روابط آمریکا و ایران. سیاست های آمریکا برای مهار ایران. سیاست مهار دو گانه
روابط آمریکا و ایران
سیاست های آمریکا برای مهار ایران
سیاست مهار دو گانه
در مقاله ای که در پیش رو دارید، روابط ایران و آمریکا در موضوعات زیر بررسی خواهد شد:
- آمریکا و سیاست مهار دو گانه ایران
- نظر برژینسکی در مورد روابط آمریکا با ایران
- تاثیر تحریم های آمریکا بر منافع ملی آمریکا
- نقد و انتقاد از سیاست مهار دوگانه
- نقش تحریم های آمریکا در نزدیکی ایران به روسیه
- تخرب سیاست خارجی ایران در سطح منطقه ای و بین المللی
از لحاظ منطقه ای، سیاست مهار دو گانه، علاوه بر جنبه های اقتصادی، از لحاظ راهبردی ، با حضور مستقیم نیروهای نظامی آمریکا در منطقه و پیمان های امنیتی دو جانبه و چند جانبه با کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس تعقیب می شود که هدف نهایی، برتری راهبردی آمریکا در سطح منطقه و ارائه الگوی امنیت یک قطبی در منطقه خلیج فارس است. هدف نوشتار حاضر، بررسی پیامد ها و ابعاد منطقه ای تحریم دو جانبه آمریکا علیه ایران و عراق نیست، بلکه بررسی روابط دو جانبه ایران و آمریکا و اقدامات دو کشور بر ضد یکدیگر، مورد نظر است. ولی بدون توجه به میزان استفاده ای که سیاستمداران آمریکا از وضعیت کنونی روابط خود با ایران در منطقه می برند، این تحلیل ناقص خواهد بود.
تبلیغات دائمی سیاستمداران آمریکا در قبال تهدید های ایران نیز به دلیل منافعی است که از این طریق نصیب آنان می شود. آن ها گاه ایران را تهدید منطقه ای معرفی می کنند، گاهی بر مخالفت ایران با فرایند صلح خاورمیانه تاکید می ورزند، زمانی بر غیر منطقی شدن توان هسته ای تاکید می کنند، گاه ایران را عامل تهدید بالقوه امنیت در منطقه خلیج فارس قلمداد می کنند، گاهی ایران را تهدید مستقیم علیه منافع ملی آمریکا می دانند و درباره همه آنها هم رفتار خاصی را از ایران بهانه قرار می دهند. در همه این موارد، هدف واقعی آنها تخرب سیاست خارجی ایران در سطح منطقه ای و بین المللی است و حتی در برخی مقاطع، تهدید ایران را از نظر جغرافیای سیاسی، تهدیدی بس بزرگتر و پیچیده تر از عراق معرفی می کنند.
در مورد آثار تحریم ها، دیدگاه های و نظرات مختلفی وجود دارد. در عین اینکه برخی از مقامات ایران هرگونه آثار منفی تحریم را انکار می کنند، گری سیک و برخی دیگر از صاحب نظران تاکید می کنند که اعمال تحریم آمریکا بر ضد ایران، موجب بروز مشکلات و مسائل سیاسی و اقتصادی برای ایران بوده است. اتهامات و اعمال نفوذ و تضییق بی امان آمریکا به دوستان و هم پیمانانش در جهان در خصوص برقراری ممنوعیت ها و محدودیت ها بر ضد ایران، مساعی ایران را برای بهبود اوضاع بین المللی خویش و برقراری رابطه دو جانبه و نزدیک – به خصوص با اروپاییان و ژاپن- دچار مشکل ساخته است. ولی آنچه مسلم است آن که این تحریم ها هیچ گاه نتوانسته تغییری در رفتار ایران به وجود آورد و تغییراتی که در ایران صورت گرفته، بیش تر منشأ داخلی داشته و از موقعیت و شرایط داخلی نشأت گرفته است.
به هر حال هدف آمریکا از سیاست مهار دوگانه، انزوای منطقه ای و خارج ساختن ایران از معادلات امنیتی و منطقه و تحمیل الگوی امنیت یک قطبی بر خلیج فارس است. هداف های دیگر تحریم های اقتصادی، تحمیل مشکلات اقتصادی بر ایران و فشارهای غیر مستقیم سیاسی است.
سیاست تحریم دو جانبه آمریکا، مخالفت برخی از صاحبنظران آمریکایی را برانگیخته است. در میان محققان، عده زیادی با این سیاست مخالفند. آنها معتقدند که به رغم برخی آسیب های وارد شده بر اقتصاد ایران، این سیاست نه تنها رفتار ایران را تغییر نداده، بلکه به شرکت های آمریکایی ضررهای اقتصادی و مالی زیادی وارد کرده است. از نظرات آنها می توان دلایل ذیل را در مخالفت با این سیاست استنباط کرد:
به طور کلی از نظر منتقدان، روابط ضعیف با ایران به شکل گسترده ای سیاست خارجی آمریکا را با مشکل رو به رو می سازد. بنابراین، به نظر آنها به طور کلی، بهبود روابط با ایران می تواند به منافع قابل توجهی منجر شود. به نظر هامیلتون ایران با پیوستن به خانواده ملت ها و پیروی از قواعد آن می تواند کمک عمده ای به شکوفایی و ثبات منطقه ای نماید و داشتن روابط معتبر با ایران می تواند منافع راهبردی ایالات متحده آمریکا ار تامین کند.
به نظر منتقدان، یکی از مهمترین جنبه های منفی این سیاست، پیوند ایران با روسیه است. به نظر مخالفان این سیاست، تلاش های آمریکا برای انزوای ایران، روسیه و ایران را به هم نزدیک کرده که این کار به نفع روسیه و بر ضد منافع آمریکاست. این موضوع مهم، که در جریان سفر آقای خاتمی به روسیه، پوتین از ایران به عنوان شریک سیاسی آن کشور یاد کرد، نشانگر راهبردی بودن روابط دو کشور است. این امر در واقع، مؤید این دیدگاه برژینسکی است که اعتقاد دارد یکی از شرایطی که می تواند آمریکا را به تنها ابرقدرت دنیا تبدیل کند، برقراری رابطه با ایران است.
به اعتقاد تحلیلگرانی چون برژینسکی، ایران قدرتمند برای مهار قدرت و نفوذ روسیه در آسیای میانه و قفقاز، ضروری و به نفع آمریکا ست، و تضعیف ایران موجب افزایش نفوذ روسیه در آن منطقه می شود. البته در این میان هر یک از طرفین ایران و روسیه در روابط فیمابین، دغدغه های خاص خود را دارند. روسیه نگران این امر است که گرایش ایران به آن کشور ناشی وضعیت ایران و آمریکا باشد و با برطرف شدن این وضعیت، سیاست ایران نیز تغییر کند. از سوی دیگر، ایران نیز دارای این واهمه است که در مواقع خطر، روسیه پشت ایران را در مقابل آمریکا خالی کند، تجربه ای که در مورد کشورهایی چون یوگسلاوی مشاهده شده است.
بی توجهی به اهمیت حساس ایران در سطح منطقه ای و جهانی نیز یکی از محورهای اصلی انتقاد از سیاست تحریم ایران می باشد. در این زمینه، منتقدان بر موقعیت سیاسی و جغرافیایی ایران، هم در منطقه خلیج فارس و هم در منطقه آسیای میانه و قفقاز تاکید می کنند و معتقدند: هر گونه غفلت از اهمیت راهبردی ایران که در سیاست های ضد ایرانی آمریکا مشهود است، به ضرر منافع ملی آمریکا تمام خواهد شد. این صاحبنظران تاکید می کنند که ایران کشوری نیست که ایالات متحده آمریکا بتواند در بلند مدت نسبت به آن بی توجه بماند و هرگونه سیاستی که متضمن غفلت یا بی توجهی به اهمیت سیاسی ایران باشد، منافع ملی آمریکا را به خطر می اندازد.
از جمله محورهای دیگر انتقاد منتقدان آمریکایی، سیاست تحریم دوگانه و نگرش یکسان به دو کشور ایران و عراق است. برخی از پژوهشگران ضمن تاکید بر تفاوت های میان ایران و عراق، ضعف عمده سیاست مهار دو گانه را در پیش گرفتن سیاستی واحد در قبال دو کشور متفاوت در منطقه می دانند و بر اهمیت بیشتر ایران تاکید می کنند. البته در نظر طراحان و مجریان این سیاست، توزان قوا بین ایران و عراق هدف مهم آمریکا در مطقه است.
به نظر مارتین ایندیک ، دولت کلینتون در نحوه برخورد با عراق و ایران، مسئله توازن قوا در خلیج فارس را از نظر دور نمی دارد و این خود ناشی از تجزیه و تحلیل توازن قوا و نیز این نتیجه گیری است که ایران و عراق هر دو از نقطه نظر سیاست های حکومتی، اصولا سیاست هایی را در پیش گرفته اند که برای منافع آمریکا زیان آور است.
انتقاد دیگر منتقدان این سیاست، تاثیر منفی آن بر روابط اقتصادی ایران و آمریکا و بهره گیری کشورهای دیگر از این وضعیت است. به نظر آنها، منافع اقتصادی ایالات متحده آمریکا و شرکت های آمریکایی از رهگذر سیاست های ضد ایرانی آمریکا، دچار صدمات و آسیب های جدی شده است. از این رو، به زعم آنها، احیای روابط اقتصادی برای کاهش میزان خسارت های وارده به شرکت های آمریکایی ضروری است. از سوی دیگر، به نظر این صاحبنظران، این سیاست علاوه بر اینکه از جهاتی به نفع برخی از کشورهای اروپایی و شرکت های اقتصادی انها تمام شده است، اما در برخی ابعاد، بر روابط آن کشورها و آمریکا در مورد موضع گیری در قبال ایران تاثیر منفی گذاشته است. به نظر آنان، اگر چه در مواردی دولت های هم پیمان آمریکا به درخواست آمریکا مبنی بر فشارهای ایالات متحده آمریکا به ایران پاسخ مثبت داده اند، ولی در مجموع، با تحمیل قوانین داخلی آمریکا بر شرکت های خارجی مخالف بوده اند و آنها را با آزادی تجارت بین المللی مغایر می دانند. به نظر آنان، ناتوانی آمریکا در جلوگیری از روابط اقتصادی متحدانش با ایران از دلایل اصلی عدم کارایی این سیاست می باشد و به همین دلیل، معتقدند این سیاست در آینده هم نمی تواند موفق باشد.
از سوی دیگر، جمهوری اسلامی ایران برای خنثی کردن اقدامات آمریکا در سطح منطقه ای و بین المللی به اقداماتی متوسل شده است تا بتواند از یک سو، مانع تحقق اهداف آمریکا در این سیاست شود و از سوی دیگر، آثار منفی آن را بر روابط منطقه ای و بین المللی ایران خنثی نماید این اقدامات در مجموع، در قالب سیاست تنش زدایی ایران تجلی پیدا کرده است. پس از تبیین وضعیت کنونی روابط ایران و آمریکا، در ادامه به بررسی دلایل هر یک از دیدگاه های موجود در این زمینه خواهیم پرداخت.
سرباز عقل: ایران و آمریکا
- ۹۷/۰۹/۲۵