مرحله از قرن نوزدهم شروع شد و تا سالهای پس از جنگ جهانی اول ادامه و یافت و موج دوم به دهه شصت بر می گردد.

موج اول فمینیسم بیشتر متاثر از خیزابهای عصر روشنگری و سپس نهضتهای لیبرالی و سوسیالیستی بود و در سال 1920 که زنان امریکایی توانستند بر اساس متمم نوزدهم قانون اساسی، حق رای در مجالس ملی را به دست آورند، مهمترین فراز خود را یافت. البته خواست حق رای بعدها از مهمترین خواست های فمینیسم بود، امری که به مرور در دیگر کشورها تحقق یافت و امروزه با استثنائاتی قابل چشم پوشی در تمامی جوامع غربی حقی به رسمیت شناخته شده است.

.

در سال های 1920 به بعد پیدایش جنبش های اقتدارگرا، از جمله فاشیسم و نازیسم، مهمترین عواملی بودند که جنبش فمینیسم را مهار کردند. بازگشت زنان به کارهای خانه و تربیت فرزندان و جوانان برومندی که در خدمت جامعه و نظام قرار داشته باشند و ایفای هر چه بهترنقش مادری- همسری، از مهمترین شعارهای جنبش های اقتدارگرا بود. پیدایش دولت رفاه و سیاست های رفاهی در دهه های سوم و چهارم قرن حاضر در ثبت موقعیت زنان به عنوان مادر و همسر موثر افتاد.

وقوع جنگ جهانی دوم با وجود مشکلات بیش از حد انسانی و مادی، در زمینه سازی موج دوم فمینیستی موثر واقع شد. نیاز دولت ها به مردان جنگی سبب شد که زنان به طور گسترده در مشاغل خارج از خانه به کار گرفته شوند؛ یعنی بخشی از عوامل موثر در موج اول فمینیسم مجددا مطرح شوند. یعنی همان گونه که در موج اول فمینیسم نیاز سرمایه داری، کارخانجات یا الزامات شهرهای انبوه، به حضور بیشتر زن در اجتماع و به دنبال آن طرح خواست های فمینیستی منجر شد، در جنگ جهانی دوم نیز، شرایط مشابهی پدیدار شد.

.

با پایان جنگ جهانی و برگشت اوضاع به وضع عادی، زنان به کار گماشته شده، در معرض خطر بیکاری یا شرایط پذیرش نازلتر در رقابت با مردان برای کار مشابه قرار گرفتند. به توجه به اینکه ، بیشتر زنان، دوباره به خانه و امور خانواده بازگشتند ولی این امر عمومیت نداشت و دیگر، زنان با تجربه حاصل از حضور گسترده در شئون تولیدی یا خدمات، مایل نبودند به شرایط قبل بازگردند. پس جنگ جهانی، سبب خودآگاهی بیشتر زنان شد. گذشته از تحولاتی که در سطوح عینی و شئون مختلف حیات فردی و اجتماعی زن حادث شده بود، اندیشه های پست مدرنیسم، به ویژه در آثار دریدا و فوکو هم مناسبت های بسیار با اهداف و خواست های فمینیسم پیدا کرده بود.

دریدا با توجه دادن به دوقطبی بودن، به ظاهر اجتناب ناپذیر، کاربردهای زبانی مانند زمین/ آسمان، ماده/ روح و ... بالاخره زن. مرد، سعی کرده بود که با رهاسازی آنها از برداشت های مابعدالطبیعه، بنیان های ساخته شده بر این تقابل ها را مورد سوال قرار دهد و به تعبیری «ساختار شکنی» کند. مطالعات میشل فوکو، فیلسوف فرانسوی و همبستگی ای که وی در میان قدرت و دانش آشکار ساخته بود در مطالعات فمینیستی موثر بود.

فمینیسم چیست موج اول و دوم فمینیسم

مطالعات فوکو در مسائلی مانند جنسیت یا دیوانگی، چنین استنباط می شد که دانش، از جمله آنچه به جنسیت بر می گشت در پیوند نزدیک با تولید و توزیع قدرت و نمادها یا اشخاصی که از آن برخورداری داشتند قرار دارد. به این ترتیب باید کل مسئله جنسیت را، از جمله جایگاه و نقش زنان و ارتباط آنها با تولید و توزیع قدرت که عمدتا مردسالارانه یا پدرسالارانه بودند نگریست. فمینیسم در ارتباط با پست مدرنیسم و فراساختارگرایی، بیشتر به جنبه های سیاسی و نتایجی که از آنها بر می آید محدود شده است. بیشتر مطالب فمینیستی به گونه هایی، به بحث قدرت فوکو یا ساخت شکنی دریدا، به ویژه رمزگشایی تقابلهای زبانی یاد شده پرداخته است و کمتر متنی غیر از این دیده می شود.

تقریبا پذیرفته شده است که مهمترین اثر فمینیستی طی مراحل اول و دوم فمینیسم، انتشار کتاب جنس دوم از سیمون دوبووار است. سیمون دوبووار که ترکیبی از آموزه های اگزیستانسیالیستی با مارکسیستی را همراه با اطلاعات و آگاهی های روان شناسانه به خدمت گرفته بود، موفق شد در سال 1949 م. یکی از گسترده ترین مطالعات و موثرترین آثار فمینیستی یعنی کتاب جنس دوم را به وجود آورد.

.

سیمون دوبووار در کتاب جنس دوم با بررسی پیشینه های تاریخی و نحوه حضور زن در قالب های گوناگون فردی یا اجتماعی نتیجه می گیرد که زن چه برای فرد و چه برای دیگری یعنی مرد، جنس دوم شده است. به نظر سیمون دوبووار زن قربانی هیچ تقدیر مرموزی نیست. بلکه باید زنان در شرایط تازه ای از روابط قرار گیرند تا معانی به ظاهر مسلم و جاودانه رنگ ببازند. نظر دوبووار با مبانی اگزیستانسیالیسم و اهمیتی که برای توان و وظیفه شکل دهی کیفیات انسانی قائل است هماهنگ بود و تمامی تبعیضات نهادی، نظری یا ترتیبی را که در نهایت به زیر دست بودن یا به تعبیر دیگر زن را «دیگری» تلقی کردن جنبه ای طبیعی می دهد با دیده انتقادی می نگرد. انتخاب عنوان کتاب جنس دوم، در همین زمینه مفهوم می یابد. تا کنون، مردان به روش های مختلف و آگاه و یا ناآگاه، صاحب نقش محوری بودند و زن را به جنس دوم بدل ساخته بودند. به هر حال کتاب جنس دوم سیمون دوبووار، نه تنها شکاف میان موج اول فمینیسم و موج دوم فمینیسم را پر کرد، بلکه به طور نظری و عملی تبدیل به یکی از فرازهای حساس جنبش فمینیستی گردید.

.

در موج دوم فمینیسم، فمینیسم عملا به بخش قابل توجهی از اهداف خود، یعنی به حق رای زنان یا برای حقوق زن و مرد در بسیاری از وجوه حیات اجتماعی دست یافت. البته، این دستیابی، بیش از آنکه برخاسته از فعالیت های فمینیستی بوده باشد، ناشی از تحولات اجتماعی و دیگر آموزه ها از جمله دموکراسی و سوسیالیسم بود. با این حال، آموزه ها و جنبش های فمینیستی، به مراتب موتلفهای موثری در پیشبرد اهداف یاد شده بودند. فمینیسم با تحقق بسیاری از خواسته های خود در موج دوم، بیشتر متمایل به فعالیت در زمینه های تخصصی شد، مانند مدیریت سازمان ها یا پژوهش های ژرفتر و نسبت های اجتماعی از جمله مقوله جنسیت.

دیگر، حق رای زنان شعار مناسبی برای فمینیسم در کشورهای غربی به شمار نمی آید، بلکه استفاده از رهیافت ها و نظریات علمی در ژرفیابی یا تفسیر آنچه ذهنیت یا مفروضات موید تبعیض نژادی است، سرلوحه اقدامات و مطالعات قرار دارد. به تعبیر دیگر، ژرفا بخشیدن به موقعیت های مطلوب فمینیسم از یک سو و تبدیل ذهنیت ها، به طور گسترده- که در مقاطعی دیرتر پذیرش های حقوقی و رسمی صورت می گیرد- از دیگر سو، خواست های اساسی فمینیسم را تشکیل می دهند.

.

طبعا پرداختن به مقوله های مردسالاری و پدرسالاری هسته اصلی مطالعات فمینیستی را تشکیل می دهد. پدرسالاری علاوه بر وجه مردسالارانه، تایید کننده نوعی مهتر سالاری است. البته با زوال نهادهای سنتی در اروپا و امریکا، نهاد و مفهوم پدرسالاری نیز دیگر اهمیت سابق را ندارد و به طور عمده بر مباحث مرد سالاری، اعم از شکل فردی یا سازمانی آن استوار است. کیت میلت در کتاب سیاست های جنسی مفهوم پدرسالاری را توضیح داده و با این مسئله که سیاست، روابط مبتنی بر قدرت است به تشریح سازوکار سلطه مردان چه در شکل شخصی آن و چه در قالب ایدئولوژیکی و نهادها و ساختارهای آن می پردازد.

بتی فریدان، فمینیست دیگر در کتاب رمز و راز مونث، مفهوم زن خانواده دارِ خوشبخت را، که به شدت مورد توجه آموزه های لیبرال- بورژوازی کلاسیک قرار داشت، مورد سوال قرار می دهد. وی که از بنیان گذاران سازمان ملی زنان امریکا به سال 1962 است، از جمله مخالفان احیاء مادری و فمینیسم خانواده گراست. گذشته از مطالعات و توجهات عمومی به مقوله مردسالاری، بخش قابل توجهی از پژوهش های فمینیستی به زیر مجموعه های سلطه مردان در سازمان ها، موسسات علمی- اداری یا آموزشی معطوف است. به طور مثال، پانولا نیکلسون به عنوان یک دانشگاهی فمینیست و روان شناس، با بررسی نهادهای آموزشی و علمی انگلستان با برخی دیگر از کشورهای غربی، نشان می دهد که چگونه همچنان نیروی مرد بر این نهادها و موسسات و رده های بالای مدیریتی، حکومت دارد.

.

مطالعات او نشان می دهد در این رده های بالای مدیریتی، نه تنها زنان از سوی مردان، بلکه از سوی زنانی که به این رده ها راه پیدا کرده اند نیز با مشکلاتی روبه رو هستند. به این معنی حتی زنان مدیر، به طور گسترده پذیرای ذهنیتی که مستعد همکاری زنان دیگر در کنار خود یا زیردست آنها باشد نیستند. وی با انتقاد از روان شناسی سنتی در مورد تاکیدات مفروض گرفته ای چون «مرد» یا «سفید» بودن، به عنوان محورهای تشخیص و تمییز و رفتار انسانی، خواهان دگرگونی در این پیش ذهنیت ها می شود. او نیز همانند سیمون دوبووار در کتاب جنس دوم، و بسیاری دیگر از فمینیست ها، می اندیشد که تا زنان در مدت مناسب، تجارب اداری- علمی لازم را کسب نکنند نمی توانند در نزد خود یا همکاران مردشان بر این ذهنیت ها غلبه یابند.

توجهات زبانی و نحوه استعمال واژگانی مانند برتری، موفقیت، معقول بودن و دیگر توانایی هایی که به مرد می دهد و در مقابل، خصوصیات احساساتی گری، منفعل بودن و ویژگی دنباله روی  را به زنان نسبت می دهند، از موضوعات مورد علاقه فمینیست هاست.

.

آندره میشل، از دیگر فمینیست ها، یکی از آثار خود را به کشف و بررسی علائم تبعیض جنسی در قلمرو های جامعه، به ویژه در محیط های علمی و کتاب های درسی اختصاص داده است. او نشان می دهد که چگونه انتخاب فرضا تصادفی یک کتاب درسی می تواند در تقویت نیروهای مرد سالارانه موثر واقع شود.

فرنچ، دیگر فمینیست، در کتاب تحریک کننده جنگ علیه زنان به این موضوع می پردازد که چگونه نهادها و موسسات در خدمت مردان، به جنگ همه جانبه ای برای اثبات زیر دستی زن پرداخته است. وی نمونه های بسیاری می آورد که در آنها حتی دانشمندان و بالاترین سطوح تصمیم گیرنده نیز، آگاه یا نا آگاه از مفروضات کلامی و رفتاری تبعیض آمیز که نشان دهنده نقش فروتر زنان است استفاده می کنند، به طور مثال، انفجار آزمایش بمب اتمی در آغاز تولد خود همچون تولد یک پسر در اسم رمز یا در گفتگوی های دانشمندان استعمال می شد و در عمل نشان می داد در صورت عدم موفقیت نمی توانست یک پسر باشد. طبعا در این تقابل، ذهنیت دختر- کهتر/پسر- برتر نهفته است.

.

یکی از زمینه های مورد علاقه فمینیست ها، مقوله حریم خصوصی است. در شکل گیری جامعه جدید، مفهوم جامعه مدنی که مانع از دسترسی مستقیم قدرت به حیطه های شخصی افراد می شو، از اهمیت بسیاری برخوردار گشت. فرض بر این بود که اشخاص با توجه به آموزه های لیبرالی در چگونگی زندگی خصوصی و شخصی خود آزادی های بسیار دارند. این حیطه خصوصی که یکی از مهمترین دستاوردهای لیبرالی و جامعه مدنی متاثر از لیبرال- دموکراسی است، به طور اشتراکی، از سوی سوسیالیسم و به طبع، مارکسیسم از یک سو و برخی از نگرشهای فمینیستی از دیگر سو، مورد سوال قرار گرفت.

.

انتقاد سوسیالیسم و مارکسیسم به حیطه خصوصی، آشکارا در نفی تفرد لیبرالی نهفته است، اما نگرش هایی از فمینیسم که این حیطه را مورد نقد قرار می دادند، استدلالشان بر این پایه بود که زندگی خصوصی، در عمل، ادامه سازوکار قدرت اجتماعی است، یعنی جایی که مردان در آن، دست بالا را دارند. حیطه خصوصی بیش از هر چیز سازگار با وضعیت های اولیه لیبرالیسم- بورژوا بود که می خواست این قلمرو را همچون اساسی ترین پایگاه خود از هر گونه تعدی حفظ نماید و از آن رو که در صحنه اجتماع، ریشه های قدرت مردانه از توان تصمیم گیری و اجرایی بالا برخوردار بود، امکان اینکه در حریم و مقوله خصوصی، به نفی هر گونه تبعیض نسبت به زنان اقدام شود کمتر به وجود می آمد، حریم خصوصی از جهتی با مسئله مادری و تولید مثل نیز که یک امر اجتماعی است پیوند دارد. لذا گرایش هایی از فمینیسم یا نفی حریم خصوصی به گونه ای که وجود دارد، سعی داشته اند که موضوع تولید مثل را از مقوله جاذبه های جنسی متمایز سازند. اینکه زن باید در وهله اول بر غرایز جنسی خود مسلط باشد در همین موضوعات نهفته است. از نظر فمینیست ها تمیز میان قلمروهای عمومی و خصوصی در جهت دور نگه داشتن زنان از عرصه سیاست و حیات فعالتر اجتماعی است.

.

مطالعات جامعه شناسی سیاسی فمینیستی مایل است که کلیشه هایی مانند بی علاقگی زنان به سیاست یا گرایش های محافظه کاری آنان و همچنین وابستگی به همسران یا خانواده شان را در مواضع سیاسی مورد نقد قرار دهد. البته، فمینیسم مدعی فعال بودن زنان در امور سیاست نیست. گذشته از نمونه هایی که علایق سیاسی زنان را حتی در دوره های بالای کشورداری، از جمله پست نخست وزیری یا وزارت و وکالت نشان می دهد، فمینیسم معتقد است که نهادها و ساختارهای متاثر از سلطه و حضور دیرپای مردان با توجه به تغییرات دو سده اخیر و چند دهه گذشته، همچنان برای عقب راندن زنان از صحنه های سیاست و تصمیم گیری در سطوح بالا فعال است.

سیاست های متداول به همراه رسانه های جمعی و گروهی، در مجموع، علایق سیاسی مردان را منعکس می سازند و به این ترتیب، انفعال زنان را در امور سیاسی تشدید می کنند و نیز این وضعیت را همچون یک حقیقت تلویحی یا تصریحی مورد تاکید قرار می دهند. مطالعات جامعه شناسی فمینیستی و دیگر مواردی از پژوهش ها، به شکل عام یا موردی که پیشتر به آنها اشاره شد، علاقه مندان به مباحث فمینیستی، به خصوص در حیطه اندیشه سیاسی را به این نتیجه گیری می رساند که فمینیسم بیش از هر چیز یک آموزه و جنبش نقاد است.

.

نقد فمینیسم از ساختارها و نهادها که مناسبات اجتماعی از جمله نسبت میان دو جنس را به وجود می آورند، در کنار اعتراض به مفروضات مردان که در تفکرات یا رفتارهای آنان نسبت به زنان منعکس می شود، در نهایت به گسترش و تعمیق بخشیِ مطالعات سیاسی- اجتماعی کمک های موثری رسانده است. ولی با این حال، فمینیسم همچنان، در توان معطوف به اجتماع در شکل بخشی به آموزه ها و اهداف خود به ویژه در جایی که اهداف یا جوامع مطلوب فمینیستی به شکل ایجابی مطرح می شوند، دچار مشکلات جدی است. شاید همین مشکلات بود که اوریانا فالاچی، نویسنده و خبرنگار معروف ایتالیایی را واداشت که پس از گشت و گذار بسیار در دنیای زنان در نقاط مختلف دنیا، نتیجه بگیرد که ورای شعارهای «استقلال یا پیشرفت»، در هیچ جا زنان راه نیکبختی حقیقی را تشخیص نداده اند.

.

احتمالا فالاچی دراین نحو از بررسی مسئله زنان، فارغ از سبک بیان و فهم قضایا به گونه ژورنالیستی و مطبوعاتی آن نبوده است. این موضوع بدیهی است که جنبش های نقاد کمتر می توانند به اجماع های ایجابی با وضوح قابل توجهی نزدیک شوند. موفقیت های فمینیسم چه به طور مستقل یا در کنار دیگر آموزه ها، این جنبش را شایسته مطالعات از زوایای مختلف قرار داده است.

لوسی سارگیسون، دیگر زن فمینیست، در مطالعات آرمان شهرهای فمینیستی با انتقاد از مفهوم آرمان شهر به معنی چیزی کامل و تمام، سعی می کند با استفاده از نظریات زبانی پسا ساختارگرایی ملهم از دریدا، آرمان شهر فمینیستی را مقوله ای باز و مستعد تغییر نشان دهد. از نظر وی انتظار یک آرمان شهر کامل، به معنی مرگ و فناست. در ساخت شکنی مفهوم آرمان شهر که تجمیع مناسبی از مطلوب های فمینیسم است بهتر می توان از این آموزه در جهت تمامی حیات و زندگی بشر سود جست.

.

مطالب مرتبط:

فمینیسم چیست؟

.

اسرافیل: اندیشه های سیاسی در قرن بیستم: حاتم قادری// انتشارات سمت// فمینیسم: فمینیسم چیست؟ موج اول و دوم فمینیسم

نظرات  (۱)

  • فاطمه حسینی
  • 💪 من خیلی وقته به این اصل ایمان اوردم و فمنیسمم 

    حس خیلی خوبیه که ببینی هر زنی رو پای خودش وایستاده 

    که دیگه کسی اونو خار نبینه

    که ثابت شه زن بودن ننگ نیس

    که دیگه دخترای عرب زنده به گور نشن

    پاسخ:
    سلام.
    فمینیسم اسم مکتبه و کسی که پیرو مکتب فمینیسم باشه بهش میگن: فمینیست.
    البته ارتباطی بین «خوار دیدن زن» و «واینستادن روی پا» وجود ندارد. این دو گانه کذب و فریب کارانست و در دنیای واقعی وجود ندارد.

    البته که زن بودن ننگ نیست. اما ننگ نبودن زن هم ارتباطی به فمینیسم ندارد.
    در اصل هدف فمینیسم ارائه این مطلب که «زن بودن ننگ نیست» نیست.

    ارتباطی هم بین زنده به گور نشدن دخترای عرب با فمینیسم وجود ندارد.

    عذرخواهی بابت تاخیر در پاسخ.

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">