غرب شناسی
اومانیسم یا انسان محوری
وقتی در غرب «انسان» خدا می شود
اومانیسم در لغت به معنای انسان محوری، انسان گرایی و انسان سالاری است. یعنی محور تمام امور انسان است، تمام پدیده ها، فعالیت ها و امور طبیعی و غیر طبیعی بر معیار و مبنای انسان حضور دارند و تعریف می شوند. این دیدگاه که در نیمه دوم قرن چهاردهم در اروپا پدید آمد به مقام انسان ارزش می دهد و او را مقیاس همه چیز قرار می دهد.
در این دیدگاه «علایق انسان»، «اهداف انسان»، «طبیعت انسان» و «پیشرفت و ترقی انسان» است که موضوعیت پیدا می کنند و مهم می شوند. چنانکه «مارتین هایدگر» نیز در توصیف عصر مدرن که عصر سلطه اومانیسم است می نویسد: « دورانی که ما آن را مدرن می خوانیم، با این حقیقت تعریف می شود که انسان، مرکز و ملاک تمامی موجودات است»
«اتکای غرب به «مذهب اومانیسم»، او را مستغنی از هر گونه اندیشه ی قدسی و معنوی ساخته و استعدادِ ظاهر ساختن عمومِ مظاهرِ استکبار را برای او فراهم آورده است»
با این توضیحات به خوبی می توان دریافت که در عصر جدید و در اندیشه های اومانیستی، «انسان»، «خدا»ست. به قول «مارتین فوئر باخ» فیلسوف آلمانی: «برای بشر، خدا همان بشر است»
بقیه متن در «ادامه مطلب»
(کپی برداری از «اسرفیل» فقط با ذکر منبع مجاز است)